از میان فیلمهای خارجی جدید که سال ۲۰۲۴ آمدهاند، انتخاب بهترین عناوین از میان آنها کار سختی است، مخصوصا که معیار خوبی و بدی برای فیلمهای کمدی کمی با ژانرهای دیگر فرق میکند. اما آخرش مهم این است که فیلم بتواند ما را بخنداند و یکی دو ساعتی سرگرممان کند. مخصوصا اگر خسته و کوفته از کار برگشتهاید یا صرفا حوصلهاتان سر رفته است و نمیدانید چگونه خودتان را سرگرم کنید و فقط محض تفریح میخواهید فیلم ببینید.
چنین مواقعی یک فیلم کمدی درست و درمان بهترین راه چاره است؛ شاید خنده بر خیلی دردها افاقه نکند، اما قطعا به درد چنین روزهایی میخورد. بالاخره کیست که از یک کمدی خوب بدش بیاید. متأسفانه، با تمام کنسل کردنها و خطوط قرمزی که از صدقهی سر کتاب قانون تازهی هالیوود بسیاری از ایدههای کمدی را در نطفه خفه میکند، هنر کمدی دارد از دست میرود و به نظر میرسد تنها کهنهکاران دهههای پیشین باقی ماندهاند که آن را نجات دهند.
البته همین بازماندهها هم به پای خودشان در دهههای پیشین نمیرسند؛ مثل تیم برتون یا حتی برادران فارلی که به جز فیلم «ریکی استانیکی»، امسال با فیلم «سانتای عزیز» و با حضور گولهنمکی مثل جک بلک در نقش یک سانتای شیطانی واقعا ناامیدکننده ظاهر شدند و بلک هم که نتوانست دستتنها تمام بار فیلم را به دوش بکشد.
فیلم جک بلک را توصیه نمیکنیم و عواقب دیدنش پای خودتان؛ اما سال ۲۰۲۴ میلادی فیلمهای کمدی بسیار بهتری در خود دارد؛ چه دنبال کمدیهای اکشن باشید، کمی دلهره را ترجیح دهید یا حتی دلتان یک کمدی رمانتیک صاف و ساده بخواهد، در هر صورت دست خالی نخواهید ماند.بهترین فیلم های کمدی خارجی جدید (سال ۲۰۲۴)
۱۵. آدمبرفی جذاب (Hot Frosty)
کارگردان: جری سیکوریتی
بازیگران: داستین میلیگن، لیسی شبرت، لورن هالی
امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۵.۴ از ۱۰
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۵ از ۱۰۰
با فیلمهایی مثل «هر کسی جز تو» (Anyone but You) و «ایدهی تو» (The Idea of You) که هر دو از بهترین فیلمهای کمدی ۲۰۲۳ بودند، جریان بازگشت رام-کام به دنیای سینما قوت گرفت. اما هنوز جای خالی فیلمهای کمدی رمانتیک به سبک فیلمهای مسخرهی دهه نودی خالی بود که هیچ رسالتی ندارند جز اینکه سر شما را برای یکی دو ساعتی گرم کنند و احتمالا یکخورده هم شرم نیابتی به شما بدهند. نتفلیکس اما سنت ساخت رام-کامهای کریسمسی خود را امسال با «آدم برفی جذاب» ادامه داده است. فیلمی که انگار دقیقا به همین منظور ساخته شده که حسابی نوستالژی دیدن رام-کامهای دهه نودی را قلقلک دهد و مشخصا با تم کریسمسی خود خیلی هم برای اینروزها مناسب است.
داستان «آدمبرفی جذاب» با زنی به نام کتی (لیسی شبرت) شروع میشود که بیوه شده اما یک زن مهربان است که محبتش را حتی نثار آدم برفیهای خیابان میکند. او روزی یک شال قرمز را که به او هدیه شده به آدمبرفی میدهد. اما این هدیه دادنها عواقب غیرمنتظرهای دارد. این آدم برفی ناگهان در قالب یک مرد جذاب خوشهیکل به نام جک (داستین میلیگن) زنده میشود و سراغ کتی را میگیرد. کتی خوشقلب که مدتها بود آرزوی چنین مردی را میکرد، از جک نگهداری میکند که البته مثل بچهها هیچ از دنیای آدمها و قوانین آنها سردرنمیآورد.
«آدم برفی جذاب» یک فیلم رمانتیک کمدی جادویی است، مناسب کریسمس که دقیقا مخاطب خود را میشناسد. یک فیلم کمدی رمانتیک مثل «شوالیه قبل از کریسمس» (The Knight Before Christmas) ونسا هاجنز و «عاشق کریسمس شدن» (Falling For Christmas) لیندزی لوهن که هیچ جایزهای هم قرار نیست ببرند؛ اما دقیقا به درد این میخورند که بعد از یک روز شلوغ زیر پتو بروید و با یک لیوان چای داغ با جوکهای مسخره و کمدی آبکی فیلمی مثل «آدم برفی جذاب» غم دنیا را از یاد ببرید.
۱۴. من نفرتانگیز ۴ (Despicable Me 4)
کارگردان: کریس رناد
بازیگران: استیو کرل، کریستن ویگ، سوفیا ورگارا، ویل فرل
امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۲ از ۱۰
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۵۶ از ۱۰۰
وقتی اولین بار با گرو و مینیونها آشنا شدیم به سال ۲۰۱۰ میلادی و اولین فیلم «من نفرتانگیز» بازمیگردد. در قسمتهای بعدی که به ترتیب در ۲۰۱۲ و ۲۰۱۷ آمدند، همسر و بچههای گرو هم به ماجرا اضافه شده و یک پایانبندی خوشحال تر و تمیز هم برای آنها نوشتند. از اینجا به بعد ادامه دادن داستان گرو سخت شد. اما مهم نیست که استیو کرل چقدر به داستان «من نفرتانگیز» آب ببندد، فارغ از سن و سال، نمیتوانید انکار کنید که مینیونها میتوانند شما را به خنده بیندازند. تازه به جرئت میتوان گفت «من نفرتانگیز ۴» از دو قسمت قبلی هم بامزهتر است.
