دو خط موازی رابطه ایران و آمریکا بهم متصل می شود؟

به گزارش خبر ساز ، پس از انقلاب ایران در سال 57 که کارتر رییس جمهور ایلات متحده آمریکا بود تا امروز که بایدن در کاخ سفید است و حدود یک ماه دیگر که ترامپ بار دیگر به این ساختمان پا میگذارد، این چالش همواره وجود داشته است .

پس از ماجرای اشغال سفارت آمریکا از سوی دانشجویان پیرو خط امام در در 13 آبان 1358 یا 4 نوامبر 1979 روابط دیپلماتیک ایران و آمریکا وارد کوچه بن بستی شد که شاید خروج از آن بر اساس معادلات عادی دیپلماتیک امکان پذیر نباشد.

روز یکشنبه خبری در خروجی رسانه ها قرار گرفت مبنی بر اینکه رسانه عراقی بغداد الیوم مدعی شده که رئیس‌جمهور منتخب آمریکا اخیرا پیامی را از طریق عمان برای ایران جهت مذاکره درباره پرونده‌هایی از جمله موضوع هسته‌ای ارسال کرده است.

بر اساس گفته این رسانه ؛ پیام دونالد ترامپ به مسئولان ایرانی شامل آمادگی او برای مذاکره با تهران و امکان رسیدن به توافق هسته‌ای غیر از توافقی است که در سال ۲۰۱۵ حاصل شد و ترامپ سال ۲۰۱۸ از آن کناره‌گیری کرد.

از آنجا که عمان که از کانال‌های مهم در تبادل پیام‌ها بین تهران و واشنگتن محسوب می‌شود، این خبر میتواند جدی تلقی شود .

از سوی دیگر آذر ماه سال جاری بود که علی لاریجانی که زمانی دبیر شورای عالی امنیت ملی و ریاست مجلس را بر عهده داشت و اکنون نیز مشاور رهبر معظم انقلاب است در گفت و گویی با سایت رهبری تاحدودی باب مذاکره را گشوده بود و صراحتا اعلام کرده بود که برجام وحی منزل نیست و میتوان مذاکره جدیدی را پیش گرفت.

به این بهانه نگاهی میاندازیم به تاریخچه مذاکره ایران و آمریکا پس از پیروزی انقلاب تاکنون.

مذاکرات دولت موقت و کارتر

اعضای دولت موقت و در رأس آنها مهندس مهدی بازرگان، صرف کوتاه کردن دست آمریکا از امور داخلی ایران را کافی می‌شمرد و مبارزه‌ی همه جانبه با آمریکا و درگیر شدن با منافع آن کشور در منطقه را به صلاح نمی‌دانستند.

از سوی دیگر امام خمینی (ره) نیز در سخنرانی خرداد ۵۸ درباره‌ی روابط با آمریکا خاطر نشان ساختند که روابط ایران با آمریکا روابط یک مظلوم با یک ظالم است و ملت ایران احتیاجی به رابطه با این کشور ندارد.

آمریکا در شهریور ماه ۵۸ با تقاضای دولت موقت برای برخی خریدهای نظامی از آمریکا موافقت کرد، سپس یک محموله از تسلیحات خریداری شده در زمان شاه را به ایران تحویل داد و صادرات فوق العاده نفت سفید و کروزون به ایران را تصویب کرد.

بر این اساس به نظر می رسید، روابط بین دو کشور اندکی بهبود یافته است. از این رو در ۱۱ مهرماه ۵۸ ابراهیم یزدی وزیر امور خارجه دولت موقت که برای شرکت در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل به نیویورک سفر کرده بود با سایروس ونس همتای آمریکایی خود دیدار و درباره‌ی مسایل فی‌مابین گفت‌وگو کرد. یکی از توافقات صورت گرفته در این مذاکرات ارسال قطعات یدکی نظامی به ایران بود که پیش از انقلاب خریداری شده و آمریکا تا این زمان از تحویلشان سر باز می‌زد.

آمریکایی‌ها از دولت موقت خواستند در مورد سفر شاه به آمریکا عملاً سکوت کنند. مهدی بازرگان و ابراهیم یزدی مخفیانه با برژینسکی در حاشیه اجلاسی در الجزایر دیدار می‌کنند تا بر سر موضوع سفر شاه به آمریکا و نیز دارایی‌های بلوکه شده ایران در آمریکا مذاکره کنند.پس از انتشار خبر این جلسه، گروهی از دانشجویان پیرو خط امام تصمیم به تصرف سفارت و دستگیری اعضای آن گرفتند و به این ترتیب روابط وارد دو کشور وارد فاز خصمانه جدی تری شد.

مذاکرات آزادی گروگان ها

از تاریخ ۱۳ آبان ۵۸ که سفارت آمریکا توسط دانشجویان تسخیر شد تا ۳۰ دی ۵۹ که گروگان‌ها آزاد شدند؛ ۴۴۴ روز تیره و تار در روابط بین دو کشور ثبت شد. با استعفای دولت موقت، وظایف این دولت برعهده‌ی شورای موقت انقلاب قرار گرفت و چون در آنجا افراد و جناح‌های مختلفی با گرایش‌های گوناگون حضور داشتند، از جمله روحانیان بلندپایه حزب جمهوری اسلامی، برخی اعضای دولت موقت و اشخاصی چون ابوالحسن بنی‌صدر و صادق قطب‌زاده، تصمیم‌گیری درباره آزادی گروگان‌ها به یک فرآیند پیچیده تبدیل شد.

