گروه جامعه؛ نعیمه جاویدی: زیبایی یک مفهوم مهم در زندگی بشر است. در وصف این واژه که آن را عبارتی فلسفی دانستهاند، گفتهشده مفهومی که «لذت» و «رضایت» را به دنبال دارد. از سال 1354 تاکنون، سازمانی به نام «زیباسازی»، در کشور فعالیت میکند. سازمانی که اکنون، وابسته به شهرداری است. این سازمان برای تقویت یا ایجاد زیبایی در نمای شهری فعالیت میکند. در واقع خود را در برابر بهسازی نمای بصری، زیبایی شهر و رفع زوائد بصری مسئول میداند. این سازمان، پروژههای زیباسازی را با اهدافی مانند «آرامسازی» نمای شهری و «فرهنگسازی» از طریق فضای بصری شهر، انجام میدهند.
ساده و آشناترین عملکرد حوزه زیباسازی در افکار عمومی شاید همان نصب و برافراشتن پرچمهای ملی، آذینبندی شهر در مناسبتهای ملی و مذهبی مانند چراغانیها، سیاهپوشان محرم و ایام دهه فجر یا نهایتاً نقاشیهای دیواری و... باشد. این اما تنها چند سطر از اختیارات و امکانهایی است که این سازمان برای ارتقای نمای شهری در اختیار دارد. اگر قرار باشد دو بازوی قدرتمند این مجموعه را برای خدمت به شهروندان نام برد، میتوان به «ایده» و «خلاقیت» اشاره کرد. درواقع اینها دو بال اجرایی هستند که دست و ذهن سازمان زیباسازی را برای ارتقای کیفیت و کمیت زندگی شهروندان، باز میگذارد.
امروزه در دنیا، روی زیباسازی حساب ویژهای بازکردهاند؛ از آن برای کاهش تنش دید، کاستن از استرس شهری و افزایش روحیه شهروندان استفاده میکنند. زیباسازی در بحث جذب گردشگر و هویتسازی شهری و ملی هم کار آیی فراوانی دارد. در کشور ما و شهر تهران هم کارهایی در این حوزه انجامشده، که قرار است در این گزارش مبتنی برعکس، بیشتر با آن آشنا شویم.
مدتی است علاوه بر واژه «شهرداری» از کلمه «مدیریت شهری» هم استفاده میکنیم. کارشناسان شهر و جامعهشناسان بسیاری معتقدند شهر یک موجود زنده، پویا و دارای روح و دامنه اثرپذیری و اثرگذاری است. حالا یک موجود پویا و زنده با چنین ویژگیهایی اگر بهاندازه کافی، زیبا و دوستداشتنی هم باشد چه خوب و خواستنی خواهد بود. زیباییهایی که ما را سر ذوق بیاورد، غافلگیر کند، خشم، استرس و اندوهمان را کم کند. آرامشبخش باشد و زمینه را برای تعهد، مشارکت و عِرق شهروندی ما فراهم کند.
درواقع زیباسازی شهر، صرفاً یک مفهوم انتزاعی و اقدامی با جنبه تزیینی نیست. کوچکترین قدمها و اقدامها در این زمینه میتواند، بزرگترین نتایج را به دنبال داشته باشد. نقاشیهای شهری، مجسمهها، المانهای شهری و آمادهسازی شهر برای بزرگداشت مناسبتهای ملی، مذهبی و قهرمانیها، نصب بنرهای تصویری و محتوایی، نورپردازی و کارهایی که زیبایی بصری به دنبال داشته باشد در چارچوب زیباسازی گنجانده میشود.
یکی از شیوههای جذاب و جدید در زیباسازی در جهان توجه به هویت بومی، ظرفیتهای محلی، ویژگیهای اجتماعی و ساختار انسانی آن شهر است. این موضوع بهخصوص در بُعد نقاشی دیواری، طراحی المان یا همان نماد شهری و حجمهای شهری(در ادبیات مدیریت شهری) یا همان مجسمهها(به زبان عموم مردم)، کاربرد بیشتری دارد. در این دو عکس بالا ببینید، مشاغل ماهیگیری یا گیوهدوزی بهعنوان مشاغل سنتی آن شهرها با استفاده از این سازههای زیبا معرفی میشود و بیشتر به چشم میآید. از طرفی گردشگران در کنار مجسمهها بهعنوان نماد بومی عکس میگیرند. بازنشر این تصاویر بهمرور بهصورت غیرمستقیم به رونق مشاغل مرتبط با صنایعدستی یا ترغیب دیگران برای سفر به آن مناطق اثر دارد.