آدمبد این قسمت ماکسیم لو مال (ویل فرل) است؛ یک ابرشرور چندش که علاقهی خاصی به سوسکها دارد و به تازگی از زندان فرار کرده و میخواهد گرو (استیو کرل) را به چنگ آورد. سازمان فوق سری که گرو برای آنها کار میکند، او و خانوادهاش را به یک خانهی امن در حومهی شهر منتقل میکند. در آنجا گرو و خانواده، که حالا یک نوزاد بامزه هم به آنها اضافه شده، هویتهای تازهای برای خودشان میسازند؛ گرو میشود یک فروشندهی پنلهای خورشیدی به نام چت و همسرش لوسی (کریستن ویگ) یک آرایشگر فوق حرفهای به نام بلانچ. ماکسیم و دوستدخترش والنتینا (سوفیا ورگارا) به ویژه گرو جونیور را هدف قرار داده و میخواهند از طریق او از گرو انتقام بگیرند. گرو و مینیونها برای مقابله با این ابرشرور با پاپی (جوی کینگ) متحد میشوند.
«من نفرتانگیز ۴» پر است از کمدی و دنبالبازی و دزدی و هرازگاهی هم سروکلهی مینیونها در آن پیدا میشود که حداقل خندهی بچهها را تضمین میکنند. مشخصا هم کمدی فیلم بیشتر مخاطب خود را بچهها قرار میدهد. برای همین حضور مینیونها اغلب از نظر منطق فیلمنامهای جور درنمیآید که برای فیلم چهارم (یا به قولی ششم با احتساب دو فیلم مینیونها) خیلی هم عجیب نیست. به هر حال، تا زمانی که مینیونها و گرو حسابی طرفدار دارند استیو کرل به ساخت فیلمهای بعدی برایش ادامه خواهد داد و راستش را بخواهید، چراکه نه. بچهها دوستش دارند، بزرگترها دوستش دارند، خندهدار و سرگرمکننده است و خلاصه همین برای لذت بردن از «من نفرتانگیز ۴» کافی است.
۱۳. جکپات! (Jackpot)
کارگردان: پاول فیگ
بازیگران: آکوافینا، جان سینا، ایدن مایری، سام اصغری، ماشین گان کلی
امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۵.۸ از ۱۰
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۳۱ از ۱۰۰
«جکپات!» که از جهاتی یاد و خاطرهی بهترین فیلمهای کمدی کرهای را زنده میکند، خوراک شبهایی است که واقعا حوصلهی هیچ چیز را ندارید، نمیخواهید به فیلمنامه و خطوط داستانی درهمپیچیده فکر کنید، حتی از جوکهای هوشمندانه هم خسته شدهاید و فقط و فقط یک کمدی پرسروصدا میتواند حالتان را خوب کند. حضور جان سینا هم که به خودی خود برای دیدن یک فیلم کمدی کافی است؛ اما وقتی او و آکوافینا را کنار هم میگذارید، نتیجه شگفتانگیز خواهد بود. داستان در آیندهی نزدیکی در کالیفرنیا میگذرد که در سال ۲۰۲۶ یک لاتاری بزرگ برپا میکند. اما یک شرط وجود دارد: هر کسی که برندهی لاتاری را تا قبل از غروب آفتاب بدون استفاده از اسلحه بکشد میتواند جایزه را برای خودش بردارد. جایزهی این ماه هم ۳.۶ میلیارد دلار است. کیتی (آکوافینا) برندهی خوششانس (یا بدشانس) این ماه است؛ اما این دختر ازهمهجا بیخبر نمیداند چرا همه قصد جانش را کردهاند. نوئل (جان سینا) بادیگاردی است که وارد عمل میشود تا کیتی را نجات دهد، اما خودش هم میداند که اگر کلک دخترک را بکند، پول گندهای به او میرسد. پس بازی برای جایزهی بزرگ آغاز میشود.
«جکپات!» با اینکه یک شاهکار سینمایی نیست، اما یک فیلم سریع و سرگرمکننده است که بیشک میتواند شما را به خنده بیندازد. حتی دیدن جان سینا و آکوافینا در کنار هم با آن قدوهیکلاشان بامزه است که انگار متضادترین آدمهایی که به ذهنشان رسیده را کنار هم گذاشته باشند. تازه فیلم صحنههای اکشن هم کم ندارد و به بهترین شکل ممکن موقعیتهایی پرهرج و مرج خلق میکند. درنهایت، «جکپات!» یکسری سناریوهای پوچ و مضحک را کنار هم میگذارد، اما این بهخاطر مزهریختنهای خود سینا و آکوافینا است، در کنار جوکهایی که سر موعد به بار مینشینند که فیلم را از حوصلهسربر بودن نجات میدهد. در میان بهترین فیلمهای کمدی خارجی که امسال داشتیم، نمیتوان «جکپات!» را ایدهای جدید در میان آنها دانست؛ اما بیشک دیدن آن میتواند برایتان زمانی مفرح رقم بزند.
۱۲. لیزا فرانکنشتاین (Lisa Frankenstein)
کارگردان: زلدا ویلیامز
بازیگران: کاترین نیوتن، کول اسپروس، کارلا گوگینو، لیزا سوپرانو، جو کرست
امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۱ از ۱۰
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۵۲ از ۱۰۰
خلاف عنوان فیلم، «لیزا فرانکنشتاین» آنقدر ربطی به «فرانکنشتاین» مری شلی ندارد. لیزا دانشمند جاهطلبی نیست که اعضای بدن مردگان را کنار هم میگذارد و مخلوق خودش را میسازد؛ در عوض، فرانکنشتاین حاضر و آماده از گور برخاسته و سراغ لیزا میآید. داستان «لیزا فرانکنشتاین» در سال ۱۹۸۹ اتفاق میافتد. لیزا (کاترین نیوتن) یک نوجوان عجیب و غریب است که از دست یک قاتل روانی زنده مانده؛ البته قاتلی که با تبر مادرش را کشته. او حالا با پدر و نامادری سرد و بیرحم خود و خواهر ناتنیاش زندگی میکند و اوقات فراغتش را در قبرستان میگذراند؛ به ویژه بالاسر قبر یک پسر ویکتوریایی که آرزو میکند کاش میتوانست با او باشد. روزی، طی یکسری اتفاقات مرموز، جسد این پسرک زنده شده و مثل یک زامبی سراغ لیزا میآید. با اینکه جسد نمیتواند صحبت کند، اما لیزا و او با هم صمیمی میشوند و لیزا حالا باید یک جسد متحرک را از خانوادهاش و پلیس مخفی نگه دارد.