عملیات طبس

در پی ناکامی دولت ایالات متحده آمریکا در اعمال فشار سیاسی و اقتصادی برای آزادی گروگان‌های آمریکایی، جیمی کارتر، رییس‌جمهور ایالات متحده آمریکا، دستور انجام عملیات آزادسازی گروگان‌ها را صادر کرد. نیروهای آمریکایی شامل ۱۳۲ نظامی، هشت هلی‌کوپتر و سه هواپیمای باربری هرکولس 130C پس از استقرار در طبس و قبل از حرکت به تهران دچار حوادث مختلفی شدند و از ادامه‌ی مأموریت بازماندند. دستگاه هیدرولیک یکی از هلی‌کوپترها از کار افتاد، هلی‌کوپتر دیگر بر اثر طوفان شن و عدم دید کافی به هنگام جابجایی، با یکی از هواپیماهای هرکولس برخورد کرده و هر دو وسیله نقلیه آتش گرفت و در نتیجه آن هشت تن از نظامیان در شعله‌های آتش سوختند.

در پی شکست قطعی عملیات آمریکا در طبس و بازگشت باقی‌مانده هواپیماهای آن کشور یکی از هلی‌کوپترها که حاوی مدارکی در مورد جزییات عملیات بود، به دستور بنی‌صدر بمباران شد. در همین بمباران بود که محمد منتظر قائم، فرمانده سپاه پاسداران یزد به شهادت رسید.

آمریکایی‌ها و ایرانی‌ها برای حل بحران به بن بست رسیده‌اند. از طرفی در داخل ایران اختلافات بر سر موضوع گروگان‌ها هر روز بیشتر می‌شود و بسیاری از مردم و سیاستمداران، با توجه به مشکلات عدیده‌ی دیگری که در کشور وجود دارد به دنبال حل موضوع گروگانگیری بودند. از آنطرف در آمریکا این موضوع حساسیت‌های بسیاری را برانگیخته است. ریگان که با وعده رهاسازی گروگان‌ها به قدرت رسیده، نمی‌خواست به سرنوشت کارتر دچار شود. در چنین موقعیتی دو طرف راهی جز مصالحه پیش روی خود نمی‌دیدند.

بیانیه‌های الجزایر

مجلس شورای اسلامی در ۱۱ آبان ۱۳۵۹، شروط چهارگانه‌ای تعیین کرد که به دولت امکان و اجازه حل اختلافات مربوط به گروگان‌ها با آمریکا را می‌داد. بهزاد نبوی وزیر مشاور در امور اجرایی، مأموریت یافت که از طریق انجام مذاکرات با دولت الجزایر، این مساله را در چارچوب مصوبه مجلس شورای اسلامی حل و فصل نماید. از این رو مذاکرات غیرمستقیم با آمریکا، با واسطه‌ی مقامات الجزایری جریان پیدا کرد و نتیجه‌ی آن رسیدن به چند متن مشترک بود که به عنوان «بیانیه‌های الجزایر» شناخته می‌شود.

سرانجام در ۱۹ ژانویه ۱۹۸۱/ ۲۹ دی ماه ۱۳۵۹، بیانیه‌های الجزایر درباره آزادی ۵۲ گروگان امریکایی، صادر شد و چند ساعت بعد از آنکه بهزاد نبوی، سرپرست هیات ایرانی طرف مذاکره، متن موافقتنامه را در تهران امضا کرد، وارن کریستوفر، معاون وزارت امور خارجه امریکا نیز در الجزایر آن را امضا کرد.

به موجب این بیانیه بسیاری از محدودیت‌های ایجاد شده از سوی آمریکا منتفی شد اما این امر شامل تحریم‌های اعمال شده‌ی نظامی و ارسال تسلیحات به ایران نمی‌شد. این بیانیه‌ها در بر گیرنده‌ی ۲ اعلامیه‌ی دولت الجزایر بود که یکی مربوط به آزادی گروگان‌های آمریکایی در تهران و دیگری مربوط به حل و فصل دعاوی این دو کشور از طریق ایجاد یک نهاد مرضی‌الطرفین، به نام دیوان داوری دعاوی ایران و آمریکا، می‌شد.

مذاکرات در زمان هاشمی رفسنجانی و بوش پدر

پیروزی ایران در جنگ با عراق در اوت ۱۹۸۸ نقطه‌ی عطفی در ایران بود. دولت سازندگی پس از جنگ، به دنبال جبران خرابی‌های گسترده جنگ بود. در داخل به دنبال سیاست‌های اقتصادی آزادانه‌تر بود و در سیاست خارجی به دنبال تنش زدایی. در آن سو، پس از رسوایی مذاکرات مک فارلین، بوش (پدر) به ریاست جمهوری رسیده بود و بدش نمی‌آمد کاری را که سایر رییس جمهورها نتوانسته بودند انجام دهند را انجام دهد. علی‌الخصوص با توجه به مشکلاتی که آمریکایی‌ها در لبنان داشتند و ظرفیتی که ایران برای حل آن داشت.

چند ماه بعد از پایان انتخابات، جورج بوش در سخنرانی مراسم تحلیفش اشاره‌ای غیرمستقیم به ایران داشت: «امروز آمریکایی‌هایی در سرزمین‌های بیگانه اسیر شده‌اند. هرگونه کمکی در این زمینه تا مدت‌ها از یاد نخواهد رفت. هر حسن نیتی با حسن نیت پاسخ داده خواهد شد. نیکی می‌تواند تا ابد ادامه پیدا کند.

مذاکرات در زمان خاتمی و بیل کلینتون

پس از ۲ خرداد ۷۶ و با عطف به اصلاحات داخلی، همگان چشم انتظار بودند تا در عرصه سیاست خارجی نیز تغییراتی اتفاق بیافتد. پس از انتخاب کلینتون و رفتارهای دولت اصلاحات امیدها برای بهبود روابط ایران و آمریکا افزایش یافت. از ایران صدای تنش زدایی با غرب به گوش می‌رسید و از آمریکا اظهار تأسف و عذرخواهی به علت رفتارهای گذشته دولت آمریکا در قبال ایران.

