دکتر حسین راغفر از دستفرمان اقتصادی دولت کلافه است و این را آنچه بینمان پیش و پس از گفتوگو میگذرد، معلوم میکند. دولت را حداقلی و تقریبا هیچکاره میخواند و تحقق عدالت و انصاف را مشروط به تغییر سیاستهای حاکمیت میداند.
منطق روشن حمایت از پزشکیان
صورتبندی شما از عدالت و انصاف چیست؟
راغفر گفت: در طول ۳۵ سال گذشته، سیاستهای نابرابرساز متعددی توسط حاکمیت به اجرا درآمده است که مردم را فقیر و سرخورده کرده است. در رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری، تنها یک کاندیدا بود که حداقل در لفظ، از این سیاستهای نابرابرساز و تبعیضآمیز انتقاد میکرد و آن هم دکتر پزشکیان بود.
راغفر ادامه داد: بخش بزرگی از جامعه ایران از این سیاستها آسیب دیدهاند و پزشکیان با مطرحکردن گفتمان عدالت و انصاف، نشان داد میخواهد صدای همین آسیبدیدگان و به حاشیهراندگان باشد. ما در دیگر کاندیداها چنین دغدغهای نمیدیدیم و بنابراین روشن بود که باید از حامل این گفتمان حمایت کنیم.
صورتبندی عدالت و انصاف
راغفر گفت: آقای پزشکیان در طول رقابت و در مناظرات، بارها بر سه مولفه تاکید کرد و به اجرای آن متعهد شد؛ این ۳ مولفه برابرساز هستند و میتواند بخش بزرگی از فقرکمرشکن و نابرابری در کشور را از بین ببرد. این ۳ مولفه عبارتند از: ریشهکنی گرسنگی که امروز جمعیت قابل توجهی از مردم ایران بهخصوص در مناطق حاشیهای، دورافتاده و محروم با آن دست به گریبان هستند. ارتقا و گسترش آموزش همگانی که امروز یکی از نابرابرسازترین موقعیتها برای نسلهای آینده است و گسترش پوشش رایگان بهداشت و درمان و خارج کردن نظام سلامت از معادلات بازار.
عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا افزود: این ۳ تعهد، در واقع تعهدات قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی به مردم است که روز به روز ضعیفتر شده است. بنابراین گفتمان عدالت و انصاف از نظر من تحقق همین سه تعهد است که امیدهایی را در مردم ایجاد کرد و توانست تا حدودی بر فضای سرد انتخابات غلبه کند. اگر پزشکیان و دولت چهاردهم بتوانند این سه تعهد قانون اساسی را اجرا کنند، موفقیت بسیار بزرگی کسب کردهاند.
تعارض آشکار میان گفتمان و عملکرد دولت
راغفر در حاشیه گفتوگو چند پرده از محتوای نشستی تقریبا خصوصی با رئیسجمهور را فاش میکند؛ همان نشستی که همراه با فرشاد مومنی، محمدرضا واعظ مهدوی و غلامحسین حسنتاش به دیدار پزشکیان رفتند و حدود ۳ ساعت با او به گفتوگو نشستند. میگوید: آقای پزشکیان چند بار تاکید کرد من و دولت من، سیاستی که به زیان قاطبه مردم باشد را اجرا نمیکنیم
او که از سرحلقههای اقتصاددانان نهادگراست، از اینجای گفتوگو، لحنی کاملا متفاوت و در واقع «معترض» پیدا کرد؛ آنجا که گفت: مساله عجیب و قابل تامل این است که آقای پزشکیان تقریبا بلافاصله پس از ورود به پاستور، حرفهایی زد که آن سه تعهد و به بیان بهتر منافع مردم را نقض میکند.
راغفر اضافه کرد: افزایش قیمت بنزین و حاملهای انرژی یا تکنرخیکردن ارز، موارد بسیار آشکار نقض گفتمان عدالت و انصاف است و پشتکردن به مردم بهخصوص طبقات فرودست.
او به «استدلالهای نخنما و پوسیده» درباره قیمت بنزین اشاره کرد و گفت: اینکه چون ارزان است قاچاق میشود، چون ارزان است بدمصرف میشود و طبقات دارا سهم و مصرف بیشتری از طبقات محروم دارند، در همه این سالها و به خصوص از سال ۸۸ به این سو تکرار شده است. بنزین در آن سال از ۱۰۰ تومان به ۴۰۰ تومان افزایش یافت تا امروز که به ۳هزار تومان رسیدهایم اما گفته میشود این رقم هم مناسب نیست!
راغفر گفت: تا زمانی که موتور محرک تورم را خاموش نکردهاید، هرگونه افزایش قیمت به زیان طبقات میانی و محروم جامعه است.