«لیزا فرانکنشتاین» اولین فیلم بلند زلدا ویلیامز، دختر رابین ویلیامز است. اما مشخصا نباید انتظار میراث پدر را از فرزند داشته باشید. «لیزا فرانکنشتاین» با حال و هوای فیلمهای رمانتیک و کمدی نوجوانانه یا اسلشرهای دهه هشتاد میلادی، حس نوستالژی را در شما زنده میکند. البته برای اینکه به مذاق عموم مخاطبان خوش بیاید، از ریسک فراری است و برای همین، هیچوقت به اندازهی فیلمهای اسلشر دیوانهوار نمیشود. در یک کلام، «لیزا فرانکنشتاین» بامزه است، گاهی ترسناک میشود و آخرش هم خیلی رمانتیک است و به نظر میرسد به فیلمی تبدیل خواهد شد که سالها بعد از آن به عنوان یک فیلم کالت برای بچههای عجیب یاد کنند. توجه داشته باشید که چندتایی دست و پا در فیلم بریده شده و عدهای کشته میشوند، اما خبری از خون و خونریزی عجیب و غریبی نیست. پس اگر حساسیت بالایی نسبت به خشونت ندارید، همچنان میتوانید این کمدی ترسناک را با خانواده تماشا کنید.
۱۱. گودریچ (Goodrich)
کارگردان: هلی مایرز شایر
بازیگران: مایکل کیتون، میلا کونیس، اندی مکداول، مایکل اوری، لارا بنانتی
امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۳ از ۱۰
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۰ از ۱۰۰
«گودریچ» یک فیلم کمدی خانوادگی با بازی مایکل کیتون بزرگ است که به نظر میرسد امسال، سال خوبی برای اوست. داستان فیلم اینطور شروع میشود که نصف شب همسر اندی گودریچ (مایکل کیتون) به او زندگی میزند تا خبری غافلگیرکننده را به او بگوید: او به قرص اعتیاد دارد و حالا خودش را در یک مرکز ترک اعتیاد بستری کرده که پروسهاش تا نود روز طول میکشد. این اخبار ناگهانی زندگی اندی را دگرگون میکند. همانطور که او باید نود روز را بدون همسرش بگذراند، میفهمد که زندگی خارج از شغل خود، شگفتیهای بسیاری دارد که او تمام این مدت از آنها غافل بوده است. مهمترینشان هم فرزندانش هستند که اندی برای اولین بار فرصت پیدا میکند مثل یک پدر مسئولیتپذیر با آنها ارتباط بگیرد؛ ارتباطی که چشم اندی را به واقعیتهای زندگی و آدمهایی که دوستشان دارد باز میکند.
تابهامروز چهرههای مختلفی از مایکل کیتون دیدهایم و امسال او با یک کمدی جذاب دیگر هم در این فهرست ظاهر میشود؛ اما در «گودریچ» او پدری شده که دوباره عشق به خانواده را درمییابد و این یکی از جنبههای دیگر تواناییهای کیتون را به نمایش میگذارد. کیتون در کنار میلا کونیس، که نقش دخترش را بازی میکند، یک رابطهی پدر-دختری را به واقعیترین شکل به تصویر میکشند و برای همین اگر از طرفداران کیتون یا کونیس هستید، حتما «گودریچ» را ببینید. هنرمندی آنها به سایر بازیگران هم سرایت کرده که در نقشهای خود عالی ظاهر شدهاند.
«گودریچ» دومین فیلم هلی مایرز شایر به حساب میآید که خودش هم نویسندگی آن را بر عهده داشته است. فیلمنامهی سادهی مایرز اما در کمدی خلاصه نمیشود؛ یعنی طنز زیادی در فیلم وجود دارد، اما داستان آن بیشتر حول درام میگردد. خلاصه «گودریچ» آینهای است برای کسانی که خود را آنقدر وقف زندگی حرفهای خود میکنند و از مهمترین آدمهای زندگیاشان غافل میشوند. فیلم نشان میدهد که چگونه اندی گودریچ با شرایط خود سازگار میشود و در این میان، تغییر میکند و در طول مسیر یاد میگیرد که چطور پدر بهتری باشد. «گودریچ» شاید از بامزهترین فیلمهای کمدی خارجی جدید نباشد، اما بیشک یکی از تأثیرگذارترین آنهاست که بیدغدغه میتوانید به تماشایش بنشینید.
۱۰. ریکی استانیکی (Ricky Stanicky)
کارگردان: پیتر فارلی
بازیگران: جان سینا، زک افران، جرمین فاولر، اندرو سانتینو
امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۲ از ۱۰
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۴۶ از ۱۰۰
یک دورهای در اواخر دهه نود و اوایل دوهزار میلادی بود که پیتر فارلی، نویسنده و کارگردان افسانهای ژانر کمدی، در ساخت یکسری فیلمهای بودجهبالای کمدی مضحکی پیشگام بود؛ مشخصا فیلمهایی که داستانشان اول و آخر حول یکسری مرد میچرخید که حاضرند برای اینکه زنی به آنها نگاه کند، دست به هر کاری بزنند. حالا با «ریکی استانیکی» او دوباره با یک گروه از مردان مضحک همراه شده که حاضرند برای اینکه از دست زنان خود خلاص شوند دست به هر کاری بزنند. اما بهترین ویژگی فیلم، کارگردانی پیتر فارلی نیست که با این فیلم و فیلم کریسمسی «سانتای عزیز» (که پیتر فارلی نویسندگیاش را عهدهدار بوده و بابی فارلی آن را کارگردانی کرده) به نظر میرسد امسال سال خوبی برای او نباشد. امسال، سال جان سینا است که هر موقع به او اجازه دهند خودش را بازی کند، آن بهترین اجرای سینا خواهد بود؛ مثل همان کاراکتر بامزه و بدون فیلتری که با سریال «پیسمیکر» (Peacemaker) جیمز گان دیدیم. در «ریکی استانیکی» هم میتوانید جان سینا را در بهترین حالت خود ببینید که انگار رسالت خود را بر این قرار داده که همه با لب خندان از سر فیلم بلند شوند.