فضا تا حدود زیادی نسبت به قبل تلطیف شده بود و انتظار اقدام‌های عملی دور از انتظار نبود. به دنبال تحرکات و سخنان مساعد بیل کلینتون و مادلین آلبرایت در قبال ایران دولت امریکا تحریم‌های اقتصادی متوجه ایران را کاهش داد و مجوز فروش مواد غذایی و پزشکی را به ایران صادر کرد. حدود سه ماه دیگر نیز وزارت امور خارجه امریکا به منظور کاهش تنش نام «سازمان مجاهدین (منافقین) خلق» را در لیست سازمان‌های تروریستی قرار داد.

جیمز روبین، سخنگوی وقت وزارت خارجه امریکا در اوایل سال ۱۳۷۸ رسماً اعلام کرد امریکا برای استقرار کنسولگری در تهران برای تسهیل صدور ویزای ایرانیان آمادگی دارد و خواستار همکاری دولت ایران در این مورد است. اما ایران به هیچ‌کدام از قدم‌های امریکا برای از میان برداشتن دیوار بی‌اعتمادی جواب مساعدی نداد. با گذر از این مقطع و به دنبال پیروزی چشمگیر اصلاح‌طلب‌ها در مجلس ششم امریکا بار دیگر ایران را به انجام مذاکرات مستقیم دعوت کرد.

مادلین آلبرایت، وزیر سابق امور خارجه ایالات متحده، در فروردین سال ۱۳۷۹ رسماً ضمن پیام تبریک سال نو به ایرانی‌ها به نقش امریکا در کودتای ۲۸ مرداد و سرنگونی حکومت دکتر مصدق و حمایت از تجاوز عراق به ایران اشاره کرد و تأسف و ناراحتی خود را از این مسأله ابراز داشت.

خبرساز شدن پرونده انفجار برج‌های “الخبر” در ژوئن ۱۹۹۶ (تیر ۱۳۷۵) ،در شرایطی که پیشتر القاعده متهم ردیف اول این انفجار شناخته می‌شد، با توجه به اصرار دستگاه‌های اطلاعاتی آمریکا بر نقش جمهوری اسلامی در انفجار الخبر، دولت کلینتون از طریق عمان نامه‌ای رسمی را به دولت ایران فرستاد که در آن، از این دولت می‌خواست با عاملان بمب گذاری سال ۱۹۹۶ برخورد کند. دولت خاتمی از قبول کردن این درخواست، که به معنی پذیرش دست داشتن تهران در واقعه بود، خودداری کرد . رد رسمی درخواست دولت ایالات متحده، به ایجاد فضایی سنگین در روابط میان دو کشور منجر شد. اگر چه بیل کلینتون، از وارد آوردن فشار بیشتر بر دولت خاتمی بر سر ماجرای الخبر خودداری کرد، اما پرونده این انفجار، وضعیتی را در روابط دو کشور ایجاد کرد که در آن توقع نزدیک شدن بیشتر دو کشور واقع بینانه به نظر نمی‌رسید.

مذاکرات در زمان خاتمی – بوش / حملات ۱۱ سپتامبر

پس از این واقعه 11 سپتامبر، ایران از نخستین کشورهایی بود که پیام همدردی با مردم آمریکا ارسال کرد و عده‌ای از مردم ایران نیز با حضور در محل سفارت سوئیس در تهران که حافظ منافع آمریکا در ایران است، با روشن کردن شمع با مردم آمریکا ابراز همدردی کردند.

حمله به افغانستان

در حمله به افغانستان، نیروهای آمریکایی برای مقابله با طالبان به کمک ایرانیان نیاز داشتند که این قضیه از جدی‌ترین همکاری‌های نظامی دو کشور پس از انقلاب اسلامی بود. مهم‌ترین جنبه این همکاری، کمک ایران به آمریکایی‌ها برای سرنگونی دولت طالبان است که در آن زمان، بر پایتخت و بخش عمده خاک افغانستان تسلط داشت.

در ابتدای سال ۱۳۸۱ شاهد تحرک جدیدی در سیاست خارجی ایران در نزدیکی به غرب هستیم. به استناد یک گزارش منتشر شده در نشریه فایننشال تایمز، این نشریه مدعی شد در ماه مه ۲۰۰۲ رهبران اصلاح‌طلب ایران تحرکاتی را برای نزدیک شدن به امریکا و گشودن باب مذاکره و بهبود روابط با امریکا آغاز کردند.

محور شرارت

نیروهای ایالات متحده در شروع تهاجم خود نسبتاً سردرگم بودند، آن‌ها توانستند با همکاری متحدان جمهوری اسلامی در آن کشور (ائتلاف شمال) و استفاده از همکاری مؤثر امنیتی و نظامی ایران به سرعت دولت طالبان را ساقط کنند. همکاری نظامی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی با ایالات متحده، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بی سابقه به نظر می‌رسید و متناسب با آن، ایران انتظار اقدام متقابل دولت جورج بوش (پسر) را داشت. اما این بار هم اتفاقی غیرمنتظره بر سیر وقایع تأثیر گذاشت که زمان وقوع آن، حدود سه ماه بعد از سقوط طالبان و کمتر از یک ماه بعد از تعیین تکلیف دولت آینده افغانستان در کنفرانس بن بود: در ژانویه ۲۰۰۲ (مهر ۱۳۸۰) اسرائیلی‌ها خبر از کشف یک کشتی “اسلحه ایرانی” به نام “کارین اِی” در دریای سرخ دادند که ظاهراً عازم غزه بود. ماجرای کشتی کارین اِی، پوشش خبری گسترده رسانه‌های غربی را به دنبال داشت و با واکنش شدید دولت‌های اسرائیل و ایالات متحده آمریکا مواجه شد. تنها ۲۶ روز بعد از این واقعه بود که جورج بوش در سخنانی غیرمنتظره ایران را عضو “محور شرارت” دانست. بعد از سخنرانی بوش که ایران محور شرارت اعلام شد، مواضع ایرانی‌ها برای همکاری با ایالات متحده سخت و این ملاقات‌ها متوقف شد.

