چرا شهید سردار رشید به هنگام پذیرش قطعنامه ۵۹۸ گمان میکرد امام، رحلت کرده است؟/حاج احمدآقا چه شوخیای با او کرد؟
عملیات مرصاد که به پایان رسید جمعی از فرماندهان سپاه از جمله سردار شهید رشید برای ارائه گزارش عملیات در جماران حاضر شدند. فرماندهٔ قرارگاه مرکزی خاتمالانبیا که در حمله اسرائیل در 23 خرداد شهید شد، این خاطره را به شیرینی بیان کرده است.
بیست و هفتم تیرماه سال 67 بود که ایران قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل متحد را پذیرفت و به این ترتیب به طور رسمی مهر پایانی بر جنگ هشت ساله تحمیلی علیه ایران زده شد هر چند که بعثی ها به حملات کور خود ادامه داده و بار دیگر با همراهی منافقان، خاک ایران را مورد تجاوز قرار دادند. سردار غلامعلی رشید که در حمله رژیم صهیونیستی در سحرگاه بیست و سوم خرداد 1404 یعنی حدود یک ماه پیش، پس از عمری مجاهدت به شهادت رسید، خاطره ای شنیدنی و متفاوت را از آن روزها بیان کرده که می خوانیم:
48 ساعت قبل از اعلام رسمی پذیرش قطعنامه 598 از رسانه ها، در محل ریاست جمهوری جلسه ای در این باره تشکیل شد. از فرماندهان سپاه من و آقای شمخانی حضور داشتیم. نامه اولیه حضرت امام خمینی (س) در این باره توسط حاج سید احمد آقا قرائت شد. به دلیل نستوهی و صلابتی که از حضرت امام سراغ داشتیم، برایمان بعید به نظر می رسید که حضرت امام به پذیرش قطعنامه رضایت داده باشند. من پیش خودم تصور کردم که شاید خدای ناکرده حضرت امام وفات یافته و مسئولین کشور صلاح کار را در این دیده اند که قطعنامه را به این کیفیت و به نام حضرت امام بپذیرند و موضوع ارتحال را هم چند روزی برملا نکنند. این موضوع را با آقای شمخانی در میان گذاشتم که باعث تحریک ظّن وی هم شد و خلاصه این گمان ما از طریق آقای رفیقدوست به حاج سید احمد آقا منتقل شد.
زمانی که بعد از عملیات مرصاد به اتفاق برادران شمخانی، باقری و نجات برای عرض گزارش به دیدار حضرت امام رفتیم، بعد از ظهر بود و بیرون منزل مدتی را خدمت حاج سید احمد آقا نشستیم و پذیرایی مختصری با چای و هندوانه از ما به عمل آمد. بعد از مدتی حاج سید احمد آقا اطلاع دادند که می توانید به دیدار حضرت امام بروید. موقعی که به همراهی هم خدمتشان رسیدیم، حاج احمد آقا که از آن جلسه کذایی و تصور ما سابقه ذهنی داشتند، به شوخی گفتند: «دست بزنید، ببینید خودشان هستند». و خلاصه با زبان مزاح به ما فهماندند که این چه تصوری بود که شما داشتید؟
حضرت امام پاهایشان را روی یک نیمکت گذاشته بودند که این موضوع بیش از حد ما را متاثر کرد. ملاقات امام حدود یک ربع طول کشید که بعد از دستبوسی، آقای شمخانی گزارشی از کم و کیف عملیات، چگونگی حمله منافقین، طرح ها و برنامه های آنها، اهدافی را که دنبال می کردند و ... چگونگی اطلاع ما از حمله آنها و مقابله ای که با آنها صورت گرفته بود، را خدمت حضرت امام ارائه کردند و گفتند که انتقام خون شهدای اوایل انقلاب (اشاره به شهدای حزب و ریاست جمهوری و ...) را از آنها گرفتیم. (در این عملیات ضربه نابود کننده ای بر پیکر منافقین وارد شده و تعداد بسیار زیادی از آنها نابود شدند)
حضرت امام خیلی با آرامش فرمودند: الحمدللّه و سپس برای رزمندگان دعا کردند.
برشی از کتاب امام و دفاع مقدس؛ ص ۲۰-۲۱؛ چاپ ششم (۱۳۹۴)
چرا شهید سردار رشید به هنگام پذیرش قطعنامه ۵۹۸ گمان میکرد امام، رحلت کرده است؟/حاج احمدآقا چه شوخیای با او کرد؟
نظر شما