فیلم با سه بچه شروع میشود که برای جمع کردن گندکاریهای خود، داستان یک دوست الکی به نام ریکی استانیکی را از خودشان درمیآورند. اما این بچهها ولکن ماجرا نیستند و سالها بعد، وقتی که دیگر مرد گنده شدهاند و عیالوار، هنوز هم برای فرار از دست هر چیزی، تقصیر را به گردن ریکی استانیکی میاندازند. این دوستان حتی یک کتاب قوانین هم درست کردهاند که همهی اطلاعات مربوط به کیستی و چیستی ریکی در آن وجود دارد. میپرسید جان سینا در این فیلم چه کاره است؟ او همین ریکی استانیکی است. در واقع، او یک بازیگر خردهپا است که رفقا به او رو میاندازند تا نقش ریکی را برای خانوادههایشان بازی کند.
هر موقع جان سینا روی تصویر است، میتوانید انتظار زمان مفرحی را داشته باشید؛ این مسئله از دوران WWE تاکنون صدق میکند. مشخصا سینا در تکتک ثانیههای فیلم حضور ندارد و برای همین، فیلم هم مدام بالا و پایین میرود و ایراد کم ندارد؛ از جوکهای مسخره بگیر، تا کاراکترهایی که معلوم نیست از ته زبالهدانی کدام فیلمنامهنویسی بیرون آمدهاند، متأسفانه از این دست مشکلات در «ریکی استانیکی» پیدا میشود؛ اما اگر به عشق جان سینا پای فیلم بنشینید، جایزهاتان محفوظ است.
۹. آشوبگران (The Instigators)
کارگردان: داگ لایمن
بازیگران: مت دیمون، کیسی افلک، هانگ چائو، توبی جونز، ران پرلمن، جک هارلو
امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۲ از ۱۰
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۴۰ از ۱۰۰
آیا «آشوبگران» مرزهای کمدی را جابجا میکند؟ نه. تابهحال مانندش را در تاریخ سینما ندیدهایم؟ چرا. اما ترکیب بگومگوهای رفقای قدیمی مت دیمون و کیسی افلک، که دوستان گرمابه و گلستان هستند، با کارگردانی لایمن آنقدر خوب از آب درآمده که «آشوبگران» ارزش دیدن داشته باشد. روری (مت دیمون) عضو سابق نیروی نظامی است که زندگی خود را آخر خط میبیند. برای اینکه بتواند دوباره به این زندگی سامان دهد و نفقهی فرزند و وام مسکن و مانند اینها را جور کند، به دقیقا ۳۲ هزار و ۴۸۰ دلار پول نیاز دارد. درست در همین زمان یک موقعیت دزدی جلوی پای روری سبز میشود و او هم برای فرار از ناامیدی، به جنایتکار کهنهکار، کابی (کیسی افلک) میپیوندد. مثل خیلی از فیلمهای دزدی کمدی، مشخصا قرار نیست همه چیز طبق برنامه پیش برود و دزدان به کاهدان میزنند و تعقیب و گریز طولانی آنها با پلیس و مجرمین آغاز میشود که از هر سمت پرقدرت به دنبالشان افتادهاند.
«آشوبگران» هم یک فیلم اکشن است، هم یک زوج کمدی تازه معرفی میکند، هم گاهی جنایی و تریلر میشود. خلاصه برای هر بینندهای چیزی در خود دارد. البته چون همزمان میخواهد همه چیز باشد، آخرش در اجرای هیچ کدام از آنها عالی عمل نمیکند. اما ختم کلام این است که «آشوبگران» میتواند شما را بخنداند. اوج طنز «آشوبگران» در طنز خشک کیسی افلک و ارائهی خشکتر از آن نهفته شده که بااینکه به کمدی اسلپاستیک متوسل نمیشود، اما حسابی کارساز است. به لطف تجربهی داگ لایمن به عنوان کارگردان فیلمهای اکشن، یکسری سکانس اکشن حرفهای هم در فیلم وجود دارد، به ویژه صحنهی تعقیب و گریز با ماشین که اگر در یک فیلم سینمایی درست و درمان بود، حسابی سروصدا میکرد. انرژی برادرانهی دیمون و افلک هم نقطهی قوت دیگر «آشوبگران» است که هروقت فیلمنامه کمبود دارد، به این دو تکیه میکند تا فیلم را به جریان بیندازند. البته «آشوبگران» در کل فیلم شلوغی نیست و اتفاق خاصی هم در آن نمیافتد؛ اما اگر توقعات خود را پایین نگه دارید، یکی از بهترین فیلمهای کمدی خارجی جدید است که هیچ گروه مخاطب هدف خاصی هم ندارد و شوخطبعیاش به دل همه، از جمله مردان سی سال به بالای مطلقه، مینشیند.
۸. مرد سادهلوح (The Fall Guy)
کارگردان: دیوید لیچ
بازیگران: رایان گاسلینگ، امیلی بلانت، آرون تیلور-جانسون، هانا وادینگهام، ترزا پالمر
امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۹ از ۱۰
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۱ از ۱۰۰
«مرد سادهلوح» یا همان «فال گای» یک فیلم پرهیجان و چشمگیر است که با داشتن دو بازیگر محبوب و کارگردان برجستهی فیلمهای اکشن، یعنی دیوید لیچ در میان سازندگان بهسرعت به یکی از موردانتظارترین فیلمهای سال ۲۰۲۴ تبدیل شد. در این فیلم، بدلکاری به نام کول سیورز (رایان گاسلینگ) بعد از آسیبدیدگی شدیدی از سوی تهیهکنندهای فراخوانده میشود تا جای سوپراستار هالیوودی فیلمش را پر کند که اخیرا غیبش زده است. تهیهکننده بالاخره میتواند رأی کول را بزند و او را به وعدهی کارگردان سر فیلم میکشاند. کارگردان اما جودی مورنو (امیلی بلانت) است که از قضا معشوقهی سابق همین کول بوده. پیش از آنکه فیلمبرداری فیلم علمی-تخیلی پرادعای جودی به پایان برسد، زندگی کول بیش از آنکه تصور میکرد در معرض خطر قرار میگیرد.
همه انتظار داشتند «مرد سادهلوح» یکی از بهترین فیلمهای تابستان ۲۰۲۴ باشد؛ اما مشکل اصلی فیلم این است که با دو بازیگر برجسته و تصویر پرزرق و برق خود، توقعات را بالا میبرد. برای همین وقتی پای فیلم مینشینید، انتظار یک اکشن-کمدی بیعیب و نقص را نداشته باشید؛ چون «مرد سادهلوح» تنها در حالتی بامزه است که به فیلمنامه توجه نکنید. البته دو نقش اصلی فیلم، رایان گاسلینگ و امیلی بلانت فوقالعاده بازی میکنند و نیازی هم به تعریف ندارند؛ اما مشکل اینجاست که بلانت فرصت کافی برای درخشیدن در فیلم پیدا نمیکند.