همینطور مقام مغظم رهبری در ابتدای خرداد سال ۸۱ در آستانه سالگرد فتح خرمشهر در سخنانی تأکید کرد: «شماری دم از مذاکره با امریکا می‌زنند که این افراد یا با الفبای سیاست و یا با الفبای غیرت آشنایی ندارند. طرح این‌گونه مسائل در این شرایط اهانت به عزت و غیرت ملت ایران است.

روابط در زمان احمدی نژاد و بوش

با روی کار آمدن دولت نهم جمهوری اسلامی ایران به ریاست محمود احمدی‌نژاد و اولویت قرار دادن برنامه هسته‌ای ایران در صدر برنامه‌های سیاست خارجی ایران، روابط ایران و آمریکا تحت تأثیر این مساله بود؛ شروع مجدد غنی‌سازی در نیروگاه نطنز و ساخت تأسیسات هسته‌ای دیگر همواره باعث تقابل این دو کشور بود. حتی چند دور مذاکرات مستقیم محدود نمایندگان دو کشور در عراق بر سر مسائل امنیتی عراق نیز نتوانست تأثیری بر نزدیک شدن دیدگاه‌های دو کشور نسبت به یکدیگر شود.

آمریکا در این زمان دائماً ایران را به حمایت و ارائه پشتیبانی تسلیحاتی به گروه‌های مسلح مخالف حضور نظامی آمریکا در عراق متهم می‌کرد. سیاست دولت جرج دابلیو بوش در قبال ایران براندازی دولت جمهوری اسلامی و جایگزین کردن آن با دولتی دیگر بوده‌است. شرایط روز به روز به سمت بدتر شدن پیش می‌رفت.

به فاصله سه سال از اشغال نظامی عراق از سوی آمریکا در آوریل ۲۰۰۳ (فروردین ۱۳۸۲) کار ایالات متحده در خاک همسایه غربی ایران به شدت گره خورد. در آن زمان، از سویی برنامه‌های واشنگتن برای اداره عراق بعد از صدام حسین شکست خورده بود و از سوی دیگر تلفات نیروهای آمریکایی در درگیری‌های مسلحانه، مدام در حال افزایش بود. دولت جورج بوش، ایران را مسوول بخش مهمی از مشکلات نظامی و امنیتی خود در عراق می‌دانست و در واشنگتن، راه حل‌های مختلفی – از جمله اقدام نظامی – برای مهار نقش تهران مطرح شده بود. اما در سال ۲۰۰۶ (۱۳۸۵) کاندولیزا رایس وزیر امور خارجه وقت آمریکا، طرحی متفاوت را به رییس جمهور ارائه کرد که مبنای آن، تلاش برای جلب همکاری مؤثر ایران برای کنترل اوضاع عراق در ازای مجموعه‌ای از امتیازات بود.

متعاقباً، خاویر سولانا مسوول وقت سیاست خارجی اتحادیه اروپا بسته پیشنهادی ایالات متحده را رسماً به علی لاریجانی دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی و مذاکره کننده ارشد هسته‌ای ایران ارائه کرد. مطابق بسته پیشنهادی، اگر جمهوری اسلامی غنی سازی اورانیوم را متوقف و بر سر عراق همکاری می‌کرد، در عوض نیروگاه‌های پیشرفته آب سبک در اختیار تهران قرار می‌گرفت و سانتریفیوژهای تحقیقاتی ایران فعال می‌ماند.آمریکا، همچنین با حرکت به سمت لغو تحریم‌هایی که تا آن زمان علیه ایران وضع شده بود، سیاست تغییر رژیم را کنار می‌گذاشت و به “پذیرش ایران در جامعه بین المللی” کمک می‌کرد.

به دنبال گفتگوهای طرفین بر سر این بسته پیشنهادی، قرار شد که علی لاریجانی در نشست سالانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک حضور یابد و توافق با ایران، در جلسه‌ای با حضور وزرای امور خارجه سه قدرت اروپایی، چین، روسیه و آمریکا نهایی شود. این بار عامل غیر منتظره‌ای که بازی را بر هم زد، شخص محمود احمدی نژاد رییس جمهور وقت بود که علاقه‌ای به «دور زده شدن» خود توسط دبیر شورای عالی امنیت ملی نداشت. در نتیجه سفر هماهنگ شده علی لاریجانی به نیویورک اساساً صورت نگرفت و به جای او، حضور محمود احمدی نژاد بود که در مجمع عمومی سازمان ملل خبر ساز شد البته بعد از بازگشت به ایران، احمدی نژاد، سعید جلیلی را جانشین آقای لاریجانی کرد.