در برخی مواقع هم مفاهیم اجتماعی، آیینهای ویژه شهرها یا شرایط اقلیمیشان با انتخابی هوشمندانه درزمینهٔ زیباسازی بهخوبی منتقل میشوند. یزد به شهر «قنات» و «قنوت» و «قناعت» معروف است. در این شهر آیینهای ویژه ماه محرم به شیوه خاصی اجرا میشوند. از طرفی مفهوم «سقایی» با توجه به باورهای عمیق مذهبی و ارزش آب در این شهر همسایه کویر، مفهوم مهمی است. حالا شما این مجسمههای سقا را در میانه حوض در جوار بافت تاریخی شهر ببینید، زیبا نیست؟
ژاپنیها، هنری دارند به نام «کینتسوگی» که رسم جالبی است و از آن در دنیا در حوزه زیباسازی استفاده میشود. این رسم، چیزی شبیه «چینی بند زدن» خودمان اما بسیار ظریف و زیباتر است. کینتسوگی به این شکل است که ظرفی که شکسته را از همان ناحیه شکستگی با طلای مذاب یا فلزات گرانبها به هم پیوند میدهند. در این حالت بهای ظرف شکسته شده دهها برابر میشود.
این هنر، هدف «تبدیل شکست به پیروزی» را دنبال میکند. حالا تزیین شکاف آسفالت معابر با کاشیهای رنگارنگ یا نقاشی هم یکی از آن کارهای جالب زیباسازی است که شهر را دیدنیتر میکند.
«قصه» بهخصوص از نوع فانتزی آنکه پیشینه ذهنی هم از آن داشته باشیم یکی از محشرترین دستمایهها برای خلاقیت و لطیف کردن فضای خشک و خشن شهر است. برای مثال همه ما در برنامه کودک، «تام» و «جری» یا همان موش و گربه خودمان همیشه یک شکاف بامزه روی دیوار میدیدیم که خانه موش داستان بود. مثالی دیگر، در دنیا کلی قاصدک و گل وجود دارد اما گلی که با یک ایده و داستان فانتزی، فضایی خیالانگیز در شهر داشته باشد، ندیدهایم.
در سبک زیباسازی مبتنی بر قصه و خلاقیت شما میتوانید با ظریفترین ایدهها و سادهترین چیزها به طرز حیرتبرانگیزی غافلگیر شوید و سر کِیف بیایید. برای مثال دور یک شکاف روی زمین با چند ماسه و مصالح ساده حریمی مثل قلعه ساخته شود و بنویسند، قلعه مورچههای فلان محله.این فانتزی و قصه جذاب، خیالانگیز است و تا دلتان بخواهد، حال شمارا خوب میکند. از نقاشی و تصویرسازی هم میتوان برای این شهرآرایی جذاب استفاده کرد. اصلاً میتوان یک محله را به پاتوق مینیاتوری، قصه محور و فانتزی ترین ایدههای زیباسازی ازایندست، تبدیل کرد.
یکی از شیوههای «کارکردگرا» در زیباسازی، استفاده از عناصری است که برای مخاطب جنبه کاربردی داشته باشد. این شیوه زمانی بهحداعلای خود میرسد که آن عنصر، جنبه خاطره آمیز یا نوستالژی هم دارد. برای مثال تیوپ رنگ برای نقاشها و عموم مردم جذاب است. حالا فکر کنید از آن بهعنوان نماد و بهانهای برای کاشت گلهایی با طرح یا رنگ بهخصوص استفاده شود. توپهای پلاستیکی وسیله بازی مشترک کودکی بسیاری از ماست. حالا شما حجمهای شهری جذابی ببینید دقیقاً شبیه همان، ذوق نمیکنید؟
کمتر کسی را پیدا میکنید که پاکنهای جوهری یک سر قرمز و سر دیگر آبی را در دوره مدرسه استفاده نکرده باشد. همان پاکنهای معروفی که قرار بود یک سمت آن مربوط به پاک کردن رد مداد باشد و سمت دیگر خودکار. اما فقط رد مداد را پاک میکرد و قسمت جوهر پاککن آن یا عمل نمیکرد یا کاغذ بینوا را پاره میکرد.