اگر آدم خاطرهبازی باشید، شاید سریال تلویزیونی دهه هشتادی به همین نام با بازی لی میجرز را بشناسید و به خاطر آن بخواهید فیلم را ببینید. شاید هم به هوای کارگردان فیلم وسوسه شده و سراغش آمدهاید؛ مشخصا دیوید لیچ فیلمهایی اکشن-کمدی مثل «ددپول ۲»، «بلوند اتمی» (Atomic Blonde) و «قطار سریعالسیر» (Bullet Train) و «سریع و خشن تقدیم میکند: هابز و شاو» (Fast & Furious Presents: Hobbs & Shaw) را ساخته است. اما از همینها هم میتوانید تشخیص دهید که نقطه قوت فیلمهای لیچ همیشه اکشن بیمحتوا است؛ فرقی هم نمیکند چه ستارهای در آن بازی میکند، با لیچ نباید انتظار داستان داشته باشید. برای همین، اگر میخواهید فقط دوساعتی غرق یک فیلم پرهیجان خوشرنگ و لعاب شوید، «مرد سادهلوح» را ببینید که بهترین ویژگیاش این است که ارزش کار بدلکاران را پاس میدارد؛ بدلکارانی که تاریخ سینما چیزهای زیادی مدیون آنهاست.
۷. پلیس بورلی هیلز ۴ (Beverly Hills Cop: Axel F)
کارگردان: مارک مولوی
بازیگران: ادی مورفی، جوزف گوردون لویت، تیلور پیج، کوین بیکن، جان اشتون
امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۵ از ۱۰
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۷ از ۱۰۰
سال ۲۰۲۴ میلادی با اینکه از نظر کمدی سال پرباری نبود، اما از نظر بازگرداندن فرنچایزهای قدیمی کولاک کرد؛ از انیمیشنهایی مثل «پاندای کونگفوکار» و «گارفیلد» بگیر، تا فرنچایزی مثل «شکارچیان روح» (Ghostbusters: Frozen Empire) و «پسران بد» و بالاخره همین «پلیس بورلی هیلز». اگر دنبال یک کمدی جدید میگردید که به بهترین شکل انرژی فیلمهای دهه هشتادی را زنده کند، قسمت چهارم «پلیس بورلی هیلز» دقیقا راست کار شماست. در «پلیس بورلی هیلز ۴» اکسل فولی به خاطر دخترش جین (تیلور پیج) درگیر پروندهی پلیسهای فاسد میشود و به بورلی هیلز و رفقای قدیمی، که دیگر مویی سفید کردهاند، بازمیگردد.
در آغاز نگرانی بزرگی که دربارهی «پلیس بورلی هیلز ۴» وجود داشت این بود که بخواهند شوخیهای فیلم را با توجه به وضعیت حال حاضر هالیوود بازنگری کنند. اما «پلیس بورلی هیلز: اکسل اف» دوباره ادی مورفی را در نقش اکسل فولی با تمام شوخیها و طنز خاص و آشنای او بازمیگرداند؛ البته چهل سال پس از قسمت اول فرنچایز. حتی اکثریت بازیگران از فیلمهای اصلی برگردانده شدهاند؛ از جان اشتون بگیر تا جاج رینهولد. همین بازیگران هم بهترین بخش فیلم هستند، از خود مورفی گرفته تا اشتون و رینهولد و کوین بیکن و گوردون لویت و ای کاش که فیلمنامه میتوانست بیشتر روی روابط همین کاراکترها مانور بدهد و کمتر به جذابیت نقش اصلی تکیه کند. البته کدام طرفدار کمدی است که ادی مورفی را دوست نداشته باشد. ادی مورفی با همان سبک شوخیهای بیمحابای خود به دل ماجراجویی میزند. یک چیز مشخص است؛ دیوانگی فیلمهای دهه هشتاد تکرارشدنی نیستند؛ با این وجود، «پلیس بورلی هیلز ۴» حال و هوای فیلمهای سابق این فرنچایز را دارد که مانندش را سالها بود در یک فیلم بودجهبالا ندیده بودیم. حتی سومین قسمت خود «پلیس بورلی هیلز» هم در سال ۱۹۹۴ آمده بود که میبینید چه وقفهای طولانی بین این فیلم و قسمت چهارم افتاده است.
فیلم سوم «پلیس بورلی هیلز» به دل هیچکس ننشست. شاید مهمترین دلیل فاصلهی طولانی بین ساخت دنبالهی آن هم همین بود که همه از قسمت سوم به عنوان ضعیفترین فیلم فرنچایز یاد میکردند. اما شاید برایتان جالب باشد که فرایند ساخت این فیلم برای همین اواخر نیست؛ بلکه از همان اواسط دهه نود کلید خورده بود. حتی در یک برهه عادل العربی و بلال فلاح هم نامشان به میان آمد تا کارگردانی فیلم را برعهده بگیرند. اما آخرسر «پلیس بورلی هیلز» به کارگردانی این زوج محقق نشد و آنها رفتند تا یک فیلم اکشن کمدی جذاب دیگر، یعنی قسمت چهارم «پسران بد» را بسازند. با وجود تمام دشواریها و انتظار طاقتفرسا برای ساخت دنبالهی «پلیس بورلی هیلز»، این فیلم جای پای خودش را به عنوان یک فیلم کمدی خوب محکم میکند. با اینکه نوستالژی نقش مهمی در این فیلم تازه دارد و احتمالا بزرگترین دلیلی است که هر کسی پای «پلیس بورلی هیلز ۴» بنشیند، اما حتی اگر سناتان به آن دوره قد نمیدهد، یکی از بهترین فیلمهای خارجی جدید را از دست ندهید که بیشک با اکشن و کمدی خود میتواند شما را به یکی از طرفداران فرنچایز تبدیل کند.