مذاکرات در زمان احمدی نژاد و اوباما

از آنجایی که خاستگاه، شعارها، رویکردهای حزب پشتیبان اوباما با بوش متفاوت بود؛ انتظار می‌رفت آمریکا راهبرد متفاوتی را در قبال ایران پی بگیرد. با روی کار آمدن باراک اوباما، وی تلاش کرد در حالی که از شیوه برخورد دولت جورج دبلیو بوش فاصله بگیرد، اما کماکان همان سیاست‌های رفتاری را دنبال کند. چگونگی رابطه با ایران در صدر دستور کارهای سیاست خارجی آمریکا در زمان دولت اوباما قرار داشت.

دولت اوباما توانایی اتمی ایران را یک خطر بالقوه برای خود می‌دانست. به همین منظور از راه‌های مختلف سعی کرده ایران را بر سر میز مذاکره مستقیم با آمریکا و متحدانش بنشاند. ایجاد تحریم‌های علیه ایران و مذاکرات گروه ۱ ۵ با ایران از این دست رفتارهای متفاوت است.

نامه‌ی اوباما به رهبری و پاسخ به آن

در سخنرانی اولین روز سال ۱۳۸۸ آیت الله خامنه‌ای در جمع زائران حرم علی بن موسی الرضا به حرکات دولت اوباما برای «تعامل دیپلماتیک با ایران جهت حل مسایل مورد اختلاف دو کشور» کردند: «آن‌ها می‌گویند به سوی ایران دست دراز کرده‌ایم و ما می‌گوییم اگر آمریکا در زیر دستکش مخملی، دستی چدنی را پنهان کرده باشد این اقدام هیچ معنا و ارزشی ندارد. رفتار آمریکا تا این لحظه تغییراتی را که ایران مایل است شاهد آن باشد نداشته‌است.

جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا در یک کنفرانس مطبوعاتی که با همتای فرانسوی خود شرکت کرد گفت: «باراک اوباما رسماً اعلام کرده در صورت موافقت رهبر ایران به دنبال مذاکره دوجانبه با این کشور است. وی با اعلام این‌که «ایران کشوری با تاریخی غنی و قابل توجه است.» گفت: «من بار دیگر تأکید می‌کنم ایالات متحده آمریکا جدیت خود را در مذاکره با ایران همراه با رعایت احترام متقابل نشان داده است.

شاید اوج روابط ایران آمریکا به لحاظ سطح این ارتباط در اردیبهشت ‌ماه سال ۸۸ کلید خورد، تاریخ ارسال نخستین نامه‌ی اوباما به آیت الله خامنه‌ای که در نماز جمعه‌ی تاریخی خردادماه ۸۸ از سوی رهبری اشاره‌ای به آن نامه شد. دومین نامه‌ی اوباما شهریورماه ۸۸ ارسال شد، نامه‌ای که در آن اوباما خواستار همکاری دو کشور شده و و دوماه بعد آیت الله خامنه‌ای اشاره‌ای دوباره به این نامه‌ها کرده و در دیدار دانش آموزان و دانشجویان خانواده شهدا صراحتا به آن پرداختتند و فرمودند:«همین رئیس جمهور جدید آمریکا، حرفهای قشنگی زد؛ به ما هم مکرراً پیغام داد؛ شفاهی، کتبی، که بیائید صفحه را عوض کنیم، بیائید وضع تازه‌ای درست کنیم، بیائید در حل مشکلات عالم با همدیگر همکاری کنیم؛ تا این حد! ما هم گفتیم پیش‌داوری نکنیم؛ ما به عمل نگاه میکنیم. گفتند، میخواهیم تغییر ایجاد کنیم. گفتیم خوب، ببینیم تغییر را. از روز اول فروردین که من در مشهد سخنرانی کردم – گفتم اگر دستکش مخملی روی پنجه‌ی چدنی کشیده باشید و دستتان را دراز کنید، ما دستمان را دراز نمی‌کنیم؛ این هشدار را من آنجا دادم – الان هشت ماه می‌گذرد. در طول این هشت ماه، آنچه ما دیدیم، برخلاف آن چیزی بود که اینها به زبان، به‌ظاهر ابراز می‌کنند.

نامه‌ی سوم دی ۹۰ فرستاده شد. علی مطهری، نماینده مجلس، اواخر دی ۱۳۹۰ در گفتگو با خبرگزاری فارس از نامه سوم باراک اوباما به آیت الله خامنه‌ای خبر داد. نامه سوم زمانی ارسال شده بود که مذاکرات هسته‌ای میان ایران و قدرت‌های جهان عملاً به بن‌بست رسیده و تنها توافق دو طرف در هر نشست بر سر زمان و مکان نشست بعدی بود.

نامه چهارم نوامبر ۲۰۱۴ در آستانه ضرب‌الاجل مذاکرات هسته‌ای ایران و گروه پنج به علاوه یک فرستاده شد. برخلاف سه نامه قبلی که خبر ارسالشان نخست از طرف منابع ایرانی اعلام شده بود، این دفعه رسانه‌ای آمریکایی به نام وال استریت ژورنال خبر این نامه را منتشر کرد.

اما این نامه‌ها بی پاسخ نمانده‌اند. ۲۱ آبان‌ماه ۱۳۹۳، علی شمخانی -دبیر شورایعالی امنیت ملی- تایید کرد که ایران به برخی از نامه‌های اوباما پاسخ داده است و چند سال بعد در اردیبهشت‌ماه ۹۸ نیز در دیدار رهبری با کارگزاران نظام به نامه‌های اوباما و پاسخ به یکی از این نامه‌ها اشاره شد: «اوباما که ظاهرش خیلی اتو کشیده تر از اینها بود یک نامه فدایت شوم برای ما نوشت و بنده بعد از مدتی جوابی به او دادم، بلافاصله نامه دوم را نوشت، می خواستم جواب بدهم که فتنه ۸۸ پیش آمد و او با فراموش کردن همه آن حرف ها و ابراز ارادت ها، با خوشحالی به حمایت و دفاع از فتنه و فتنه‌گرها شتافت.این نخستین بار و تا امروز آخرین بار بود که گفت‌وگویی کتبی و مستقیم در این سطح میان مقامات دو کشور شکل گرفت.

