چند روز قبل دختر جوانی به همراه مادرش به دادسرای جرایم پزشکی رفت و گفت: «روز گذشته حالم بد بود و سرگیجه داشتم، خودم را به یک کلینیک نزدیک خانه رساندم و به مادرم هم زنگ زدم تا پیش من بیاید.» او ادامه داد: «دکتر برایم سرم تجویز کرد، بعد مرد جوانی برای تزریق سرم آمد اما بعد از چند دقیقه همان مرد دوباره برگشت و گفت یکی از آمپول‌ها را داخل سرم نزده است.

وقتی آمپول را تزریق کرد بعد از آن حس گیجی به سراغم آمد و دیگر نفهمیدم کی خوابم برد. حتی زمانی که مادرم آمد هم متوجه نشدم و بعد از مدتی با همان گیجی مرخص شدم و به خانه رفتم، اما وقتی حالم بهتر شد فهمیدم گوشواره‌هایم نیست.»

با شکایت دختر جوان، تحقیقات به دستور بازپرس محمد کوزه‌گران آغاز شد و مأموران در ادامه تحقیقات دریافتند کسی که سرم و آمپول را تزریق کرده نیروی خدماتی مرکز درمانی بوده است نه پرستار.

بدین ترتیب به دستور بازپرس شعبه نهم دادسرای جرایم پزشکی، مرد جوان بازداشت شد و به سرقت اعتراف کرد.

وی مدعی شد: «با دیدن گوشواره‌های دختر جوان وسوسه و وقتی متوجه شدم دختر جوان تنهاست با تزریق داروی خواب‌آور به سرم او را بی‌هوش و گوشواره را سرقت کردم.»

متهم درباره گوشواره‌ها گفت: «وقتی فهمیدم دختر جوان به پلیس خبر داده است، گوشواره‌ها را به پرستار بخش نشان دادم و گفتم آنها را پیدا کرده‌ام. او هم گوشواره‌ها را به صاحبش برگرداند.»

وی درباره اینکه چطور کار تزریق را انجام داده است، گفت: «در همین‌جا کار تزریقات را یاد گرفتم و وقتی پرستار نباشد من تزریقات هم انجام می‌دهم از آنجا که به بخش تزریقات دسترسی دارم و دکتر و پرستار بخش هم می‌دانند که این دسترسی را دارم آن روز وسوسه شدم برای سرقت تا داروی بیهوشی به بیمار تزریق کنم.»