به بهانه اجرای نمایش دایره گچی قفقازی در سالن اصلی تئاتر شهر به سراغ هنرمندی رفتیم که از سنین کودکی بازیگری و فعالیت هنری را آغاز کرده و امروز به عنوان فیلمساز، کارگردان و مدرس تئاتر شناخته میشود و شاگردان بسیاری به کرنش در مقابل او مفتخرند.
دایره گچی قفقازی اثری از برتولت برشت است که به عنوان یکی از متون فاخر در دنیا شناخته میشود. این اثر مواجهه انسان با خود او و گزینش میان خوی انسانی یا شیطانی است. تصمیم گیری در لحظات سخت و انتخابهایی که مسیر زندگی او را رقم میزند. به بهانه اجرای این اثر، با امیر دژاکام همکلام شدیم.
خبر ساز: یکی از نوشتههای برشت را روی کار آوردهاید. چرا نمایشهای ما عموماً از متون خارجی است و آیا در این حوزه ضعف تولید محتوا داریم؟
دژاکام: اینکه بیشتر از متون خارجی در نمایشها استفاده میشود درست است اما اینکه خود بنده بیشتر نمایشنامههای خارجی استفاده کردهام، نه اینطور نیست.بالغ بر 70 اثر را نویسندگی و کارگردانی کردم که پنج مورد خارجی بوده است. فاست، اشباح، عروسی خون، ننه دلاور، آرتور و اویی و دایره گچی قفقازی کارهای بنده از متون خارجی است. مابقی کارها از متون ایرانی بوده است. به هر ترتیب کارگردان گاهی از متون خارجی هم استفاده میکند. بنده حتی در نمایشنامه دایره گچی قفقازی نیز مسائل انسانی را دیدم و انتخاب کردم و این سومین کار بنده از برشت است اگر دو موردی که در دبیرستان کار کردم هم اضافه شود( شامل استثنا و قاعده و آنکه گفت آری، آنکه گفت نه) در مجموع میشود پنج کار.
یکی از دلایلی که نویسندهها به سمت آثار خارجی میروند این است که متنهای خارجی کمتر دچار ممیزی میشوند و استفاده از متن ایرانی به دردسرش نمیارزد. خود بنده متنی داشتم به نام احمد شمس که چهار ماه تمرین کردم. بعد از چهار ماه متن بنده را رد کردند. یک سال بعد از آن چهار ماه متن تصویب شد. تمرین معلق شده بود و نوبت سالن را از دست داده بودیم. هر چه تلاش کردم در آن مقطع آقای کاظم نظری مدیر کل وقت را ببینم که دلیل رد شدن متن را بگوید موفق نشدم.
خبر ساز: اکثر کارگردانها و بازیگران تازه کار از وضعیت تئاتر امروز ایران و کمبود امکانات گلهمندند. آیا تئاتر ایران به سمت تئاتر تجاری و سرمایه داری رفته است؟
دژاکام: بله. متأسفانه چنین است. تئاتر تجاری یکی از گونههای تئاتر است که در دنیا هم مشاهده میشود. در کنار آن تئاتر تجربه، تئاتر ترجمه، تئاتر ملی، تئاتر سنتی، تئاتر دانشجویی، تئاتر دانش آموزی و تئاتر آماتور هم داریم. همه گونهها در ایران تعطیل شده و دولت به چند سرمایهدار و نه هنرمند سرویس میدهد. سرمایه دار 6-7 میلیارد پول میآورد با دو تا چهره قرارداد میبندد. در یک سالن 30-40 میلیارد میفروشد این باعث میشود بچههای تئاتر که چهرههای آشنا ندارند در 90 درصد موارد با شکست مواجه میشوند و حتی خرج خودشان را در نمیآورند. وقتی کرایه یک سالن شبی 15 میلیون تومان است یک دانشجو چطور میتواند تئاتر کار کند. یک تئاتری معمولی مثل خود من چطور میتواند تئاتر کار کند. به سختی کار میکنم و هر چه سریال کار کردم از جمع کردن پولهای آن در تئاتر هزینه کردم.