ابتکار عمان

یک ابتکار محرمانه دیگر نیز برای نزدیک کردن جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا به جریان افتاد . این اقدام، در اواخر دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد و با میانجیگری کشور عمان صورت گرفت و به نتیجه نهایی منجر نشد.

خانم کلینتون در کتاب خاطرات خود می‌گوید؛ که سلطان قابوس پادشاه عمان، در ژانویه ۲۰۱۱ به ایالات متحده پیشنهاد داد که میان این کشور و ایران میانجیگری کند واین پیشنهاد پذیرفته شد. هرچند نهایتاً، در اواخر سال ۲۰۱۲ (به عبارت دیگر، چند ماه بعد از اجرای تحریم‌های بی سابقه بانکی و نفتی آمریکا و اروپا علیه ایران) بود که عمانی‌ها خبر از آمادگی ایران برای گفتگوی جدی با ایالات متحده در سطح معاونان وزارت امور خارجه دادند علی اکبر صالحی وزیر امور خارجه وقت ایران، در توضیحی جداگانه در مصاحبه با روزنامه ایران می‌گوید که ۸ ماه قبل از ملاقات معاونان (که ظاهراً در مارس ۲۰۱۳ یا اسفند ۱۳۹۱ انجام می‌گیرد) نامه پادشاه عمان در مورد میانجیگری بین تهران و واشنگتن را به آیت الله خامنه‌ای داده و شورای عالی امنیت ملی را در جریان گذاشته است. او می‌افزاید که وجود اختلاف نظر در داخل حکومت، به تأخیر در تصمیم گیری انجامیده تا نهایتاً، در آستانه انتخابات ریاست جمهوری نوامبر ۲۰۱۲ آمریکا (آبان ۱۳۹۱) آمریکایی‌ها خواستار توقف تماس‌های محرمانه تا زمان روشن شدن نتایج انتخابات آمریکا شده‌اند. چهار ماه بعد از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، سرانجام ملاقات محرمانه معاونان وزرای امور خارجه ایران و آمریکا در مسقط عمان برگزار می‌شود. اما این ملاقات، حدود سه ماه تا انتخابات ریاست جمهوری ایران فاصله دارد و این بار آیت الله خامنه‌ای است که، به گفته علی اکبر صالحی، خواستار متوقف شدن مذاکرات تا زمان بعد از انتخابات می‌شوند.

مذاکرات در زمان روحانی اوباما

از شعارهای اصلی انتخاباتی حسن روحانی، رفع تحریم‌ها و حل پرونده هسته‌ای ایران بود. نشان از آن داشت که جامعه ایران بالاترین تمایل را به مذاکره و رفع تنش با جهان را دارد. از آن سو هم اوباما، علت وارد کردن این فشار اقتصادی بی سابقه را، به مذاکره نشاندن ایران عنوان می‌کرد تا از طریق دیپلماسی به محدود سازی صنعت هسته‌ای ایران برسد.

همزمان با پیشنهاد مذاکرات، آمریکا با تمام توان در حال تلاش برای اجماع و فشار جهانی علیه ایران بود. قطعنامه‌های مختلف در شورای امنیت سازمان ملل، گویای موفقیت اجماع سازی دولت اوباما در این رابطه است. ایران شاهد سنگین‌ترین تحریم‌های بین المللی بود اما از جهت دیگر هم به بالاترین توانایی خود در غنی سازی اورانیوم دست پیدا کرده بود. ادامه همان مسیر یعنی فشار جهانی بر ایران و غنی سازی هر چه بیشتر، چشم انداز خوشایندی را تصویر نمی‌کرد. با این تفاسیر باز هم همه‌ی طرف‌ها مذاکره را پر فایده ترین ابزار برای رسیدن به خواست‌های خود دیدند.

حسن روحانی درباره‌ی رابطه با آمریکا می‌گوید: «رابطه ایران با آمریکا مساله پیچیده و دشواری است؛ ساده نیست. زخم کهنه‌ای وجود دارد که باید درمان شود. دنبال افزایش تنش نخواهیم بود. عقل سلیم هم حکم می‌کند دولت و کشور به فکر آینده باشند و ترمیم گذشته. هرگونه سخن گفتن با آمریکا باید بر مبنای منافع و احترام متقابل و از موضع برابر باشد اما آمریکا باید تصریح کنند که در امور داخلی ایران هرگز مداخله نخواهند کرد ثانیاً تمام حقوق حقه ایران مانند هسته‌ای را به رسمیت بشناسند و سیاست‌های یکجانبه‌گرایی و زورمدارانه نسبت به ایران را کنار بگذارند در این شرایط زمینه متفاوت می‌شود اما همه باید بدانند که دولت آینده از حقوق حقه ملت ایران هرگز کوتاه نخواهد آمد. آماده‌ایم تنش‌ها کاهش یابد…. روابط امروز ایران با آمریکا در حد دشمنی و تخاصم است، باید سعی کنیم این حد را با برنامه‌ریزی و تدبیر پایین آوریم و حداقل روابط را از دشمنی به تنش برسانیم. در وضعیت کنونی قادر نیستیم بگوییم با آمریکا می‌خواهیم تنش‌زدایی کنیم زیرا امروز بحث تهدید و تخاصم است. در ۸ یا ۱۰ سال پیش می‌شد اما امروز در مرحله دیگری قرار گرفته‌ایم…. برای ما آنچه مهم است، پاسخ عملی دولت آمریکا و نه بیانیه‌هاست، ما همه اقدامات دولت آمریکا را به دقت رصد می‌کنیم و اگر اقدامات عملی و سازنده‌ای ببینیم پاسخ متناسب و مشابه به آن می‌دهیم.

