آنالیز بازی بزرگ: پیام قوی تراکتور به لیگ برتر!

شب گذشته تبریز، میزبان یکی از مهم‌ترین تقابلات از هفته دوم مسابقات لیگ برتر فوتبال ایران بود و علی‌رغم بازی درخشان شاگردان اسکوچیچ، پرشورها در پایان نتوانستند پیروز این ماراتن نفس‌گیر شوند.

نکته قابل توجه این دیدار، حضور یاغی‌های اسبق رقیب در تراکتور و عملکرد نسبتا درخشان آن‌ها در این دیدار بود که می‌توانست حساسیت این دیدار را شاید حتی به حد دربی برساند.

به واسطه بازی خوب تراکتور، آنالیزی از عملکرد تاکتیکی آن‌ها در این دیدار خواهیم داشت.




تیم تراکتور بازی را با آرایش 2-4-4 آغاز کرد. ترکیبی متفاوت نسبت به هفته گذشته از اسکوچیچ، که به نظر می‌رسد حضور دو مهاجم شماره 9 برای فشار حداکثری آن‌ها به هنگام پرسینگ از بالای زمین روی مدافعین پرسپولیس، تصمیمی منطقی و البته با ریسک بالا بوده است.
اگرچه این انتخاب توانست در دقایق زیادی از بازی، بازی‌سازی قرمزها را با مشکل مواجه کند.
تصویر زیر شماتیک تیم تراکتور را به هنگام پرسینگ از بالای زمین در برابر پرسپولیس نشان می‌دهد.

تراکتور با رنگ قرمز و پرسپولیس میهمان با رنگ مشکی مشخص شده است.

یکی از نکات برجسته این دیدار و عدم خلق موقعیت‌های جدی روی دروازه پرسپولیس، ساختار پرسینگ از بالای تیم تراکتور است.
تومیسلاو اشترکالی (19) با یک زاویه بدن مناسب در عین تحت فشار قرار دادن حسین کنعانی‌زادگان، سروش رفیعی را در پشت سر خود نیز به شکل پرس سایه به عنوان گزینه پاس از بازی خارج کرده است.

حضور امیرحسین حسین‌زاده (99) یک گام عقب‌تر پیوت (پست6) دیگر تیم، یعنی مسعود ریگی را به شکل پوشش سایه به عنوان گزینه پاس، مختل و گولسیانی را به محض دریافت توپ از کنعانی در تله پرس قرار می‌دهد. اگرچه که باز بازی کردن فولبک‌های کناری پرسپولیس در این دیدار به جهت عرض چهارنفره هافبک‌های تراکتور نتوانست در دقایق زیادی از بازی راه گشا باشد.

در صحنه‌ای مشابه، توپ‌گیری بازیکنان تراکتور البته در وضعیت کانترپرس از دفاع به حمله (انتقال مثبت) منجر به بازپس‌گیری توپ و خلق یک شانس گل زنی خوب برای آن‌ها می‌شود.

اگر چه در تصویر فوق، فرشاد احمدزاده در نیم فضای سمت راست زمین خودی، گرفتار تله پرس بازیکنان تراکتور می‌شود اما این ساختار در کانترپرس فعلی به Gegen-Pressing مشهور است، که شاید کمی با فلسفه قبلی اسکوچیچ منافات دارد؛ چرا که در این کانترپرس بازیکنان با هدف تکل کردن و درگیر شدن فشار می‌آورند و همین می‌تواند نشان‌گر Hybrid (ترکیبی) بودن ساختار پرسینگ و کانترپرسینگ تیم تراکتور باشد.

در Hybrid Pressing (هیبرید پرسینگ)، ساختار پرس می‌تواند با توجه به وضعیت بازیکنان خط جلو تغییر کرده و کل ماهیت پرسینگ بسته به نظر آن‌ها و لیدر خط پرس تغییر کند.

در نهایت با بازپس‌گیری توپ، تومیسلاو اشترکالی تراکتور را در یک وضعیت مناسب برای رسیدن به گل دوم قرار می‌دهد اما با واکنش الکسیس گندوز این موقعیت به گل تبدیل نمی‌شود.

اگرچه بازی با پای الکسیس گندوز، گلر پرسپولیس چنگی به دل نمی‌زند و مطمئنا برای تیمی مثل پرسپولیس که علاقه‌مند بازی‌سازی از عقب زمین است؛ در ادامه راه می‌تواند دردسرساز شود اما عملکرد او در این دیدار با هفت مهار، یک خروج و یک بازیابی موفق، او را با نمره 8.2 به بهترین بازیکن زمین بدل کرد.

