خبر ساز؛ گروه جامعه: ترکیه و سوریه دو کشور همسایه هستند که همزمان در اثر زلزله لرزیدند. ترکیه کشوری است که این سالها از امنیت خوبی برخوردار بوده و درگیر جنگ نبوده است. این کشور طی دو دهه گذشته بهخصوص پیش از کرونا، عمده درآمد ارزی خود را از طریق توسعه صنعت گردشگری تأمین کرده. در سوریه اما آوار زلزله، روی آوار جنگ نشسته بهنحویکه تفکیک آوار زلزله از جنگ برای غیربومیان دشوار است. با این توضیح، امداد به زلزلهزدگان هر دو کشور ضرورت دارد به کشوری با شرایط سوریه بیشتر.
اما چه میتوان گفت که در جهان امروز، رفتارهای بشردوستانه گزینشی و انتخابی شدهاند. سیل کمکها به ترکیه میرود و سوریه کمکهای کمتری دریافت میکند چون صحبت از تحریمهای آمریکایی؛ تحریم «سزار» در میان است. زلزله، بلایی طبیعی است که گاه از مرز بلا میگذرد و مثل زهر«هلاهل» میشود برای بازماندگان. درست همانجایی که پای نژادپرستی، تبعیض، سودجویی و... به ماجرا باز شود. جنوب ترکیه و شمال سوریه در زلزله 7.8 ریشتری اخیر لرزیدند اما رفتارها برای امدادرسانی به بازماندگان دو کشور، چنانکه باید عادلانه نبود.
حجت برای منصفان، تمام است...
سوریه در منطقه غرب آسیا، کشور ستمدیدهای است. کشمکشهای سیاسی و نظامی داخلی، طراحی دشمنان برای شکاف بین ملت و حاکمیت متأسفانه این کشور موفقِ امن و آباد را بهجایی رسانده که آوار زلزله روی آوار جنگ جا خوش کرده است. سوریه بهطور مشخص از سال 2011 میلادی درگیر تنشهای داخلی شد که محور اصلی دامن زدن به آن «شبهه و شایعه» بود. اختلافات نظامی داخلی، امنیت و تمامیت ارضی سوریه را به خطر انداخت و همین شد که پای داعش هم بهعنوان مدعی دولت اسلامی عراق و شام به ماجرا باز شد. درگیریهای داخلی با داعش و موشکباران از سوی برخی کشورها و رژیم صهیونیستی به بهانه نجات مردم سوریه از این کشور، یک مملکت جنگزده واقعی ساخت. حالا با وقوع زلزله این اوضاع وخیمتر هم شده است.
مراکز درمانی سوریه پیش از زلزله درباره «سوءتغذیه» و کمبود جدی امکانات درمانی و دارو هشدار داده بودند. روشن است که این وضعیت با وقوع زلزله تا چه حد بغرنجتر هم شده است. برخی کشورها اما با علم به این وضعیت، کمکهای خود را از سوریه دریغ یا با تأخیر روانه کردهاند در حالیکه در همان نخستین ساعات و روز زلزله، ترکیه را دریافتند.
و مظلوم حتی در آمارها...
شدت زلزله اخیر چنان بود که در لبنان، فلسطین، عراق، اردن، مصر، عربستان و بخشهایی از اروپا برای مثال یونان و بلغارستان هم احساس شد و توسط لرزهنگارها به ثبت رسید. حرکت گسلها در این زمینلرزه به نحوی بوده که قدرت تخریب آن را بالابرده است. متأسفانه این زلزله در هر دو کشور ترکیه و سوریه جان هزاران نفر را گرفت و خانوادههای بسیاری مجروح شدند و خسارت مالی جدی دیدند.
آخرین آمارها از 45 هزار کشته براثر زلزله در ترکیه خبر دادهاند. در سوریه اما آمارها به دلیل جنگزده بودن مناطق زلزلهزده، نفوذ داعش در برخی مناطق و محدودیت توان نهادهای امدادی در ثبت آمار صحیح و بهموقع سبب شده، آمار روشنی از تعداد کشتهشدگان در دست نباشد. بااینحال از رقمی نزدیک به 6 هزار نفر صحبت به میان آمده که در مقایسه با کشور ترکیه چندان آمار قابل اتکایی به نظر نمیرسد. گمانهزنیهای منطقی، عددی فراتر از این را پیشبینی میکنند. در این میان برخی رسانههای غربی و مرجع رسانهای بینالمللی هم برای اینکه چندان غیر مطلع به نظر نرسند از آمار مجموع قربانیان زلزله برای دو کشور استفاده میکنند.
یک تصویر و هزار حرف!