طبق پیش بینی‌ها پس از پیروزی حسن روحانی، سرعت حل موضوع پرونده‌ی هسته ایران با ۱ ۵ سرعت یافت. از بدو دولت اول روحانی تا امضای برجام، با تمام مشکلات، روند مذاکرات با سرعت قابل توجهی به پیش می‌رفت و برای اولین بار پس از پیروزی انقلاب، وزیران امورخارجه ایران و آمریکا پشت یک میز دیده شدند.

مذاکرات ژنو

پس از مذاکرات ژنو ایران و گروه ۵ ۱ در ۲۳ و ۲۴ مهر ۱۳۹۲ در مقر سازمان ملل در ژنو، سوئیس به مذاکره پرداختند. ظریف و اشتون در پایان این مذاکرات بیانیه‌ای مشترک صادر کردند که بی‌سابقه بود. دور بعدی مذاکرات ۷ نوامبر، ۱۷ آبان، آغاز شد. روز بعد وزرای امور خارجه‌ی آمریکا، آلمان، روسیه، بریتانیا و فرانسه هم به‌طور غیرمنتظره‌ای به مذاکرات پیوستند. جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا و محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران به مدت پنج ساعت با حضور اشتون با یکدیگر گفتگو کردند. این مذاکرات پس از سه روز گفتگوی فشرده بدون دستیابی به توافق پایان یافت. کری پس از پایان گفتگوها، گفت پیشرفت‌های چشمگیری داشته‌اند و به نقطه‌ی مشترک نزدیک شده‌اند. دور بعدی گفتگوها ۲۰ نوامبر آغاز شد. پس از سه روز گفتگوی بی‌نتیجه وزاری امور خارجه‌ی هر شش کشور در ۲۳ نوامبر به مذاکرات پیوستند و نهایتاً پس از روزها مذاکره‌ی فشرده در ساعت ۳ بامداد روز یکشنبه ایران و ۵ ۱ به توافقی دست یافتند و مذاکرات به پایان رسید.

تفاهم هسته‌ای لوزان

پس از چندین دور مذاکره ایران و گروه ۵ ۱ در وین و ژنو، به منظور دستیابی به توافق نهایی هسته‌ای، پس از دو دور مذاکره فشرده در بازه‌ی زمانی ۲۵ اسفند ۱۳۹۳ تا ۱۳ فروردین ۱۳۹۴ در ۱۳ فروردین ۱۳۹۴ (برابر با ۳ آوریل ۲۰۱۵) تفاهم هسته‌ای لوزان، شامل خلاصه‌ای از مجموع راه حل‌های تفاهم شده برای رسیدن به برنامه جامع اقدام مشترک پیرامون برنامه هسته‌ای ایران تا ضرب الاجل ۱۰ تیر ۱۳۹۴، میان ایران و گروه ۱ ۵ در لوزان سوئیس منعقد شد.

برداشتن تحریم‌ها

مهم‌ترین نکته درباره متن توافق لوزان را باید سرنوشت تحریم‌ها دانست؛ براساس متن توافق لوزان همه تحریم‌ها برداشته خواهد شد و این یک دستاورد مهم است. البته طبیعی است که تحریم‌هایی برداشته می‌شود که در ارتباط با برنامه هسته‌ای تهران علیه کشورمان تصویب و اعمال شده است و بقیه تحریم‌ها در ارتباط با موضوعات دیگر از جمله اتهامات حقوق بشری سر جای خود باقی خواهند ماند، زیرا مذاکرات با ۱ ۵ در ارتباط با برنامه هسته‌ای تهران بود و نه دیگر موضوعات.

برجام

پس از چندین دور مذاکره در وین، لوزان و ژنو، آخرین دور از مذاکرات برنامه هسته‌ای ایران و گروه ۵ ۱ از ظهر روز شنبه ۲۷ ژوئن ۲۰۱۵، در هتل کوبورگ در شهر وین اتریش با حضور جان کری، وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا و محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران و هیات‌های کارشناسی دو طرف آغاز شد. ضرب الاجل تعیین‌شده برای این مذاکرات، روز سی‌ام ژوئن تعیین شده بود که سه بار به ترتیب تا سوم، دهم و سیزدهم ژوئیه تمدید گردید. به تدریج و در روزهای پایانی توافق برخی از وزرای خارجه گروه ۵ ۱ نیز برای برداشتن گام‌های نهایی عازم وین شدند. در نهایت پس از چندین دور تمدید مذاکرات در سه‌شنبه ۲۳ تیر ۱۳۹۴ (۱۴ ژوئیه ۲۰۱۵)، توافق جامع هسته‌ای وین که در اصطلاح برنامه جامع اقدام مشترک یا برجام نامیده می‌شد، در وین اتریش بین ایران، اتحادیه اروپا و گروه ۱ ۵ منعقد شد. تحت این توافق، ایران ذخایر اورانیم غنی شده متوسط خودش را پاکسازی خواهد کرد و ذخیره‌سازی اورانیوم با غنای کم را تا ۹۸ درصد قطع می‌کند، و تعداد سانتریفیوژها را حدود دوسوم و حداقل برای ۱۵ سال کاهش می‌دهد. برای ۱۵ سال بعد، ایران موافقت کرده‌است که اورانیوم را بیش از ۳٫۶۷ درصد غنی‌سازی نکند یا هیچ تأسیسات غنی‌سازی اورانیوم جدید یا رآکتور آب‌سنگین جدیدی را نسازد. در نتیجه این توافقنامه که تأییدیه پایدار متعهدین آن را به همراه دارد، ایران از تحریم‌های شورای امنیت ملل متحد، اتحادیه اروپا و ایالات متحده بیرون خواهد آمد. بسیاری از تحلیل‌گران معتقد بودند انعقاد توافق مذکور موجب گشایش افق‌های جدید در روابط سیاسی دو طرف اصلی آن یعنی جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا خواهد شد.

