جعبه جادویی که روزگاری تنها منبع و مرجع مردم در زمینههای مختلف از اخبار تا سرگرمی محسوب میشد امروز به نقطهای رسیده که گاهاً مسئولینش تلاش میکنند با آمارهای غیرواقعی یا حتی ساختگی، به کالبد بیجانش تنفس مصنوعی بدهند؛ اغلب دلیل این رکود را رشد و گسترش رسانههای نوین نظیر شبکههای اجتماعی میدانند که به دلیل سرعت بالا و سهولت ناشی از عدم محدودیتهای سازمانی توانسته در اغلب زمینهها گوی رقابت را برباید، اما آیا به راستی تنها دلیل همین است؟ در نوشتار پیش رو به بررسی سیاستگذاریهای سالهای اخیر صداوسیما خواهیم پرداخت تا پاسخ این سؤال روشنتر شود.
مسیر ریاست سازمان صداوسیما با محمد هاشمی رفسنجانی آغاز شد؛ ایام ابتدایی ریاست او دوران پر چالشی بود اما هاشمی دو پشتوانه داشت: امام خمینی و اکبر هاشمی رفسنجانی، اختلافات و چالش ها در صداسیمای دهه شصت بارها با دخالت مستقیم و نقشآفرینی امام خمینی به نفع هاشمی ها حل شده ببود.
اما رسانه ملی در دهه هفتاد، مدیری جدید و خاص پیدا کرد: علی لاریجانی که بسیار با آیت الله خامنه ای نزدیک بود و بعد از یک دوره نسبتا کوتاه در وزارت ارشاد، قابلیت های خود را اثبات کرد، علی لاریجانی در سال ۷۲ به این سمت منصوب شد که این انتصاب سرآغاز تغییراتی در ساختار و حتی تولیدیهای سازمان محسوب میشود؛ در زمان لاریجانی معاونتها به شکل کنونی شکل گرفتند و سمت "قائممقام" از این دوره تعریف شد. پورنجاتی نخستین قائممقام لاریجانی بود و پس از او مهاجرانی این مسئولیت را عهدهدار شد که فعالیتهای اثرگذاری را در معاونت سیما انجام داد.
در پنج سال دوم لاریجانی، میرباقری فعالیت خود را آغاز کرد و گام مهمی در راستای تولیدات الف با محوریت تاریخی دینی برداشته شد. بسیاری از سریال های فاخر تاریخی مثل امام علی(ع)، مختارنامه، معصومیت ازدست رفته و...حاصل تفکر استراتژیک رسانه ملی دراین دوره بودند.در پنج سال دوم لاریجانی، میرباقری فعالیت خود را آغاز کرد و گام مهمی در راستای تولیدات الف با محوریت تاریخی دینی برداشته شد. بسیاری از سریال های فاخر تاریخی مثل امام علی(ع)، مختارنامه، معصومیت ازدست رفته و...حاصل تفکر استراتژیک رسانه ملی دراین دوره بودند.
سومین رئیس سازمان، عزت الله ضرغامی بود که هم سابقه معاونت وزارت دفاع را در کارنامه خود داشت و هم معاونت سینمایی ارشاد در دوران میرسلیم، تز اصلی ضرغامی در صداوسیما افزایش ناگهانی "شبکه ها" بود، بی آنکه فکری به حال محتوا و کیفیت آن داشته باشد، ضرغامی در دو دوره پنج ساله مدیریت کرد و تا سال ۸۹ همچنان میرباقری به فعالیت خود ادامه میداد.
اما پس از آن دارابی بهعنوان قائممقام وی مشغول به فعالیت شد. به ترتیب سرافراز (با معاونت پورمحمدی) و علی عسگری (بازگشت میرباقری تا سال ۹۹ و پس از آن شاهآبادی) نیز روسای بعدی سازمان بودند و در حال حاضر پیمان جبلی ریاست سازمان را برعهده دارد؛ ریاستی که سه سال از عمر آن میگذرد و یکی از پر حاشیهترین دورههای ریاست سازمان محسوب میشود، این حواشی تنها به خود او باز نمیگردد بلکه یکی از افراد مهم سازمان یعنی قائم مقام وی هم نقش به سزایی در آن دارد. گفته میشود وحید جلیلی سوای از عملکرد خود که چندان مطلوب بر شمرده نمیشود نفوذ بسیار بالایی نیز در سازمان و نقش پررنگی در انتصابات دارد.
دوره جبلی-جلیلی قطعا پرچالش ترین دوران مدیریت صداوسیما است، دوره ای که تقریبا هیچ کس از رسانه ملی راضی نیست و این اتفاق بی سابقه ای در طول تاریخ تلویزیون در ایران است.دوره جبلی-جلیلی قطعا پرچالش ترین دوران مدیریت صداوسیما است، دوره ای که تقریبا هیچ کس از رسانه ملی راضی نیست و این اتفاق بی سابقه ای در طول تاریخ تلویزیون در ایران است.