حالا فرض کنید در مسیری خسته از پیادهروی، دلتان بخواهد کمی بنشینید و استراحت کنید. چشمتان بیفتد به صندلی جالب و بامزهای که دقیقاً شبیه همان پاکن باشد.
یا برای مثال نردههای نیمکت پارک محلهتان شبیه مدادرنگی باشد. از این نماد حتی برای ساخت نرده حفاظ هم میتوان استفاده کرد. همین رنگ و لعاب کاربردی، همین کارهای نوستالژیک میتواند نقش خوبی در روحیه شهروند بگذارد. باور ندارید؟ یک نیمکت ساده را در کنار نیمکت پاکنی بگذارید. صبر کنید و تماشا تا ببینید، مردم برای نشستن روی کدامیکی مشتاقتر هستند؟
طراحی فضای سبز شهری اگرچه متولیان خود را دارد بااینحال، زیباسازی در تعامل با این واحد میتواند ایدههای جذابی برای تلطیف حال و هوای شهر با درختان و پوشش گیاهی ارائه کند. برای مثال دریکی از بزرگترین بوستانهای شمال شهر تهران، با انتخابی معقول و جذاب، درختان تناور و زیبای این بوستان، دیدنیتر هم شدهاند. در این انتخاب هوشمندانه برای زیباسازی از فن «تقریب محتوا» و متجانس بودن استفادهشده است.
سازههای رنگارنگی که خودشان شبیه پنجره ای افقی، آفتابگیر یا چتر رنگی هستند درست در قالب شکل برگ درخت، نصبشدهاند که نظر هر رهگذری را خیره میکند. وقتی نور آفتاب روی برگ رنگی میدود جذابیت بسیاری پیدا می کند. در تابستان، منظره برگ محاصرهشده در میانبرگهای طبیعی درخت، واقعاً دیدنی است اما در زمستان که درخت بیبرگ و لخت میشود، این برگِ رنگین، حال و هوای خوبی به بیننده میدهد. در واقع زمختی شاخههای خشک زمستان را چندثانیهای هم که شده از ذهن او دور میکند.
زیباسازی چنارهای خیابان حضرت ولیعصر(عج) تهران بهخصوص چنارهایی که آسیبدیده اند با ایدههای مردمی مانند قلاببافی دور تنه درخت تا رنگآمیزی و... هم حس خوبی به شهروندان میدهد. یک شیوه بسیار جذاب دیگر هم برای زیباسازی شهر با استفاده از یک فن جدید مدتی است، رایج شده.
این شیوه برای درختان سالم و پوسیده در دو سبک متفاوت اجرا میشود. در درختان سالم با استفاده از گرههای روی تنه درخت، رنگهای ایمن و سالم برای محیطزیست و البته پایدار در برابر غبار و باد و باران، طرح برجسته حیوانات یا جانداران ترسیم میشود. شما از کنار درخت چناری عبور میکنید و می بینید فکر خلاق و توانایی یک هنرمند با انتخاب هوشمندانه گره ها و برجستگی های طبیعی تنه درخت و رنگ، یک سنجاب را روی تنه درخت ترسیم کرده است. همهچیز بدون افزودن چیزی بهجز جند قلممو رنگ انجام می شود. این البته برای طرح های دیگری مانند تذهیب و اسلیمی هم کار برد دارد.
برای درختان پوسیده یا قطعشده به عبارتی کُنده های درخت، ماجرا اما کمی فرق دارد. اینجا به دلیل مرگ و حیات نداشتن درخت، می توان از خراطی و شیوه های مجسمه سازی و پیکرتراشی روی چوب استفاده کرد. دیدن درختی از بین رفته خواهناخواه برای هر شهروندی غم انگیز است. کنده رهاشده، مدام این غم را تداعی می کند اما هنر زیباسازی می تواند به آن حیاتی دوباره و زیبایی آرامشبخش برای رهگذران ببخشد.
یکی از ساده و کمهزینهترین شیوههای زیباسازی نمای شهر اما رنگآمیزی ساده هم است. بهاینترتیب که اگر در سازههای شهری مانند پلهای عابر پیاده یا روگذر و زیرگذر یا دیوارهای بافت فرسوده و... ایرادی به وجود آمده در حد معقول که هزینهساز هم نباشد، رفع شود. این سازهها یا بسیار پرکاربرد هستند یا به دلیل ناپایداری بافت، بهاصطلاح عموم جامعه، صرفه اقتصادی ندارد که هزینه بالایی برای زیباسازی نمای شهری آنها صرف شود.
