سیاست اعراب در قبال ایران در دوران ترامپ

بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید در وضعیت جدید منطقه خلیج‌فارس در حالی رخ می‌دهد که او در ایجاد مختصات جدید منطقه دخیل بوده است. واکنش بی‌تفاوت ترامپ به حمله سپتامبر ۲۰۱۹ به تأسیسات نفتی سعودی، دکترین امنیتی مبتنی بر حفاظت آمریکا از منابع انرژی و منافع شرکای دیرینه‌اش را خدشه‌دار کرد. واکنش آمریکا – یا بهتر بگوییم عدم واکنش – محرک ادامه تلاش‌ها برای خوداتکایی در خلیج‌فارس شد.

کشورهای عربی خلیج‌فارس در سال‌های مابین دو دولت ترامپ با پرداختن به مسائل با اتکا به توان خودشان، گام‌هایی رو به جلو برداشته‌اند: از جمله آشتی دادن اختلافات درون کشورهای حاشیه خلیج‌فارس، متوقف کردن مناقشه یمن و ایجاد روابط با همسایگان منطقه‌ای مانند ایران، سوریه و ترکیه. شش کشور خلیج فارس به لحاظ مواضع متحد نیستند، اما با اولویت دادن به منافع ملی و مرتبط ساختن آن با تلاش‌ها برای صلح و رفاه منطقه‌ای عمدتاً در مسیری یکسان حرکت کرده‌اند.

علاوه بر این، پایان دادن به شکاف بیش از سه‌ساله میان کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس یکی از اقدامات نهایی سیاست خارجی اولین دولت ترامپ بود. این مصالحه به پیش رفت و نهایتاً در حضور جرد کوشنر در ژانویه ۲۰۲۱ به امضا رسید. ابزارهای سیاست‌گذاری در خلیج‌فارس تطبیقی، عمل‌گرایانه و چابک بوده‌اند. این مزیت‌ها، از جمله باعث شده تا خلیج‌فارس از درگیری‌های جاری بین ایران و اسرائیل مصون بماند و امکان همکاری با دولت‌های مختلف آمریکا را برای آن‌ها فراهم سازد.

چنین رویکردی در ادامه نیز به منطقه کمک خواهد کرد تا با رویکرد عدم قطعیت و معامله‌گرانه ترامپ کنار بیاید. هنوز زود است که بگوییم کدام‌یک از رگه‌های فکری انزواگرایانه یا نئومحافظه‌کار ترامپ را جذب خواهند کرد. کشورهای حاشیه خلیج‌فارس اگر به همزیستی ادامه دهند تلاش خواهند کرد هر دو سناریو را مدیریت کنند، گرچه رشته انزواگرایی بیشتر با شخصیت ترامپ و سیاست در حال تکامل خلیج فارس مطابقت دارد.

حمایت از اسرائیل به وضوح در دوره ترامپ ادامه خواهد یافت. نامزدی الیس استفانیک، طرفدار اسرائیل، به عنوان سفیر آمریکا در سازمان ملل یک نمونه اولیه از این رویکرد است؛ سعودی‌ها شرطی واضح برای عادی‌سازی گذاشته‌اند: پایان اشغال اسرائیل و ایجاد یک کشور فلسطینی. دولت آینده احتمالاً به توافق‌نامه‌های ابراهیم که تحت مدیریت ترامپ تسهیل شد، روابط بین اسرائیل و چندین کشور عرب را عادی‌سازی کرد و تیم بایدن آن را پذیرفت بازخواهد گشت، اما این موضوع سعودی‌ها را در تنگنا قرار خواهد داد.

احیای راه‌حل دو کشور به‌ویژه با توجه به عدم همکاری دولت اسرائیل نیاز به تلاش‌های فراوان دارد، اما شخصیت غیرقابل پیش‌بینی ترامپ می‌تواند به احتمالات بی‌سابقه‌ای دست یابد. ترامپ در دوره نخست ریاست‌جمهوری خود، قصد داشت ایران را از همسایگانش جدا کند و یک ائتلاف منطقه‌ای از اعراب و اسرائیلی‌ها علیه تهران تشکیل دهد.

برای این منظور، آمریکا از توافق هسته‌ای با ایران خارج شد، فشار حداکثری بر این کشور وارد کرد و ژنرال قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران را ترور کرد. کشورهای حاشیه خلیج فارس تمایلی به بازگشت به فاز مبارزه‌طلبانه‌ای که به نفع کشورشان نبود، ندارند. این رویکرد آمریکا پس از واکنش ناچیزش به حمله نیروهای وابسته به ایران به عربستان سعودی در سال ۲۰۱۹ در دوره ترامپ، و حملات حوثی‌ها به ابوظبی در ۲۰۲۲ در دوره بایدن، ناکام ماند.

در پی آن، یک کارزار کاهش تنش در سطح منطقه با ایران به وجود آمد و بازگشت ترامپ این وضعیت را تغییر نخواهد داد. کشورهای خلیج فارس تمایلی به بازگشت به فازی که به نفع‌شان نبود ندارند. توافق ایران و سعودی اگرچه کُند بود اما با میانجی‌گری چین حاصل شده و توانسته پابرجا باقی بماند. سعودی‌ها به طرز مشهودی حتی پس از پیروزی ترامپ سطحی از تعامل را حفظ کرده‌اند.

کمتر از یک هفته پس از پیروزی ترامپ، رئیس ستاد مشترک ارتش عربستان بازدید نادری از تهران داشت و رهبران دو کشور با یکدیگر گفت‌وگو کرده‌اند. ترامپ گفته است که مایل به تعامل با ایران است، اما واقعیت این است که این تعامل دشوار باقی خواهد ماند، به‌ویژه با توجه به گفتمان ضدایرانی در آمریکا، رفتار بی‌ثبات‌کننده منطقه‌ای تهران و جاه‌طلبی‌های هسته‌ای‌اش، و تلاش‌های ادعایی ایران برای ترور رئیس‌جمهور منتخب آمریکا.


سیاست اعراب در قبال ایران در دوران ترامپ

بیشتر بخوانید