اصلیترین و چالشیترین مسئله در دوران ریاست جبلی خالصسازیها از سوی تیمی است که به شعار تحول روی کار آمد؛ این خالصسازیها سازمان را به نقطهای رسانده که جز چند چهره تکراری در قاب تلویزیون چیزی برای نمایش ندارد و درواقع خواسته یا ناخواسته حتی در مخاطبین هم خالصسازی صورت گرفته و امروز صداوسیما برای بخش عظیمی از جامعه محتوایی برای ارائه ندارد؛ مشکل فقط کنار گذاشتن سلبریتیها و چهرههای موردعلاقه جامعه نیست این روزها نه فرم و نه محتوای تولیدات هیچکدام حرفی برای گفتن ندارند، اما ماجرا به همینجا ختم نمیشود،
یکی از اصلیترین رسالتهای صداوسیما خبررسانی است آن هم با رعایت اصول حرفهای خبر، همان چیزی که صداوسیما به مرور مرجعیت خود را در این زمینه از دست داد و شاید به صورت موردی شاهد برخی اقدامات مثبت باشیم یا فی نفسه برای تعلل در برخی اخبار ملاحظاتی وجود داشته باشد، اما در نهایت نوعی عقبماندگی در زمینه اخبار مشهود است آن هم در دوران ریاست فردی که تحول در رسانه ملی را منوط به تغییر در برنامههای خبری-سیاسی میدانست. برنامههای خبری ذیل معاونت سیاسی تعریف میشوند و این معاون یکی از مهمترین اشخاص در ساختار سازمان محسوب میشود و خروجی فعالیتهای او بسیار ملموس و حائز اهمیت است.
عدم توان رقابت با غول های رسانه ای، حتی شبکه های اجتماعی، عدم تولید محتوای به روز خبری از وقایع جهان، اشتباه گرفتن رسانه با روابط عمومی و تولید محتوا فقط برای عده ای معدود از جمله ویژگی های مدیریت فعلی صداوسیما است.
معاونت سیاسی سازمان صداوسیما
در سالیان اخیر نام این معاونت دستخوش تغییراتی شده و در دروهای به معاونت خبر تغییر نام داده بود؛ اما حوزه فعلیتهای این معاونت صرفاً در اخبار خلاصه نمیشود و در زمینه برنامههای تولیدی نیز فعالیت دارد.
در دوره فعلی این معاونت نیز یکی از بحثبرانگیزترین ارکان بود؛ جبلی ابتدا خدابخشی را به این معاونت منصوب کرد که نقلقولهایی مبنی بر نسبت فامیلیاش با جلیلی وجود دارد. او که سابقه و تجربه متعددی در زمینه اخبار و حوزه سیاسی داشت نتوانست در حوزه معاونت عملکرد قابل قبولی داشته باشد و یکی از اصلیترین بروندادهای ضعف عملکرد او در شهریور سال گذشته رقم خورد که جمعی از خبرنگاران و کارکنان صداوسیما شکوائیهای را پیرامون عملکرد وی به رهبری ارسال کردند که متعاقب آن، بحثهای زیادی شکل گرفت. در نهایت اسفند ۱۴۰۲ به دلیل حواشی به وجود آمده از سوی مجری برنامه در برنامه گفتگوی ویژه خبری با حضور رسایی، خدابخش برکنار شد و حدود ۶ ماه صائب که پیش از آن مسئول دفتر جبلی و رئیس خبرگزاری صداوسیما بود بهعنوان سرپرست این معاونت آغاز به کار کرد.
دوران صائب با شرایط خاصی همراه بود؛ از سقوط رئیسجمهور و پوشش خبری مربوط به آن واقعه تا برگزاری زودهنگام انتخابات ریاست جمهوری که همتی مضاعف از سوی معاونت سیاسی در راستای افزایش مشارکت میطلبید. نمیتوان گفت صائب عملکرد کاملاً مثبتی در زمان خود داشته چرا که به دلیل مسئولیت پیشین (رئیس خبرگزاری صداوسیما)، او هم از حلقهی خالصساز فوقالذکر سوا نبوده و البته به شخص جلیلی نیز نزدیک است؛ اما قطعاً در عملکرد وی تفاوت با معاون پیشین ملموس بود و بارقههایی از تحول به چشم میخورد، بارقههایی که دیری نپایید تا از بین روند و البته به سایر خروجیها و اتفاقات نیز تسری نیافتند. عمر سرپرستی صائب نیز چندان طولانی نبود و ۲۷ شهریور سال جاری بود که حسن عابدینی به این سمت منصوب شد.
عدهای این تغییر را مثبت ارزیابی میکنند چرا که فردی میانهرو به حساب میآید و وابستگی جناحی کمتری به حلقهی خالصساز مشهور دارد هرچند که در این چند ماه تحول خاصی در خروجیها به چشم نمیخورد و صداوسیما هر روز کمفروغتر از روز قبل خود میشود.
