مصطفی داننده، روزنامه نگار در عصر ایران نوشت: امروز کشور بار دیگر به دو بخش طرفدار مذاکره با آمریکا و مخالف آن تقسیم شده است. جبهه پایداری، برخی ائمه جمعه مانند سید احمد خاتمی و علمالهدی، و بخشی از اصولگرایان در جبهه مخالفان قرار دارند؛ در حالی که دولت، جریان اصلاحات، و تعدادی از اصولگرایان در دسته موافقان مذاکره هستند.
اما پرسش مهم این است: مردم کجای این ماجرا ایستادهاند؟ آیا آنها طرفدار مذاکره هستند یا مخالف آن؟
برای پاسخ به این پرسش، با توجه به نبود نظرسنجیهای علمی معتبر، ناچاریم به یک نوع رفراندوم غیرمستقیم یعنی انتخابات سالهای 1392 و 1403 استناد کنیم.
در سال 92، حسن روحانی و سعید جلیلی بهعنوان دو قطب اصلی انتخابات در مقابل یکدیگر قرار گرفتند. گرچه چهرههایی مانند قالیباف، ولایتی، محسن رضایی و غرضی نیز حضور داشتند، رقابت اصلی میان دو تفکر بود: حسن روحانی بهعنوان «شیخ دیپلمات» و سعید جلیلی بهعنوان «موعظهگر در مذاکره».
نتیجه انتخابات چه شد؟ حسن روحانی با 18 میلیون رأی پیروز شد، در حالی که سعید جلیلی تنها 4 میلیون رأی کسب کرد.
این نتایج بهوضوح نشان داد که مردم در آن دوره، طرفدار مذاکره با آمریکا بودند. این تصمیم منجر به مذاکرات مستقیم ایران و آمریکا درباره مسئله هستهای و دستیابی به یک توافق شد.
اروپاییها بدون اجازه آمریکا گامی برنمیدارند، و روسیه و چین هم نمیتوانند ضربههای تحریم را جبران کنند. بنابراین، مذاکره مستقیم با عامل اصلی تحریم منطقی به نظر میرسید. در دوران مذاکره و پس از توافق، اقتصاد ایران ثبات را تجربه کرد؛ مردمی که امروز برای جلوگیری از گرانی خرید میکنند، در آن زمان صبر میکردند تا قیمتها ارزانتر شود.
اما با خروج ترامپ از برجام، اقتصاد ایران دچار شوک شد. این اتفاق نشان داد که چه در شرایط ثبات و چه در بحران، آمریکا نقش اصلی را ایفا میکند و تصمیم به مذاکره با این کشور، تصمیم درستی بود.
پس از روحانی، در یک انتخابات غیررقابتی، سید ابراهیم رئیسی به ریاستجمهوری رسید. او در ابتدا مخالف مذاکره با آمریکا بود، اما در نهایت دریافت که تنها راه خروج از شرایط بحرانی، بازگشت به برجام است. با این حال، طرحهایی همچون «زمستان سخت» از سوی برخی نزدیکان دولت، فرصت توافق مجدد را از ایران گرفت و اقتصاد کشور همچنان گرفتار تورم و گرانی باقی ماند.
شرایط در دولت رئیسی حتی از دولت دوم روحانی نیز دشوارتر شد. پس از درگذشت رئیسی و برگزاری انتخابات 1403، دوگانه مذاکره و عدم مذاکره دوباره مطرح شد. اینبار مسعود پزشکیان بهعنوان حامی مذاکره، در برابر سعید جلیلی قرار گرفت.
مردم، به شدت ناراضی از وضعیت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، به پای صندوقهای رأی رفتند و پزشکیان را بهعنوان رئیسجمهور برگزیدند.
مردم بار دیگر نشان دادند که حامی مذاکره با آمریکا هستند. با این حال، مشخص نیست چرا برخی جریانهای سیاسی مانند جبهه پایداری، خود را نماینده اکثریت مردم میدانند و میگویند نباید با آمریکا مذاکره کنیم.
مردم بهتر از این جریانها میدانند که بدون مذاکره و توافق، بهبود شرایط زندگی ممکن نیست. آنها نظر خود را بهروشنی اعلام کردهاند، و اکنون وظیفه پزشکیان و ظریف است که بدون توجه به هیاهوی نمایندگان مجلس، بهویژه برخی اقلیت پرهیاهو و 4 درصدی، این مأموریت را پیش ببرند. مردم به آنها اختیار دادهاند تا راهی برای برونرفت از این شرایط دشوار پیدا کنند.
پزشکیان مامور به مذاکره با آمریکا از سوی مردم
نظر شما