۶. بیتلجوس، بیتلجوس (Beetlejuice Beetlejuice)
کارگردان: تیم برتون
بازیگران: مایکل کیتون، وینونا رایدر، کاترین اوهارا، جنا اورتگا، مونیکا بلوچی، ویلم دفو
امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۸ از ۱۰
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۶ از ۱۰۰
باید بپذیریم که تیم برتون، دیگر نمیتواند به شکوه خود بیست سال پیشاش نزدیک شود؛ اما باید به این هم اعتراف کنیم که هنوز که هنوز است، کسی نمیتواند روی دستش بیاید و فقط خود برتون است که میتواند فیلمی شبیه «بیتلجوس، بیتلجوس» بسازد. فیلم اصلی با بازی مایکل کیتون در نقش بیتلجوس کپکزده و وینونا ریدر در نقش لیدیای نوجوان، یک فیلم عجیب و غریب، بامزه و وحشتناک به سبک کاملا برتونی بود با یک موسیقی عالی از دنی الفن، یار همیشگی فیلمهای تیم برتون. دنبالهی آن، با اینکه پس از چهل سال نمیتواند جادوی فیلم اول را تکرار کند، همچنان آشوب رنگارنگ و بامزهای از عجیبترین کابوسهایتان است و تازه الفن هم برای موسیقی قسمت دوم بازگشته. خلاصه، «بیتلجوس، بیتلجوس» یکی از بهترین فیلمهای کمدی خارجی امسال است که شاید به درد مخاطبان جدید که سبک تیم برتون، یا فیلم اول «بیتلجوس» را نمیشناسند نخورد. اما اگر دیدن این فیلم باعث میشود فیلم ۱۹۸۸ را ببینید، رسالت خود را محقق کرده است. نکتهی جالب دیگر دربارهی «بیتلجوس، بیتلجوس» این است که تقریبا همهی جلوههای ویژهی آن را به سبک فیلم دههی هشتادی و با عروسک، ماکت و گریم و مانند آن درآوردهاند که حسی نوستالژی شدیدی با خود به همراه دارد.
«بیتلجوس، بیتلجوس» دوباره رفقای فیلم اول را جمع میکند؛ مایکل کیتون ۷۳ ساله در نقش بیتلجوس بازگشته، خود ریدر دوباره نقش لیدیا را بازی میکند، اما این بار لیدیای بزرگسال که دیگر فرزند خودش همسن لیدیای فیلم اول است، کاترین اوهارا هم با کاراکتر مادر لیدیا در «بیتلجوس، بیتلجوس» حضور دارد. البته بازیگران تازهای مثل جنا اورتگا، ویلم دفو و مونیکا بلوچی هم به گروه بازیگران اضافه شدهاند. داستان از این قرار است که لیدیای بزرگسال اکنون یک برنامهی تلویزیونی دارد که در آن با ارواح مردگان ارتباط برقرار میکند. نامزدش روری (جاستین ثرو) تهیهکنندهی جاهطلب برنامه است که به نظر میرسد از سادگی لیدیا بیشترین بهره را میبرد. دختر لیدیا، آسترید (جنا اورتگا) هیچ علاقهای به شغل مادرش و خلاصه هر چیزی که به ماوراءالطبیعه مربوط میشود ندارد. مرگ پدر لیدیا، تمام اعضای خانواده، از جدید و قدیم را دوباره به خانهی قدیمی آنها از فیلم «بیتلجوس» بازمیگرداند. آن هم درست زمانی که سایهی شوم بیتلجوس بر سر لیدیا از همیشه سنگینتر است.
۵. کتاب کلارنس (The Book of Clarence)
کارگردان: جیمز ساموئل
بازیگران: کیت استنفیلد، آرجی کایلر، کیلب مکلالین، جیمز مکووی، عمر سی
امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۵.۷ از ۱۰
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۶ از ۱۰۰
«کتاب کلارنس» از یک زاویهی تازه به داستانهای کتاب مقدس نگاه کرده و داستانهایی را هم از خودش درمیآورد. اما در نگاه اول ممکن است شما را به اشتباه بیندازد و فکر کنید دارید واقعا یک فیلم حماسی کلاسیک هالیوودی دربارهی عیسی مسیح میبینید. برای همین شاید به بعضیها بربخورد که فیلم دارد کتاب مقدس را مسخره میکند؛ اما حتی یک جملهی منفی دربارهی آن در «کتاب کلارنس» وجود ندارد. پس اگر نگران جنبههای دینی فیلم هستید، با خیال راحت پای آن بنشینید.
داستان فیلم دربارهی یک مرد معمولی موادفروش به نام کلارنس (کیت استنفیلد) است که حوالی سال ۳۳ پس از میلاد در اورشلیم زندگی میکند. او خودش را به جای فرستادهی خدا جا میزند تا هم دل دختری که به او علاقه دارد را به دست بیاورد و هم از دست شرخرها بگریزد و با این کار، خودش را در ماجراجویی سورئال و بامزهای میاندازد که یکی از مفرحترین تجربههای سینمایی امسال را ساخته. کارگردان «هرچه قویتر، سختتر زمینمیخوری» (The Harder They Fall)، یعنی جیمز ساموئل این فیلم را هم کارگردانی کرده است. کمتر کارگردانی پیدا میشود که جرئت ساخت فیلمی مثل «کتاب کلارنس» را داشته باشد؛ تازه آن هم با یک گروه بازیگری که اغلب آنها را سیاهپوستان شکل میدهند. اما اگر به خاطر ساموئل هم فیلم را نمیبینید، به خاطر کیت استنفیلد ببینید که یکی از بهترین اجراهای عمرش را در «کتاب کلارنس» به نمایش میگذارد. موسیقی متن فیلم هم یکی دیگر از برگ برندههای آن است.
جیمز ساموئل انگار دلش راضی نمیشود که یک فیلم صاف و سادهی بیحاشیه بسازد و خدا را شکر که چنین است. دنیای «کتاب کلارنس» هم طنز دارد، هم نقد اجتماعی و از مشکلاتی مانند فقر، نژادپرستی و بحرانهای ایمان حرف میزند. تازه پر است از ارجاعات مذهبی. اما به همین کفایت نمیکند. با موسیقی متن عجیب و نبردهای پرزرق و برق گلادیاتورها و مسابقات ارابهرانی با جلوههای ویژهی هیجانانگیز گاهی اوقات حتی اکشن هم میشود و خلاصه مدام با احساسات شما بازی میکند. با چنین داستانی، مشخصا «کتاب کلارنس» برای همه نیست، اما اگر با ذهنیت باز سراغ آن بروید، بهشدت از فیلم لذت خواهید برد.
