عقربهها ساعت 5 بیست و سوم اسفندماه سال 1402 را نشان میداد که صدای شلیکهای پیدرپی تیراندازی سکوت صبحگاهی کوچه هاشمی محله شهرک ولی عصر را در هم شکست و خیلی زود این ماجرا به مرکز فوریتهای پلیسی110، گزارش داده شد.
دقایقی بعد مأموران کلانتری 153 شهرک ولیعصر به محل حادثه رسیدند و پس از مشاهده جسد خونآلود مردی جوان، جنایتی هولناک را از طریق تماس تلفنی به بازپرس ویژه قتل شعبه دهم دادسرای امورجنایی مخابره کردند و خیلی زود ماجرای این قتل مسلحانه در بیسیم کارآگاهان جنایی اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ پیچید.
ماشینهای کلانتری، پلیس آگاهی، مأموران تیم تشخیص هویت، آمبولانس پزشکی قانونی و خودروی بازپرس ویژه قتل در محل حضور داشتند؛ جمعیت زیادی نیز اطراف حلقه زردرنگ امنیتی جمع شده و با نگرانی بهدنبال اخبار تازهای از این جنایت هولناک بودند.
تیم جنایی در محل حادثه با جسد مرد 40سالهای مواجه شدند که هدف شلیک گلوله قرار گرفته بود؛ بررسیهای اولیه هم نشان میداد که مقتول در کار خرید و فروش دلار فعالیت داشته و عاملان جنایت پس از تیراندازی کیف دستی او را به سرقت بردهاند.
تحقیقات ابتدایی نیز حکایت از آن داشت، مقتول در حال عبور از کوچه هاشمی با موتورسیکلت طرح وِیو خود بوده که متوجه میشود دو نفر سوار بر یک موتورسیکلت او را تعقیب میکنند. پس از اینکه توقف میکند، یکی از تعقیبکنندگان به سمت او شلیک میکند و کیف دستیاش را سرقت کرده و پیش از رسیدن پلیس، از صحنه جرم فرار میکنند.
پس از پایان بررسی صحنه جرم، با دستور بازپرس ویژه قتل ، جسد برای معاینات دقیقتر به سالن تشریح پزشکی قانونی کهریزک منتقل و اقدامات گسترده اطلاعاتی جهت شناسایی عاملان این جنایت هولناک کلید زده شد.
تیم جنایی در نخستینگام با اقدامات فنی و اطلاعاتی گسترده دریافتند که متهمان با نقشه از پیش طراحی شده دست به این جنایت زدند و قصد آنها از این قتل مسلحانه سرقت کیف دستی مقتول نبوده است.
کارآگاهان اداره دهم در گام بعدی به سراغ بازبینی دوربینهای مداربسته رفتند و با بهرهگیری از روشهای علمی چهره یکی از متهمان را به نام مسعود شناسایی کردند و متوجه شدند او در گذشته بهخاطر اختلافهای شخصی مقتول را بارها به قتل تهدید کرده است که کشف همین سرنخ مهم شک تیم جنایی را بر انگیخت.
تیم تحقیق در ادامه با تجزیه و تحلیلهای مخابراتی، هویت متهم دیگر پرونده که از دوستان صمیمی مسعود بود را شناسایی کردند و دریافتند که او پاییز سال 1403، به جرم آدمربایی دستگیر شده است.
بدین ترتیب متهم هدف تحقیق قرار گرفت. او ابتدا منکر هرگونه ارتباطی با مسعود شد اما پس از مواجه با شواهد و مدارک موجود به ارتکاب جنایتی هولناک اعتراف کرد و ماجرا را اینطور توضیح داد: چند وقت پیش مسعود نزد من آمد و مدعی شد که مقتول با یکی از بستگان نزدیکش ارتباط خارج از چارچوب برقرار کرده است و میخواهد با کمک من از او انتقام بگیرد. بهخاطر رفاقت چندین ساله پیشنهادش را قبول کردم.
مرد جنایتکار ادامه داد: روز حادثه با موتورسیکلت خود در تعقیب مقتول بودیم که متوجه موضوع شد. او ابتدا توقف و سپس به سمت ما حرکت کرد که من با کلتکمری که داشتم 2 گلوله به سمتش شلیک کردم. هنگامی که مقتول روی زمین افتاد خیلی زود کیف دستیاش را از روی زمین سرقت کردیم و قبل از رسیدن پلیس متواری شدیم.
او گفت: پس از ارتکاب جنایت، سلاح را به مسعود تحویل دادم و از هم جدا شدیم. دیگری از او خبری نشد و من هم اطلاعی ندارم که کجا فرار کرده است. چند ماه بعد نیز به جرم آدمربایی دستگیر شدم و حالا هم راز این جنایت هولناک فاش شد.
پس از این اظهارات تکاندهنده، کارآگاهان جنایی مأموریت یافتند تا با اقدامات اطلاعاتی مخفیگاه مسعود را شناسایی و او را هم دستگیر کنند.
با دستور بازپرس دادسرای ناحیه27 (ویژه قتل، امور جرائم جنایی) تحقیقات جهت روشن زوایای پنهان پرونده ادامه دارد و مسعود همچنان تحت تعقیب پلیس است.
اعتراف به قتل مسلحانه دلال دلار در شهرک ولیعصر