او با ذکر نمونههایی از وضعیت کارگرانی که در اطراف دانشگاه الزهرای تهران فعالیت میکنند، گفت: وقتی بنزین را گران میکنید هزینه زندگی این کارگر که از انتهای شهریار خود را به شمال شهر تهران رسانده را افزایش میدهید و هیچ گزینه دیگری مثل حمل و نقل عمومی و… هم در اختیار او نمیگذارید.
دولت میگوید همه منابع خود را صرف سوبسید بنزین کردهام؛ دیگر پولی برای ساخت مترو یا خرید اتوبوس ندارم…
دولت کارهای نیست، پای ائتلاف غالب در میان است
آقای راغفر به سوابق دکتر پزشکیان در مجلس اشاره کرد و گفت: انتظار داشتیم کسی که کاندیدای ریاست جمهوری میشود و ۱۶ سال هم سابقه نمایندگی در مجلس را دارد، بداند که دولت هیچ منابعی در اختیار ندارد که به تعهداتش عمل کند. من هنوز آقای پزشکیان را صادق میدانم اما معتقدم نمیدانست دولت کارهای نیست. مرحوم آقای رئیسی هم چنین بود و نمیدانست و بنابراین فکر میکرد دولت میتواند سالی یک میلیون مسکن و سالی یک میلیون شغل تحویل دهد!
بعد از گفتوگو، منظور راغفر از این گفتهها، روشنتر شد؛ او معتقد است بخش اعظمی از پول پرقدرت یا ارز، خارج از اراده دولت به معنای قوه مجریه، در حال گردش در اقتصاد ایران است و هر جا منافع «ائتلاف غالب» اقتضا کند، این پول پرقدرت به آنجا میرود و سود بیشتر کسب میکند؛ یک روز خودرو، روز دیگر دارو، یک زمان مسکن، یک زمان بورس و…
بخشی از ارز واردات خودرو، منشا صادراتی دارد و تاجری که کالایی را صادر کرده، دوست دارد خودرو وارد کند. در دولت آقای روحانی هم که مجبورش کردند کالاهای اساسی یا دارو بیاورد، دیدیم که خیلیها ارز را از شبکه خارج کردند، تقلب کردند و… یعنی فساد زیاد شد. حالا نمیدانم این را شما ضعف اقتدار دولت میدانید یا چه، اما تاجر خصوصی میخواهد خودرو بیاورد.
راغفر گفت: هیچ صادراتی در این کشور نداریم که بدون استفاده از یارانههای متعلق به عموم مردم تولید شده باشد. حتی شکلات و شیرینی که برخی مدعی بودند صنعت مستقل و رو به رشدی است، بلافاصله پس از افزایش قیمت شکر سقوط کرد. دلیلش این است که بسیاری از اینها با یارانه شکر سرپا بودند. آنکه گوجه فرنگی و هندوانه صادر میکند، دارد آب این کشور را صادر میکند. آنکه محصولات فولادی و پتروشیمی صادر میکند دارد سوخت رایگان متعلق به همگان را صادر میکند. پس همه ارز به دست آمده هم متعلق به تاجر نیست.
او ادامه داد: مساله این است که بسیاری از این صادرکنندگان، اغلب توسط کسانی صورت میگیرد که با ائتلاف غالب متحد هستند؛ سهم میدهند و سهم میگیرند. بنابراین اجازه دارند از منابع عمومی ارز به دست بیاورند اما بهجای کالاهای مورد نیاز همه، بروند کالاهای لوکس و خاص وارد کنند.
آیا تاوان دهه ۶۰ را میدهیم
راغفر به تجربه دولت جنگ اشاره کرد و گفت: در سال ۶۵، فقط ۷ میلیارد دلار ارز در اختیار دولت بود که نیمی از آن مستقیما صرف جنگ شد و با ۳/۵ میلیارد دیگر هم نیازهای اساسی کشور تامین شد، هم کشور اداره شد. بنابراین ما تجربه موفقی در مدیریت ارز در شرایط جنگی و تحریمی داریم.
اما گفته میشود امروز داریم تاوان دولتسازیهای افراطی دهه ۶۰ را میدهیم.
عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا پاسخ داد: این حرف مهملی است چون ۳۵ سال است بر خلاف آن سیاستها حرکت کردهایم اما هر سال کیفیت زندگی مردم بدتر و نابرابری بیشتر شده است. ما در دهه ۶۰، آموزش و پرورش رایگانی داشتیم که امروز آقای پزشکیان وعدهاش را داده اما نمیتواند محققاش کند! خدمات سلامت رایگان بود. کسی که تصادف میکرد و نیاز به جراحی داشت، با یک امضا خدمات مورد نیازش را دریافت میکرد و کسی او را گروگان نمیگرفت.