۴. پسران بد: بران یا بمیر (Bad Boys: Ride or Die)
کارگردان: عادل العربی و بلال فلاح
بازیگران: ویل اسمیت، مارتین لارنس، ونسا هاجنز، تیفانی هدیش، اریک دین
امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۶ از ۱۰
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۵ از ۱۰۰
بعد از چک پرسروصدایی که ویل اسمیت به کریس راک زد، کسی فکرش را هم نمیکرد این بازیگر بتواند با همان قدرت پیشین به صحنهی سینما بازگردد. اما اسمیت نشان داد نام و میراث او بزرگتر از اینهاست که طرفداران کمدی بخواهند فیلمهایش را بایکوت کنند. در واقع، شاید حتی حکم تبلیغات هم برای او داشت؛ برای همین «پسران بد: بران یا بمیر» اساسا گیشهی تابستان ۲۰۲۴ را نجات داد و ویل اسمیت و مارتین هم با تازهترین قسمت فرنچایز جذاب خود، یکی از بهترین فیلم های کمدی اکشن سالهای اخیر را عرضه کردند. این فیلم، چهارمین فیلم فرنچایز «پسران بد» است که مثل سه فیلم قبل، شیرینکاریهای مارتین لارنس و قهرمانبازیهای ویل اسمیت را کنار هم گذاشته و یک فیلم کمدی تمامعیار تحویل میدهد. داستان این قسمت، از فیلم قبلی، یعنی «پسران بد تا ابد» (Bad Boys for Life) ادامه پیدا میکند. کاپیتان هاوارد پس از مرگ خود به فساد متهم شده و مایک و مارکوس برای آنکه نام رفیق خود را از این اتهام پاک کنند، خودشان خارج از حدود قانون دست به کار میشوند.
«پسران بد: بران یا بمیر» ترکیبی است حاصل تمام چیزهایی که از «پسران بد» دوست داریم؛ البته به جز طعنههای فیلمهای اول و دوم که دیگر برای عصر حاضر جواب نمیدهند. کارگردانی عادل العربی و بلال فلاح هم به ویژه برای صحنههای اکشن عالی از آب درآمده است و چندین سکانس بهخصوص اکشن در طول فیلم وجود دارد که هرگز از یادتان نخواهد رفت. البته «پسران بد: بران یا بمیر» از فیلمهای اول و دوم که مایکل بی آنها را کارگردانی کرده بود چند درجه لطیفتر شده است. به ویژه که حالا هر دو مایک و مارکوس نزدیک به شصت سال سن دارند و عیالوارند و نمیتوانند مثل دههی نود میلادی بدون فیلتر مزهپرانی کنند. اما این باعث نشده که فیلم چهارم این فرنچایز چیزی از قسمتهای قبلی کم داشته باشد. جای خالی جوکهای قدیمی، حالا با صحنههای عالی اکشن و شوخیهای هوشمندانه پر شده و شیرینی شخصی لارنس و اسمیت هم ذرهای افت نکرده است. خلاصه، اگر یک فیلم کمدی جدید میخواهید که هم اکشن بالایی داشته باشد و هم مناسب تمام خانواده، «پسران بد: بران یا بمیر» یکی از بهترین گزینههای شماست.
۳. تلما (Thelma)
کارگردان: جاش مارگولین
بازیگران: جون اسکویب، فرد هچینگر، ریچارد راوندتری، کلارک گرگ، پارکر پوزی
امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷ از ۱۰
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۸ از ۱۰۰
با دیدن «تلما» شاید باورتان نشود که جون اسکویب در سن ۹۳ سالگی نقش تلمای ۹۳ ساله را بازی میکند. اسکویب اولین بار در فیلم «آلیس» وودی الن و در سن ۶۰ سالگی بود که بازیگری سینما را آغاز کرد. البته پیش از این در تئاتر و تلویزیون نقشهای مختلفی داشت؛ اما «تلما» نخستین نقش اول او به حساب میآید و نمیتوان انکار کرد که اراده و روحیهی این زن در این کمدی پرانرژی فوقالعاده است. داستان فیلم دربارهی پیرزنی به نام تلما است که دو سال است بیوه شده و تنها زندگی میکند و نوهاش دنیل (فرد هچینگر) گهگاهی به او سر میزند. همین نوه هم او را با اینترنت آشنا میکند و تلمای سادهلوح هم به سرعت قربانی کلاهبرداری اینترنتی میشود و ده هزار دلارش به باد میرود. اما تلما حاضر نیست این شکست را بپذیرد و با اینکه خود پول برایش مهم نیست، اما نمیتواند این را تحمل کند که سرش کلاه گذاشتهاند. پس او با دوست پیر خود، بن و یک اسکوتر برقی در لس آنجلس به دنبال کلاهبرداران به راه میافتند.
گویا جاش مارگولین متأثر از مادربزرگ ۱۰۵ سالهی خود «تلما» را نوشته و کارگردانی کرده که اولین فیلم بلند او هم هست. «تلما» دیالوگهای بامزه و فیلمنامهای کاملا احساسی دارد و کاراکترها را به ماجراجویی مفرحی میفرستد که در بطن خود هرگز دربارهی پیری یا مرگ نیست. در «تلما» فقط چندتا رفیق دور هم جمع میشوند و بدون آنکه شنل ابرقهرمانی به تن کنند یا در صحنههای اکشن پیراهن بدرند، یک ساعت و نیمی بیننده را سرگرم میکنند. بهترین کیفیت «تلما» در این است که پانچلاینهای خیلی خوبی دارد. دیالوگهای شوخ و برخی طنزهای فیزیکی هم به جا هستند و درست به هدف میخورند. خبری هم از شوخیهای بیمزه دربارهی سالمندان یا مسخره کردن آنها نیست. در واقع، «تلما» یک فیلم کوچک و بودجهپایین بامزه و بهیادماندنی است برای هرکسی در هر سنی که تضمین میکند با یک لبخند به پهنای صورت از پای آن بلند خواهید شد.