پس از زلزله ترکیه و سوریه، کشورهای بسیاری برای کمکرسانی به زلزلهزدگان اعلام آمادگی کردند. طبق آمار ارائهشده از روز سوم پس از وقوع زلزله، برخلاف ترکیه که بیش از ۶۵ کشور کمکهای بشردوستانه خود را به آن ارسال، کشورهای کمی برای کمک به زلزلهزدگان سوریه اعلام آمادگی کردند. از سویی دیگر، حجم کمکها به دو کشور هم متفاوت بود. در حالیکه انتظار میرفت یک کشور جنگزده بیشتر موردتوجه و امداد قرار بگیرد اما افسوس که در جهان امروز، واقعیتهای حقوق بشر، مدارا و دلجویی از بلادیدگان هم باهم فرق دارد و گزینشی به نظر میرسد. برای مثال کانال تلگرامی «جنبش النجباء» با انتشار تصویری از رفتار دوگانه کشورهای جهان در کمکرسانی به زلزلهزدگان در سوریه و ترکیه انتقاد کرد. این تفاوتها به نحوی است که حتی با یک رصد چشمی ساده هم میتوان به نفوذ «تناقض» و «تأمین منفعت» در مفهوم عدالت در رفتارهای بشردوستانه و حقوق بشر پی برد.
سوریه را هم دریابید!
همچنین طبق گزارشی با عنوان «تفاوت کمکرسانی کشورهای جهان به سوریه و ترکیه» که 20 بهمنماه در خبرگزاری صداوسیمای جمهوری اسلامی منتشر شد، روزنامه «الاخبار» لبنان هم گزارش داده که رئیسجمهور سوریه اعلام کرده است که همه کشورها تحتفشار آمریکا هستند تا از کمکرسانی به زلزلهزدگان سوری خودداری کنند. قطر هم بهعنوان یک کشور عربی در حالی وعده اهدای ۱۰هزار واحد کانکس متحرک استفادهشده در جام جهانی قطر را به دو کشور زلزلهزده ترکیه و سوریه داد که امیر قطر شخصاً به ترکیه رفته و با «رجب طیب اردوغان» رئیسجمهور ترکیه دیدار داشت. رسانهها درباره محور گفتگوها در این دیدار از عناوینی مانند تعدیل برای کنترل و کاهش خسارات زلزله و چارهجویی برای امدادرسانی بهتر به زلزلهزدگان استفاده کردند. نظیر این دیدار، دغدغهها و چارهجوییها اما کمتر برای سوریهای اتفاق افتاد. کشوری که علاوه بر جنگ از سال 1399 هجری شمسی تاکنون سایه چوب تحریمی به نام سزار هم بر سرش سنگینی میکند، تحریمی که گویا تا سال 2024 میلادی ادامه دارد.
سیاست زدگی و استاندارد دوگانه
بازدیدها از سوریه و چارهاندیشی بینالمللی برای زلزلهزدگان جنگزده سوری اما مانند ترکیه نیست. این تفاوتها به نحوی بوده که واکنش دغدغهمندان منصف حقوق بشر را در قالب اعتراض فردی و گروهی در برخی کشورها ازجمله انگلستان به دنبال داشته است. افرادی با این دغدغه ارزشمند که نباید در امدادرسانی «تبعیض» داشت.
این مطلب را هم باید افزود که کارشناسان بینالمللی حوزه بهداشت، سلامت و تغذیه در صورت عدم رسیدگی کافی و بهموقع به سوریه از احتمال وقوع فاجعه بشری، هشدار دادهاند.«فیصل المقداد»، وزیر امور خارجه سوریه هم در واکنش به این تناقضات و تبعیض در رفتار با سوریه زلزلهزده دریکی از نشتهای بینالمللی که بهصورت ویدئویی برگزار شد، گفت که ویرانیهای ناشی از زلزله، وجدان کشورهای مدعی حقوق بشر را تکان نداد و آنها به سیاست زدگی و استانداردهای دوگانه خود ادامه دادند.
این بادکنک قرمز برای تو!
متأسفانه در زلزله ترکیه، صدها کودک جان باختند و هزاران کودک، مجروح یا بیسرپرست شدند. برخی نهادهای بینالمللی با تمرکز بر وضعیت کودکان زلزلهزده، ابراز نگرانی کردند. این اقدام با این هدف انجام شد که نگاههای دغدغهمند معطوف به این موضوع شود و رسیدگی بهتری به کودکان زلزلهزده ازنظر مادی، معنوی و روانی ارائه شود. آمارها درباره کودکان ترکیهای کمی روشن و مشخصتر مطرح شد. حتی برای یادمان کودکانی که آوار و زلزله، بیرحمانه آنها را به کام مرگ کشید، کارهای نمادین جالبی مانند قرار دادن عروسک و بادکنک قرمز روی محدوده آوار خانههایی که کودکی مرحوم داشتهاند، انجام شد. در زلزله ترکیه کودکی از زیر آوار بیرون آمد و هزاران نفر برای سرپرستیاش داوطلب شدند.
این رفتارها قابلتحسین و اصلاً لازمه عطوفت جهانی است که، گاهوبیگاه مردمان گوشهای از آن دچار رنج و بلا میشوند. صحبت اما بر سر این ماجراست که چرا این رفتارها در یکزمان و شرایط یکسان برای هر دو کشور رخ نمیدهد؟
کودکان سوری و آوار جنگ و زلزله!