میلیونها مسکن در دهه ۶۰ برای مصرف مردم ساخته شد، از طریق اعظای زمین و مصالح ارزانقیمت. امروز تعداد خانههای موجود در کشور بیشتر از نیاز است اما چرا اکثریت مردم نمیتوانند صاحب خانه شوند، چون دست مافیای مسکن برای سفتهبازی و کسب سودهای بزرگ از این بازار بازگذاشته شده است.
راست و دروغ بنزین ارزان بنزین گران
بالاخره یک بطری نیملیتری آب ۵ هزار تومان قیمت دارد اما بنزین ۱۵۰۰ یا ۳هزار تومان است. بالاخره این قیمت چه توجیهی دارد؟
مشاور اقتصادی پزشکیان در دوره رقابتهای انتخاباتی پاسخ داد: چه کسانی این بطری آب را به این قیمت رساندهاند؟ چون متوجهاید که بطری آب به دلیل افزایش قیمت بطری پلاستیکی گران شده است، نه آب داخلش. بطری پلاستیکی هم به دلیل تصمیم حاکمیت به افزایش قیمت ارز و نه هیچ عامل دیگری گران شده. کما اینکه بنزین را هم در این بطریها بریزید، بسیار گران میشود. این استدلالها فریب و دروغ است.
چی دروغ است؟ اینکه بنزین را گران میخریم و ارزان میفروشیم دروغ است؟ پزشکیان دروغ گفت؟
راغفر جواب داد: اصلا واردات به این شکلی که عموم مردم تصور میکنند نیست. دولت روی عدمالنفع متمرکز است و میگوید اگر اینقدر بنزین تولید و صادر کنم، فلان مقدار ارز به دست میآورم و بعد همان ارز خیالی را به حساب یارانه بنزین میگذارد.
دولت میتواند دلار را هزار تومان کند
استاد سیستمهای اقتصادی گفت: بنزین را بکنند ۳۰ هزار تومان، چند صباح دیگر باز خواهند گفت قیمت مناسب نیست! چندی دیگر دلار میشود ۱۰۰ هزار یا ۲۰۰ هزار تومان و میگویند قیمت بنزین را باید به فوب خلیجفارس نزدیک کنیم. بیشترین سقوط ارزش پول ملی در تاریخ متعلق به کشور ما است و چه کسی جز حاکمیت این کار را کرده است؟
راغفر به این سوال که شما به ضرس قاطع افزایش قیمت دلار را کار دولت میدانید، پاسخ مثبت داد و گفت هیچ عامل دیگری نمیتواند در افزایش قیمت دلار موثر باشد. در ادامه سوال شد که یعنی اگر اراده کنند که دلار بشود ۱۰ هزار تومان، میشود ۱۰ هزار تومان؟ او پاسخ داد: میتوانند از یک ساعت دیگر دلار را هزار تومان بفروشند!
او ادامه داد: اتفاقا هرچه قیمت دلار پایینتر بیاید، امکان غلبه بر مشکلات موجود بیشتر میشود.
یک ادعای بزرگ، یک درخواست بزرگ
آقای راغفر میگوید ۹۰ میلیارد دلار درآمد ارزی کشور است که عمده آن خارج از اراده و اختیار قوه مجریه، هزینه میشود. او مدعی است با نیمی از این رقم هم دولت میتواند کشور را بر اساس گفتمان عدالت و انصاف اداره کند، هم نیازهای اساسی را پاسخ دهد و هم به تولید صنعتی رونق دهد اما مشروط…
راغفر به مذاکرات خود با پزشکیان قبل از تایید صلاحیت، دوره کاندیداتوری و پس از آن اشاره کرد و گفت: من به ایشان گفتم که دولت کارهای نیست. باید با رهبری نظام مذاکره و ایشان را قانع کنی که برای اداره کشور راهی جز خروج نظامیان، بنیادها، موسسات متعلق به ائمه جمعه و… از اقتصاد نیست. در غیر اینصورت، شکاف بین مردم و حاکمیت بیشتر و بیشتر میشود و در نهایت در قالب خودکشی، فساد اخلاق، مهاجرت، رشد جرم و جنایت یا اعتراض خیابانی خود را نشان میدهد.
او ادامه داد: آقای پزشکیان صادقانه تحقق عدالت و انصاف را میخواست اما نمیدانست که دولت سهم کمی از آن ۹۰ میلیارد دلار درآمد ارزی دارد و نمیتواند برای مصارف اساسی مردم هزینه کند. باز هم یادآوری میکنم که در همین ۱۰۰ روز ۴ میلیارد دلار برای واردات خودرو اختصاص داده شده یا مساله واردات آیفون حل شده است.