در چنین مواقعی، آرامسازی و تأمین نشاط نمای آن اولویت دارد و معقول به نظر میرسد. از طرفی، در صورت تخریب یا آسیب، امکان ترمیم و اجرای مجدد آن وجود دارد چون هزینهساز نیست. اینها اتفاقاً با تنوع گاهوبیگاه و کمهزینه نمای شهری، این قابلیت را دارند که چهره شهر را نونوار و یکنواختی آن را رفع کنند.
رنگآمیزی پلههای شهری مانند پلههای حاشیه بزرگراه، پلههای پل عابر پیاده یا دیوارهای بافت فرسوده یا صنعتی میتواند حال و هوای خوبی به رهگذران و همسایگان چنین سازهها و املاکی بدهد. از طرفی ازآنجاکه معمولاً به این نماها توجه چندانی نمیشود یا عمدتاً در محلههای کم برخوردار قرار دارند، همین رنگ و لعاب ساده میتواند به نیاز «توجه به دیده شدن» و «سهیم شدن در سرانههای شهری» شهروندان این محدودهها را پاسخ بدهد. این پیشنهاد البته بیشتر برای نقاط کورشهری است و در نقاط پرتردد شهری محلات کم برخوردار هم باید خدمات باکیفیتی ارائه شود که البته تلاش مدیریت شهری در دهه اخیر همین بوده است.
این، تنها یک اقدام ساده برای رنگآمیزی و نونوار کردن نمای شهری نیست که اهمیت روانی هم دارد. شهروندان چنین محلههایی حس میکنند به محلهشان بهاداده شده است. نشاط نمای شهری هم در تقویت روحیهشان تأثیر قابلتوجهی دارد. برای چنین محلههایی البته استفاده از زیباسازی به شیوه کاربرد گرا که در بالا توضیح داده شد، هم بهشدت مؤثر خواهد بود.
یک شیوه موفق که در برخی شهرهای جهان استفادهشده و پاسخ مطلوبی هم دریافت کرده است را شاید بد نباشد مرور کنیم. متأسفانه فقر عدالت اجتماعی گاهی اوقات سبب میشود بهترین طرحها و خدمات برای مناطق بهتر و مرفهتر ارائه شود با این توجیه که فرهنگ عمومی شهروندی بالاتر است، آن خدمات ضایع و تخریب نمیشود. نگهداشت کمهزینهتری دارد. برخی شهرها در دنیا از خلاف این دیدگاه استفاده کردهاند، تهران هم البته.
آنها سادهترین خدمات را به محلههای برخوردار ارائه کردهاند و اتفاقاً بهترین نمونه خدمات مانند زیباسازی و خدمات شهری و... را به مناطق محروم اختصاص دادهاند. در محلههایی که بافت فرهنگی ضعیف یا خشنتری داشتهاند، در صورت تخریب یا آسیب به هر امکانات شهری، شهرداری در پی مرمت یا جایگزینی آن با یک طرح جدید، برآمده است. نتیجه، جذاب و قابلتأمل است. ارتقای کمی و کیفی نمای شهر بهمرور شهروندان محلهها را به زندگی در شهر، دلگرم کرده است. عرق خوبی به محلهشان پیداکردهاند و رفتارهای شهروندی عالیتری از خود نشان دادهاند.
این شیوه که به «سیاست پنجرههای شکسته» معروف است و طرفداران پروپاقرص خود را دارد، عدالت اجتماعی را بهتر توزیع میکند. این نظریه واقعاً جذاب، میگوید که نظارت و نگهداری محیطهای شهری در یک وضعیت خوب ممکن است از خرابکاری بیشتر و همچنین از تشدید جُرمهای جدیتری، پیشگیری کند. نقطه عطف و درخشان ماجرا دقیقاً همینجاست؛ انجام این شیوه نهتنها حس خوبی به شهروندان میدهد که در محلههای جرمخیز حتی در کاهش التهاب و جرائم اجتماعی هم مؤثر بوده.
این همان، معجزه توجه و بها دادن است. این جملات بهخوبی ثابت میکند که شهر موجودی زنده، هوشمند و پویاست که نحوه رفتار با آن بهصورت مستقیم در روحیه و فرهنگ شهروندانش اثر دارد. با این تعمیم، با زیباسازی هدفمند و هوشمندانه میتوان حتی به کاهش افسردگی، بزه و جرائم اجتماعی کمکی محسوس کرد.
/پایان پیام