خبر ساز: آیا موافق حضور سلیبریتیهای سینمایی در تئاتر هستید؟
دژاکام: من موافق حضور بازیگر روی صحنه هستم. بازیگر در سینما، تلویزیون و تئاتر به راحتی میتواند کار کند. اگر کسی نتواند در یکی از این مدیاها کار کند درس خود را درست نخوانده است. اما اگر قرار باشد من چند قرارداد کاری داشته باشم و این وسط 15 روز بیکاری را بیایم و در تئاترتمرین و اجرا کنم، خیر مخالف این روند هستم.
من مخالف ورود سرمایه گذارها به تئاتر هستم. امکانات شهر را میگیرند، چند چهره را استفاده میکنند و چند میلیارد میفروشند و میروند. دولت دو دستی اموال خود را به یک تاجر میدهد که بر روی سن تجارت کند. این روند باعث میشود مردم به دیدن چهرهها عادت کنند و این تئاترهای خوب که توسط تئاتریها و دانشجوهای تئاتر ساخته میشود با مشکل روبهرو میشوند.
خبر ساز: به اعتقاد شما زمینه برای اجرای آثار فاخر در کشورهای دیگر وجود دارد یا ممانعت میشود؟ ما چقدر صادرات تئاتر داشتهایم؟
دژاکام: اصلاً کمک نمیشود. بنده و همسرم انتشارات کوچکی داریم که با حقوق هیئت علمیمان نمایشنامههای ایرانی را ترجمه و چاپ کردیم. جشنواره فجر یکبار نشده از این کتابها تقاضا کند که در بخش بین الملل به مهمانان خود معرفی کند. حتی یک سلام به ما نکردهاند. 20 عنوان کتاب از نمایشنامههای ایرانی را ترجمه کردیم و حتی سراغش نیامدهاند. 10 سال روی این کار زحمت کشیدیم اما امروز حتی گروههای خارجی با نمایشنامههای ما آشنا نمیشوند.
در تجربه اجرا در خارج از کشور هم باید بگویم بنده به تونس رفتم و اجرای خودم را بردم اما مجبور شدم همه هزینهها را خودم پرداخت کنم. به یک مرکزی نامه نوشتم که حداقل پول بلیط ما را بدهند که ندادند. برگزیده شدیم برگشتیم، مدیر کل وقت یک تبریک نگفت چه برسد که کمک کنند.
خبر ساز: به عنوان پیشکسوت تئاتر و سینما بفرمایید آیا فردی در ایران میتواند با شغل اجرا یا کارگردانی نمایش معیشت خود را سپری کند؟
دژاکام: خیر. ساده، شفاف، راحت. خیر.حتی فردی که تجاری کار میکند مقطعی میتواند چنین سودآفرینی داشته باشد بقیه زندگی خود را چکار باید بکند.
خبر ساز: وضعیت سالنهای نمایش از جمله سالن تئاتر شهر را چطور ارزیابی میکنید؟
دژاکام: همیشه گوش مدیران ما صداهایی را میشنود که در میدان نیستند. بنده از دوم راهنمایی و قبل از آن تئاتر کار کردم در جشنوارهها بودم. کارگردانی کردم. در تیم خواندن و دیدن بودم. اما صدای ما به وزیر و کمیسیون نمیرسد. کارمند میرود از وضعیت تئاتر حرف میزند و مشخص است که صدای ما به درستی به گوششان نمیرسد.
خبر ساز: اخیراً یکی از فیلمسازان اعلام کرد که برای معیشت خود میخواهد کلیه خود را به فروش برساند. پیشنهادی برای بهبود وضعیت هنرمندان تئاتر و سینما دارید؟
دژاکام: ما نیازمند گفتگو هستیم. باید مدیران با افرادی که تولید میکنند حرف بزنند. سیاستمدارها با هنرمندان حرف بزنند البته نه در جلسه ای که دوربین هم هست، بلکه لازم است با تک تک هنرمندان خصوصی حرف بزنند.
خبر ساز: در مورد کارهای جدیدتان به مخاطبان ما بگوید.
دژاکام: فیلمی به اسم نورا را تمام کردم که اکران خصوصی انجام میشود و منتظر پروانه نمایش هستم. فیلم دیگرم نورا 2 است که با هزینه شخصی در حال ساخت آن هستم.
تئاتر را تجاری کردهاند/ دولت دو دستی اموال خود را به یک تاجر میدهد که بر روی سن تجارت کند/ به جای هنرمند، کارمند با وزیر حرف میزند!