همکاری‌های نظامی

همزمان با قوت گرفتن تنش زدایی در عرصه دیپلماتیک، با ظهور داعش دو کشور در مبارزه با داعش هم دارای منافع مشترکی شدند. هرچند بعد از تصرف غافلگیرکننده موصل از سوی داعش در سال ۱۳۹۳، سپاه پاسداران بسیار سریع‌تر از ارتش آمریکا به تقاضای کمک دولت عراق پاسخ مثبت می‌دهد، اما در ادامه، مناطق تحت تصرف داعش در عراق با نوعی تقسیم کار نانوشته میان ارتش عراق، نیروهای اقلیم کردستان، ارتش آمریکا و سپاه آزاد می‌شود. تقسیم کاری که در جریان آن ایران و آمریکا، به کمک دولت عراق که با هر دو طرف در تماس است، حدود عملیات خود در مناطق همجوار را به دقت رعایت می‌کنند تا به همدیگر صدمه نزنند. یک نمونه بسیار معروف از این همکاری غیر مستقیم، عملیات آزادسازی موصل در تیر ۱۳۹۶، به دنبال سه سال اشغال این شهر از سوی نیروهای داعش است. در این عملیات، که در آن نیروهای ارتش عراق، نیروهای اقلیم کردستان، نیروهای حشد الشعبی و ارتش آمریکا (در قالب “ائتلاف بین المللی”) مشارکت مؤثر دارند، در بسیاری از مقاطع میزان هماهنگی در حدی است که گویی در مقاطعی مشخص، عملیات شبه‌نظامیان عراقی وابسته به نیروی قدس با حملات نیروی هوایی ایالات متحده تکمیل می‌شود – یا برعکس. البته دوران این هماهنگی‌های غیرمستقیم، بعد از آزادسازی متصرفات داعش، روی کار آمدن دولت دونالد ترامپ در ایالات متحده و افزایش کم سابقه تنش میان تهران و واشنگتن به پایان رسید

مذاکرات در زمان روحانی و ترامپ

بنابر آنچه ترامپ پیش از پیروزی‌اش گفته بود، پرواضح بود در صورت پیروزی او، برجام تازه متولد شده، با آسیب‌های جدی مواجه خواهد شد. دیری نگذشت که پس از پیروزی ترامپ مشخص شد که او سخت به دنبال خروج از برجام است .

تلاش آمریکا برای خروج از برجام برنامه‌ای بود که دونالد ترامپ از زمان شرکت در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سر داشت. در نهایت در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷ دولت ایالات متحده‌ی آمریکا رسماً از برجام خارج و بازگشت تحریم‌ها به صورت گذشته را اعلام کرد و برای انجام مجدد مذاکرات در صورت تمایل ایران اعلام آمادگی نمود.

پس از خروج ترامپ از برجام، روزنه‌هایی که برای آن سالیان سال تلاش شده بود؛ مسدود شد. اقدامات بعدی ترامپ و وضع تحریم‌های همه جانبه، دیوار بی اعتمادی را که تا حدودی کوتاه شده بود؛ مجدداً بلند ساخت.

حمله هوایی ۲۰۲۰ به فرودگاه بین‌المللی بغداد و ترور شهید سلیمانی

حدود ساعت یک بامداد جمعه ۱۳ دی ۱۳۹۸ (۳ ژانویه۲۰۲۰)، در حمله هوایی آمریکا به دو خودرو در نزدیک فرودگاه بین‌المللی بغداد، قاسم سلیمانی و ابومهدی مهندس و ۱۰ نفر از همراهان آنها به شهادت رسیدند.

در ۱۵ دی ۱۳۹۸ (۵ ژانویه ۲۰۲۰)، دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده در توییتر اعلام کرد که در صورت انتقام‌گیری دولت ایران در پی ترور قاسم سلیمانی، او به ۵۲ هدف از جمله مراکز فرهنگی ایران حمله خواهد کرد.

انتقام ایران

در ساعات اولیه ۱۸ دی ۱۳۹۸ ایران با شلیک ده‌ها موشک بالستیک از کرمانشاه به سمت پایگاه عین‌الاسد آمریکا واقع در استان الانبار عراق را انجام داد و با این اقدام تلاش کرد ؛ انتقام خون قاسم سلیمانی را بگیرد.

بررسی رابطه ایران و آمریکا در این ۴۰سال، از رابطه‌ای حکایت می‌کند که هر بار می‌خواهد بهبود یابد؛ آسیب می‌بیند مگر در سطوح پایین بر سر موضوعاتی فرعی. هر گاه می‌خواهد برقرار شود؛ ناکام می‌ماند. رابطه‌ای که شاید در ابتدای امر که رو به وخامت می‌رفت کمتر کسی فکر می‌کرد این میزان تشدید شود و این مقدار طول بکشد.

اکنون بار دیگر نواهایی از همکاری مجدد ایران و آمریکا به گوش میرسد.باید منتظر ماند و دید که چه رخ خواهد داد.

شما چه فکر می کنید؟ کامنت بگذارید.


دو خط موازی رابطه ایران و آمریکا بهم متصل می شود؟

بیشتر بخوانید