۲. بچهقاتلان ۲ (Baby Assassins 2)
کارگردان: یوگو ساکاموتو
بازیگران: آکاری تاکائیشی، سائوری ایزاوا، آتوم میزوئیشی
امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۳ از ۱۰
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۱۰۰ از ۱۰۰
بزرگترین نگرانی که موقع ساخت یک دنباله وجود دارد، این است که داستان خودش را تکرار کند؛ چون جهان، کاراکترها و مناسبات شخصیتها همه در فیلم اول نشان داده میشوند. این آزمون بزرگی است که کسی بتواند این کاراکترها و جهان آشنا را برداشته و دوباره در یک ماجراجویی تازه به صحنه بیاورد. حال وقتی فیلم اول شاهکاری است مثل «بچهقاتلان»، کار از حد معمول هم سختتر میشود. اما میتوانید اطمینان داشته باشید که با اینکه فیلم اول «بچهقاتلان» جای مخصوصی در دل ما پیدا کرد، «بچهقاتلان ۲» دنبالهی شایستهای بر آن است که انتظارات را برآورده کرده و به راحتی میتوان آن را یکی از بهترین فیلمهای کمدی خارجی جدید دانست که حسابی ارزش دیدن دارد.
اولین فیلم «بچهقاتلان» یوگو ساکاموتو داستان دو قاتل جوان را که حسابی در کار خود مهارت دارند به تصویر میکشید که مجبور میشوند با یکدیگر همخانه شوند. با وجود شغل یکسان، چیساتو (آکاری تاکائیشی) و ماهیرو (سائوری ایزاوا) دو نقطهی مقابل هم هستند که اصلا با هم بر نمیخورند. به مرور اما زندگیاشان مثل تکههای پازل کنار یکدیگر جور میشود؛ انگار که دقیقا برای هم ساخته شدهاند. داستان «بچهقاتلان ۲» هم تفاوت زیادی با قسمت اول ندارد. آکاری تاکائیشی و سائوری ایزاوا دوباره در نقش قاتلان جوانی از نسل زد بازگشتهاند که میخواهند بین زندگی معمولی خود و زندگی حرفهای خود تعادل ایجاد کنند. وقتی مجبور میشوند سراغ کارهای عادی بروند، میفهمند که تنها کاری که خوب از پساش برمیآیند، کشتن است. همزمان یک سری قاتل دیگر دنبال دختران افتادهاند و میخواهند آنها را سربهنیست کنند.
اولین فیلم «بچهقاتلان» که سال ۲۰۲۱ میلادی آمد، یک فیلم اکشن-کمدی عالی برای هر مخاطبی است که متأسفانه به اندازهای که استحقاقش را داشت دیده نشد. «بچهقاتلان ۲» با اینکه به تازگی فیلم اول نیست، اما موفق شده همان رنگ و ریتم قسمت قبلی را به فیلم بیاورد. «بچهقاتلان ۲» نه میخواهد از فیلم اول کپی کند، نه در دام نفرین دنبالهها در سینما میافتد. بلکه یک شاهکار جدید پرهرج و مرج جذاب است. امیدواریم این کلید یک فرنچایز طولانیمدت با این قاتلان جوان را بزند و حتی کسانی که فیلم اول را ندیدهاند، ترغیب به تماشای قسمت قبل بکند.
۱. هیت من (Hit Man)
کارگردان: ریچارد لینکلیتر
بازیگران: گلن پاول، آدریا آرجونا، آستین آملیو، سانجی رائو
امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۸ از ۱۰
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۵ از ۱۰۰
«هیت من» یکی از بهترین فیلمهای ۲۰۲۴ و بامزهترین فیلم ریچارد لینکلیتر از زمان «مدرسه راک» (School of Rock) است که با فیلمهای کلیشهای رمانتیک-کمدی که تابهحال دیدهاید فرق دارد. داستان با گری جانسون (گلن پاول) آغاز میشود؛ یک پروفسور روانشناسی و یک گربهدوست خوشاخلاق و کارمند پارهوقت در پلیس نیواورلئان که او را به عنوان هیت من یا قاتل مخفی میگمارند. همکار پلیس او جاسپر (آستین آملیو) به خاطر حملهی وحشیانه به دو نفر کنار گذاشته میشود و همکاران گری، او را مجبور میکنند تا جای جاسپر را بگیرد. با وجود مخالفتهای او، به محض اینکه گری جا پای جاسپر میگذارد، مثل اینکه تمام عمرش برای آدمکشی ساخته شده باشد در عرض چند دقیقه خودش را در نقش هیت من تازهی پلیس اثبات میکند. اما وقتی مدیسون (آدریانا آرجونا) را میبیند، چارهای نمیبیند جز اینکه پروتکلها را زیر پا بگذارد.
باید اعتراف کرد که گلن پاول بهسرعت دارد به یکی از بهترین ستارههای حال حاضر هالیوود تبدیل میشود. از فیلمهایی مثل «تاپ گان: ماوریک» (Top Gun: Maverick) و «گردبادها» (Twisters) گرفته، تا حالا در یکی از بهترین فیلمهای کمدی خارجی جدید یعنی «هیت من». او تمام استعدادهای خود را در این فیلم به نمایش میگذارد و شخصیتهای مختلفی در «هیت من» بازی میکند. به جز تنوع کاراکترها، ارتباط خیلی خوبی هم با آدریانا آرجونا دارد. در کل به نظر میرسد پاول با هر کسی که همبازی میشود سریع ارتباط میگیرد و جذابیتش به سایر بازیگران هم سرایت میکند؛ از سیدنی سوئینی در فیلم «هر کسی جز تو» بگیر تا دیزی ادگار جونز در «گردبادها» و بالاخره همین «هیت من».
فیلم لینکلیتر فیلمنامهی هوشمندانهای دارد و اتفاقا پاول در کنار لینکلیتر روی فیلمنامهی «هیت من» هم کار کرده است. داستان براساس یک مرد تگزاسی واقعی ساخته شده که به طور مخفیانه برای پلیس آدم میکشت. اگر فقط براساس تریلر یا پوسترها فیلم را قضاوت کرده باشید، ممکن است فکر کنید «هیت من» در ژانر اکشن-کمدی میگنجد؛ اما داستان به مرور لحن رمانتیک-کمدی بیشتری پیدا میکند و با توجه به بازگشت پرقدرت رام-کامها به صحنهی سینما و شهرت حال حاضر گلن پاول، جای تعجب ندارد که «هیت من» به سرعت به یکی از بهترین فیلمهای کمدی نتفلیکس تبدیل شد که اگر در سینماهای خارجی هم آن را اکران میکردند، شکی نداریم در گیشه کولاک میکرد.
بهترین فیلمهای کمدی خارجی جدید که باید تماشا کنید