این مؤسسه که باید ستون اصلی تولید واکسنهای دامی کشور باشد، امروز با مجموعهای از ابهامات جدی مواجه است که مستقیماً امنیت زیستی و منافع ملی را تحت تأثیر قرار میدهد.
۱) انحصار کامل توزیع از سال ۱۳۹۶
بر اساس گزارشها، توزیع محصولات این مؤسسه طی سالهای اخیر تنها از طریق یک تعاونی محدود انجام شده است؛ تعاونیای که سهامداران آن شامل برخی کارکنان، بازنشستگان و مدیران فعلی است.
این ساختار منجر به:
• ایجاد تعارض منافع جدی
• حذف مشتریان واقعی
• باقیماندن تخفیفها در یک حلقه خاص
• و نابودی رقابت سالم
شده است.
۲) پروژههای چندصدمیلیاردی که به نتیجه نرسیدهاند
گزارشها میگوید:
• پروژه «نوترکیب» پس از سالها هزینهکرد، هنوز نیمهتمام است
• پروژه «مرکز مرند» با برآورد ۶۰۰ میلیارد تومان، پس از صرف بخشی از بودجه، در حالت توقف قرار دارد
• میزان پیشرفت واقعی هیچ تناسبی با هزینهکردها ندارد
این وضعیت، نیاز به شفافسازی فوری در نحوه هزینهکرد منابع را برجسته میکند.
۳) تولید بیبرنامه و انباشته شدن واکسنها
اسناد نشان میدهد در برخی دورهها:
• حجم زیادی واکسن بدون برنامهریزی دقیق تولید شده
• بخشی از این واکسنها به دلیل کیفیت یا نیاز بازار، انباشته یا معدوم اعلام شده
• اما مشاهده شده بخشی از همین واکسنهای معدومشده در بازار غیررسمی پیدا شدهاند
این موضوع علامت سؤال بسیار مهمی درباره چرخه توزیع و نظارت داخلی ایجاد میکند.
۴) صادرات حساس از یک مسیر محدود
در بخش صادرات، گزارشها به موضوعاتی اشاره میکند از جمله:
• تمرکز صادرات اقلام حساسی مانند سرم ضد مار و عقرب فقط از یک مسیر خاص
• قیمتهایی که برای متخصصان «قابل توجیه» نبوده
• نبود شفافیت کافی در انتخاب مشتری خارجی
این روند باعث شده ظرفیت واقعی صادرات واکسن و سرم، بهمراتب کمتر از حد توان ملی باشد.
۵) بحران تببرفکی و تصمیمهای متناقض
یکی از جدیترین بخشهای اسناد، موضوع مدیریت تببرفکی است:
• باوجود هشدارهای WHO و WOAH از ۶ ماه قبل از بحران
• توان تولید واکسن تقویت نشد
• و حتی در اوج بحران، تصمیم بسیار بحثبرانگیز برای خواباندن خط تولید تببرفکی اتخاذ شد
نتیجه:
• گسترش بیماری
• خسارت سنگین دامداران
• نیاز به واردات واکسن تحت تحریم
• و آسیب مستقیم به امنیت زیستی کشور
۶) شبکه روابط درونی و انتصابات غیرکارشناسی
در گزارشها مواردی از:
• استخدامهای خانوادگی
• چرخش افراد بین تعاونیها و پستهای داخلی
• نفوذ حلقهای در تصمیمات کلیدی
بهچشم میخورد که روند اصلاح ساختار را دشوار کرده است.
۷) ابهام جدی در مناقصهها و خریدها
اسناد نشان میدهد بخش مهمی از خریدهای مؤسسه، نه با رقابت واقعی بلکه از طریق مناقصههای محدود و تکرار انتخاب چند شرکت خاص انجام شده است. قیمتها در برخی موارد با منطق بازار همخوانی ندارد و روند تأمین عملاً در اختیار یک حلقه ثابت قرار گرفته است. چنین وضعیتی این سؤال اساسی را ایجاد میکند که چرا چرخه خرید یک مؤسسه ملی باید تا این حد غیرشفاف و انحصاری باشد؟
پشت پرده یک مؤسسه ملی واکسن سازی


نظر شما