راغفر به ناشفاف بودن توزیع ارز اشاره کرد و گفت: مطمئن هستیم که بخشی از این پول از کشور خارج میشود و بنابراین یک گام مهم دولت، میتواند بودجهریزی ارزی باشد. این هم مستلزم توافق در ارکان حاکمیت است.
او بار دیگر بر لزوم مذاکره پزشکیان با رهبری نظام تاکید کرد و گفت: به نظر میرسد ایشان را از نزدیک شدن به امثال بنده و آقای دکتر مومنی برحذر داشتهاند اما اگر بار دیگر ایشان را ببینم باز هم خواهم خواست که نزد رهبری برود و بخواهد سکاندار یگانه اقتصاد و مدیر همه منابع ارزی کشور، صرفا دولت باشد.
راغفر این را هم اضافه کرد که ایران در حال حاضر فاقد دولت است و یک دستگاه بروکراسی است که به توزیع حقوق کارکنان خودش و منزلت اجتماعی میپردازد؛ یکی وزیر است، دیگری معاون وزیر و… اما کاری از دستش برنمیآید چون منابعی در اختیار ندارد؛ درآمدهای ارزی که از دولت دریغ شده، اجازه اخذ مالیات از اعضای ائتلاف غالب که صاحب ثروتهای بادآورده و نجومی شدهاند هم ندارد.
او گفت: انتظار میرفت پزشکیان بازی ائتلاف غالب را بر هم بزند و این هم مستلزم گفتوگو در عالیترین سطوح حاکمیت است.
امنیت از جیب صاحبان ثروتهای بادآورده
خبرنگار با جمعبندی سخنان میهمان خود درباره دخالت مراجع فرادولتی در مدیریت منابع ارزی، به شرایط امنیتی کشور اشاره کرد و پرسید: آیا وجود تحریمها و افزایش تهدیدها، سبب نشده که مدیریت ارزی کشور وارد کانالهای نامشخص و پنهان شود؟
راغفر گفت: من وارد این بحث نمیشوم اما میدانم همه کشورها برای امنیت خود هزینه میکنند و هزینههای سنگینی هم میکنند. مساله ما این است که چه کسانی باید این هزینه را تامین کنند؟ حاکمیت باید اجازه افزایش پایههای مالیاتی را به دولت بدهد تا از صاحبان ثروتهای بادآورده مالیات اخذ و صرف امنیت شود. امنیت را باید کسانی تامین مالی کنند که از سیاستهای این ۳۵ سال منتفع شدند و از منابع عمومی، ثروتهای خصوصی ساختند. بحث این است که هزینه امنیت را از جیب ثروتمندان دربیاورید، نه محرومترین طبقات این جامعه.
گفتمان انحرافی وفاق
دکتر راغفر درباره گفتمان وفاق هم تعابیر تندی را به کار برد. گفت: آنچه اتفاق افتاد توزیع فرصتهای ناشی از انتخاب آقای پزشکیان به مخالفانش بود. مردم به شما و گفتمان شما رای دادند اما امروز به اسم وفاق همان کسانی که مردم از ایشان رویگردان بودند، در دولت پست میگیرند. اسم این وفاق نیست، خیانت به رای مردم و به باور مردم است.
او به واکنشهای مردم اشاره کرد و گفت: خیلی از مردم به انتصابها اعتراض دارند چون هنوز فراموش نکردهاند که دکتر پزشکیان به انتخاب افراد بیصلاحیت اعتراض میکرد. به نظرم ایشان هم میداند اما چون حاکمیت حاضر نیست تبعات پایبندی به تحقق عدالت و انصاف را بپردازد، وفاق را به عنوان یک گفتمان انحرافی مطرح کرده است. در واقع تغییر گفتمان صورت گرفته است.
عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا ادامه داد: ارزیابی عمومی از انتصابهای دولت چهاردهم این است که بسیاری از منصوبان شایستگی و صلاحیت حرفهای لازم را ندارند. بنابراین ناامیدی مردم از آینده اقتصاد کشور هم دور از انتظار نیست.
دکتر راغفر در پایان گفت: گفتمان عدالت و انصاف راهی برای جلوگیری از فروپاشی جامعه ایران است و محقق نمیشود جز اینکه به درمان ریشهای مشکلات بپردازیم. درمان ریشهای مشکلات هم یعنی خاموش کردن موتور ایجاد تورم و خلق رکود. حاکمیت باید اراده کند که منابع ارزی به عنوان دارایی همگانی و بینالنسلی، صرفا در اختیار دولت قرار بگیرد تا به مصرف نیازهای مردم برساند. این کار مستلزم خروج نظامیان و بنیادها از اقتصاد است و این کاری است که از آقای پزشکیان برمیآید.
اراده کنند دلار هزار تومان میشود!/ وفاق، گفتمان انحرافی است/ تحقق عدالت و انصاف مشروط به خروج نظامیان از اقتصاد است