گلیم بخت کودکان سوری را اما گویی چند سالی است که با نخی سیاه بافته باشند؛ آمارها درباره کودکان مناطق زلزلهزده بسیار مبهم و گنگ است. کودکانی که پیش از زلزله هم با رنج جنگ، دستوپنجه نرم میکردند حالا حتی از همین بادکنکهای ساده، عروسکها و نگاههای نگران بینالمللی هم محروم هستند.
کودکان بازمانده سوری زیر آوار یا خودشان هوای خواهر و برادر کوچک خود را داشتهاند یا با همان انگشتان کوچکشان خاک آوار را کنار زدهاند تا بتوانند دفتر و کتاب مدرسه، لباس و لوازم محدودی که داشتهاند را به کمک بزرگترها بیرون بکشند. کودکان سوری در این 12 سال تنش سیاسی و نظامی کشورشان و سالهای خشن جنگ به طرز دلخراشی با واقعیتهای حقوق بشر آشنا شدهاند. کودکانی که به نظر میرسد، باپوست، گوشت و استخوان خودشان این واقعیت گزنده را درک کردهاند که در اوج بلا، داغ جنگ و آوار زلزله و بلایای طبیعی هم باید روی پای خودشان بایستند. کودکانی که پیش از زلزله، جنگ کاری کرده که از سرنوشت برخیشان خبری در دست نباشد.
جهان از کودکان سوری، کم میداند
خبرگزاری ایسنا خبری درباره رصد وضعیت کودکان زلزلهزده ترکیه و سوریه پس از زلزله و نگرانیهای بینالمللی برای آنها منتشر کرده است. خبری که در متن آن آمده یونیسف زندگی بیش از 7میلیون کودک ترکیهای و سوری را تحت تأثیر این زلزله ویرانگر میداند. آژانس کودکان سازمان ملل متحد اعلام کرده که بیش از هفت میلیون کودک تحت تأثیر زمینلرزههای شدید در ترکیه و سوریه قرارگرفتهاند.درحالیکه تعداد کل کودکان آسیبدیده همچنان نامشخص است، ۴.۶ میلیون کودک در ۱۰ استان ترکیه که براثر زمینلرزه آسیبدیدهاند، زندگی میکنند و بیش از ۲.۵ میلیون کودک نیز در سوریه آسیبدیدهاند. حتی از همین آمار هم میتوان مطمئن شد که جهان چقدر از احوال و اخبار کودکان سوری بیخبر است؛ حداقلیترین احتمالها و برآوردها سهم آنهاست از دلسوزی بینالمللی!
نام همه کودکان مهم است!
در این مدت، برخی سایتهای خبری غربی هم سعی کردهاند از خودش قریحه نشان دهند. درباره کودکان ترکیهای زلزلهزده از تیترهایی استفاده کردهاند مانند این؛ کودکانی که کسی حتی نامشان را هم نمیداند... همین رسانهها اما درباره کودکان سوریهای کمتر نوشتهاند. به آمارهای گذرا، حداقلی و احتمالات بسنده کردهاند. رفتار برخی کشورها و رسانهها با زلزلهزدگان این دو کشور، چنان متفاوت بوده که گویی حس میکنی زلزله در سوریه رفتار ملایم و ملیحی داشته و در ترکیه طغیان. در سوریه شرایط به نحوی است که میتوان از آن عبور کرد و نیازی به نگرانی، بازتاب و رسیدگی نیست اما در ترکیه زلزله فاجعه آفریده و رویکرد مردم نسبت به آن باید چنین باشد: چو عضوی به درد آورد، روزگار/ دگر عضوها را نماند قرار... مردم جهان، باید گزینشی بیقرار باشند!
حالا اما یک سؤال مطرح میشود، حالا که کمی از آن کوران و تاوان زلزله در دو کشور همسایه و دردمندمان فاصله گرفتهایم چه ترکیه چه سوریه. چرا رفتارهای نوعدوستانه بشری درباره سوریه جنگزده به نحوی بوده که گویی این کشور شامل حال این قرارداد شاعرانه بینالمللی نیست؟ شامل حالِ بنیآدم اعضای یک پیکرند، که در آفرینش ز یک گوهرند یعنی سوریه از جهان نیست؟!
بالاخره یک روز، آوار هم گل میدهد!
در سوریهای که مردم داغ را از داغ، آوار را از آوار اینطور برایت از هم تفکیک میکنند که: نه! این آوار زلزله نیست، خاکش چسبیده، سفت شده، دوده گرفته/...یا آنجا را ببین! روی آوار گیاه سبز شده، این یعنی آوار جنگ است/ ...اینیکی آوار زلزله است با خاکی خشک و شکننده که هرلحظه مثل مرداب میتواند خطرناک باشد و تو را بکشد داخل، مراقب باش! در همین سوریه اما امید هم هست.
ما دلآزردگان از تناقضها در جهان اما دلمان خوش است به همان بارقه امید به همان کودک سوری که یاد گرفته برای آینده سوریه آباد باید درس بخواند و خودش کتاب درسش را از دهان زلزله بیرون بکشد. ما خیال و دلمان را خوش کردهایم به آینده بهتر جهان به همان گیاهی که روی آوار جنگ روییده تا بگوید: خودخواهان اگر ویران میکنند، خدا آباد میکند...
/پایان پیام