نکته دیگری که در خصوص ساختار پرسینگ تراکتور می‌توان به آن اشاره داشت، ساختار جعبه‌گونه (Box Shape) است که این می‌تواند تیم حریف را در ارائه پاس‌های طولی با مشکل مواجه کند.

اما اوضاع همین‌قدر در انتقال‌های منفی (حمله به دفاع) نیز برای اسکوچیچ و شاگردانش قابل قبول به نظر می‌رسد.
پرسپولیس همواره نشان داده تیمی است که علی‌رغم بازی تیمی و ریتمیک، در ضد حملات نیز بسیار متبحر عمل می‌کند؛ اما در این دیدار ما ضد حمله‌ای که بتواند شانس گل چندانی را برای آن‌ها خلق کند را شاهد نبودیم.

تصاویر زیر تا حدی می‌تواند چرایی این موضوع را برای ما حل کند.

در تصویر فوق، پس از پرس‌شکنی خوب بازیکنان پرسپولیس، همان‌طور که مشاهده می‌شود؛ خط فشار و خط دوم پرس تراکتور جا مانده و پشت توپ قرار دارند؛ و توپ روی یک غافل‌گیری به سعید صادقی می‌رسد.

در این لحظه، خط دفاع تراکتور که به عنوان آخرین خط فشار در پرس حضور دارد با ایجاد تاخیر، سعی در حفظ ساختار خود و ایجاد شرایطی برای بازیکنان خودی دارد.

پس از انتقال توپ از سعید صادقی به سروش رفیعی، بازیکنان تراکتور با سرعت به عقب باز می‌گردند و عملا حربه حریف خنثی می‌شود.

در ادامه نیز تیم ساختار مشخص در دفاع به خود می‌گیرد و به‌طور کامل توپ بازیابی می‌شود.

اگر چه تراکتور توانست در تمامی فازهای بازی نمایش قابل قبولی را از خود به نمایش بگذارد اما حضور تنها دو هافبک میانی (ریکاردو آلوز و ایگور پوستونیسکی) برخلاف سایر تیم‌ها که اغلب با سه هافبک میانی پایه بازی می‌کنند، می‌تواند آن‌ها را در فاز حمله برای رقبا آنالیزپذیر کرده و بار خلاقیت تیم را به دوش بازیکنان کناری بیندازد و شرح وظایف آن‌ها را دگرگون کند.

تصویر بالا، شماتیک اولیه تیم تراکتور را به هنگام فاز یک بازی‌سازی از عقب زمین نشان می‌دهد.
از فاز دو به بعد تیم اساسا به واسطه عدم بازیکن خلاق و اصطلاحا یک بازی‌ساز پست 10 به مشکل می‌خورد و بار تیم روی سایر بازیکنانی می‌افتد که ذاتا پست 10 نیستند.

برای مثال امیرحسین حسین‌زاده در این وضعیت باید تبدیل به مهاجم شماره 9 کاذب شود و یا ترابی از نیم فضای سمت چپ که تخصص و شگرد او برای حرکات عمقی است فاصله بگیرد تا خلا فضای زرد رنگ را پر کند؛ و از آنجا که کارایی هر دو بازیکن در پست فعلی کمتر می‌شود بهتر این است که ترابی به عنوان وینگر کاذب در نیم فضای چپ بماند و حسین‌زاده نیز یا به عنوان وینگر راست و یا مهاجم شماره 9 رونده به عمق، حضور داشته باشد. احتمالا منطقی‌ترین گزینه برای پر کردن این فضای مهم ریکاردو آلوز است و انتظار می‌رود اسکوچیچ در دیدار‌های آتی از او به عنوان پست 10 و از بازیکن دیگری در کنار ایگور پوستونیسکی استفاده کند.

اگرچه تا پایان لیگ راه دور و درازی باقی مانده است و صرف دو بازی نسبتا با کیفیت از تیم تراکتور نمی‌توان قضاوت دقیق و درستی از نتیجه آنها در پایان فصل داشت؛ اما به نظر می‌رسد با توجه به شناخت دقیق اسکوچیچ از فوتبال ایران، ساختارسازی مشخص و متناسب با فسلفه تیمی و انتظارات وی از بازیکنان، شاید بتوان او را در قامت یک مدعی دردسرساز برای سرخابی‌های پایتخت و سپاهانِ مورایس متصور شد.







آنالیز بازی بزرگ: پیام قوی تراکتور به لیگ برتر!

بیشتر بخوانید