انتصابات اخیر معاونت سیاسی:
۱. حسن روزیطلب، سرپرست اداره کل برنامههای سیاسی صداوسیما (با حکم محمدعلی صائب سرپرست معاونت سیاسی)
۲. شهرام وثوقی راد، ریاست خبرگزاری صداوسیما
۳. محمدعلی صائب، مدیر شبکه خبر
۴. ایوب نصیری، قائممقام معاونت سیاسی با حفظ سمت سرپرست خبرگزاری صداوسیما
۵. مسعود مرادی، سرپرست مدیریت دفتر معاون سیاسی
۶. برمک بیات، دبیر ستاد انتخابات (شورای شهر، میاندورهای مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری) صداوسیما
۷. محمد صالح مفتاح، ریاست باشگاه خبرنگاران جوان
خبرگزاری صداوسیما
فعالیت این مرکز با عنوان واحد مرکزی خبر بود که در نام خود نیز نوعی مرجعیت به همراه داشت و برند رسانه ای سازمان ازدهه پنجاه شمسی بود، اما بعدتر و در سال ۹۳ به خبرگزاری صداوسیما تغییر یافت. این مرکز به جز فعالیتهای خبری، وظیفه تأمین محتوای بخشهای خبری شبکههای استانی، سراسری و برونمرزی را هم برعهده دارد.با روی کار آمدن جبلی یکی از تغییرات صورت گرفته در این حوزه، تلفیق بخشهای خبری و پخش همزمان از شبکه یک و خبر بود، اقدامی بی فایده که بازهم منجر به مرگ یکی از برندهای قدیمی و با نیم قرن قدمت تلویزیون شد.
باشگاه خبرنگاران جوان
باشگاه خبرنگاران جوان نیز یکی از رسانههای ذیل معاونت سیاسی به حساب میآید که از سال ۷۸ کار خود را آغاز کرده است. به جز تربیت نیروی انسانی در حوزه خبر تأمین محتوای برخی بخشهای خبری نیز به عهده این رسانه است، به گفته ریاست باشگاه خبرنگاران جوان بناست رویکرد این رسانه با ورود جدی به فضای مجازی تعاملیتر شود.
مسئولیت آموزش و تربیت نیروی انسانی مدتی بود که مغفول واقع شده بود و باشگاه به نوعی دچار رکود شده بود که در این حوزه نیز تصمیماتی برای بازسازی فضای آموزشی اخذ شده است که عملا در خروجی سازمان چیزی پیدا نیست.
یک و نیم سال قبل، یک مدیر اتوبوسی بهم گفت ؛ «ما توی مشهد حسرت یک دقیقه آنتن استانی را داشتیم الان همهاش مال ماست و ما حالمان همیشه با جمهوری اسلامی خوب است» عرض کردم:«مال شما که خانهتان است این مال جمهوری اسلامی خمینی است»، از نان خوردن افتادیم!در همین رابطه داوود مرادیان از برنامه سازان سابق تلویزیون در توئیتی قابل تامل نوشته بود: یک و نیم سال قبل، یک مدیر اتوبوسی بهم گفت ؛ «ما توی مشهد حسرت یک دقیقه آنتن استانی را داشتیم الان همهاش مال ماست و ما حالمان همیشه با جمهوری اسلامی خوب است» عرض کردم:«مال شما که خانهتان است این مال جمهوری اسلامی خمینی است»، از نان خوردن افتادیم!
رامبد جوان ، سازنده برنامه خنداونه هم گفته بود: فقط اجازه می دهند چیزی دیده شود یا نشود که مدل طیف آنها است؛ همه چیز را فدای رضایت طیف خودشان می کنند که دایره ی خیلی کوچکی هستند؛ مردم اصلا برایشان اهمیت ندارد.
محمدرضا مهاجر، روزنامه نگار هم دراین باره نوشته است : چرا حساسیت ساترای جبلی-جلیلی صرفا روی چهرههایی است که در تلویزیون حضور داشتند؟: مهران مدیری، احسان علیخانی، رامبد جوان، سروش صحت، عادل فردوسیپور و ...حسادت و رقابت وقتی داور هم هستی خیلی بانمک است...خیلی!
شاید دوران جبلی-جلیلی جز چند برنامه با مخاطبین محدود، دستاورد چشمگیر دیگری نداشته باشد، اما یک دستاورد بزرگ برای جامعه و به خصوص فعالین حوزه فرهنگ و رسانه داشت؛ عرصه نقد و بررسی بسیار متفاوت از عرصه اجراست و درک تفاوت نظارت با اجرا چیزی است که تحقق آن کمک بسیار خوبی به واقع نگری در حکمرانی خواهد نمود تا عرصه مدیریت به دوران کارآموزی منتقدان دیروز بدل نگردد.
صداوسیما به کجا می رود؟/ از سریال های فاخر تاریخی تا تولید محتوای محفلی