در این مفاله به تاریخچه این روش و استدلال های مخالف آن پرداخته شده است.
به گزارش سی بی اس نیوز، کالج الکترال گامی بحثبرانگیز در روند انتخابات آمریکاست که به قرن هجدهم بازمیگردد. در حالی که جنبشی رو به رشد برای از بین بردن آن وجود دارد، برخی از سامانه هایی که به برخی ایالتها در انتخابات ریاستجمهوری وزن بیشتری میدهد، از این سازوکار دفاع میکنند.
چرا کالج الکترال ایجاد شد؟
اینکه آیا کالج الکترال منصفانه یا ضروری است، موضوع بحثهای شدیدی است که از برخی جهات به زمان تأسیس آن بازمیگردد. این مفهوم در جریان کنوانسیون قانون اساسی در سال ۱۷۸۷ شکل گرفت؛ کنوانسیونی که به مدت چهار ماه برای رسیدگی به مشکلات سامانه اولیه حکومتی در ایالات متحده برگزار شد. نمایندگان ایالتهای حاضر در کنوانسیون درباره نحوه انتخاب رئیسجمهور کشور اختلافنظر داشتند؛ برخی پیشنهاد میکردند کنگره باید رئیسجمهور را انتخاب کند و برخی دیگر خواهان دموکراسی مستقیم بودند که در آن شهروندان رئیسجمهور را انتخاب کنند. در آن زمان، حق رأی تقریباً منحصراً به مردان سفیدپوستِ دارای دارایی محدود بود.
مسئله روش انتخاب رئیسجمهور به بحثی دراز در کنوانسیون تبدیل شد. به گفته مایکل تورنینگ، مدیر پروژه دموکراسی مرکز سیاست دوحزبی، این مسئله در نهایت به گروهی که مسئول حل اختلافات پیشین در بخشهای خاص قانون اساسی بود، واگذار شد. این گروه "کمیته امور ناتمام" نام داشت.
اعضای کمیته به عنوان یک مصالحه، بر سر کالج الکترال توافق کردند.
تورنینگ می گوید: «برخی از اعضای کنوانسیون قانون اساسی چندان به اراده عمومی اعتماد نداشتند. آنها نگران بودند که از مردم، که تجربه سیاسی کمی دارند، شناختی از نامزدها ندارند و درک کاملی از برنامههای آنها ندارند، خواسته شود که کسی را انتخاب کنند که شاید او را نشناسند. بنابراین ممکن بود تنها به کسی رأی دهند که نام او را میشناسند، نه به شایستهترین نامزد. به این ترتیب، سازوکار کالج الکترال بهعنوان یک توافق، شکل گرفت."
اندازه جمعیت هر ایالت، یکی از موضوعات اصلی اختلاف برانگیز بود. نمایندگان حاضر در کنوانسیون از ایالتهای بزرگ مانند نیویورک و پنسیلوانیا و ایالتهای کوچکتر مانند نیوجرسی و نیوهمپشایر در کنوانسیون حضور داشتند. در حالی که برخی از ایالتهای بزرگتر، خواهان سامانه انتخاباتی متکی بر رأی مردم بودند که به آنها در انتخابات وزن بیشتری نسبت به ایالتهای کمجمعیتتر میداد، به گفته تورنینگ نمایندگان برخی ایالتهای کوچکتر نگران بودند که توسط همسایگان پرجمعیت خود "مغلوب" شوند.
سایر ایالتهای بزرگ که نمایندگانی به کنوانسیون قانون اساسی فرستادند، بردهداری را نهادینه کرده بودند. در آن زمان، صدها هزار نفر در سراسر جنوب در وضعیت بردگی بودند و تقریباً ۴۰ درصد جمعیت جنوبیها را شکل میدادند. در چارچوب توافقی به نام "مصالحه سهپنجم" که در همان کنوانسیون تصویب شد و به ایالات جنوبی اجازه میداد سهپنجم از جمعیت بردههای خود را در سرشماری کل ایالت محسوب کنند، ایالتهای بردهدار میتوانستند قدرت قابلتوجهی در مجلس نمایندگان و کالج الکترال به دست آورند، حتی با اینکه تنها بخشی از ساکنان آنها حق رأی داشتند.
چرا آراء الکترال برای انتخابات ریاستجمهوری اهمیت دارند؟
از زمان نگارش قانون اساسی، عناصر کالج الکترال تغییر کردهاند، زیرا حقوق رأی گسترش یافته و شهروندان الکترالهای ایالت خود را انتخاب میکنند. اما نقش اساسی آن در انتخاب رئیسجمهور همچنان باقی مانده است.
تورنینگ گفت: «ما در ۵۰ ایالت بهطور جداگانه انتخابات داریم. آنچه مهم است این است که چه کسی در هر یک از ۵۰ انتخابات ایالتی برنده میشود."
آرای الکترال بر پایه جمعیت هر ایالت تخصیص مییابند و تعداد الکترالهای هر ایالت خک برابر با شمار کل سناتورها و اعضای مجلس نمایندگان آن ایالت در کنگره است. این بدان معناست که حتی کمجمعیتترین ایالتها سه رأی الکترال دریافت میکنند، در حالی که بسیاری از ایالتها دوازده یا بیشتر رای الکترال دارند. پرجمعیتترین ایالت، کالیفرنیا، در حال حاضر ۵۴ رأی الکترال دارد.
در بیشتر ایالتها، سیستم بهصورت "برنده ی-همهچیز" است، به این معنی که تمامی آراء الکترال به نامزدی تعلق میگیرد که اکثریت آرای مردمی را در آن ایالت به دست آورده است. تنها ایالتهای مین و نبراسکا سیستمهای اندک متفاوتی برای تقسیم آراء الکترال دارند که بر اساس برنده سطح حوزه انتخابیه تعیین میشود.
۵۳۸ الکترال در کالج الکترال وجود دارند و یک نامزد ریاستجمهوری برای پیروزی باید حداقل ۲۷۰ رأی الکترال کسب کند.
ممکن است نامزدی در سراسر کشور رأی مردمی را کسب کند، اما در صورت از دست دادن ایالتهایی با تعداد کافی از آراء الکترال، انتخابات را ببازد.
این سیستم همچنین به این معنی است که نامزدها بخش قابلتوجهی از زمان و منابع مالی خود را صرف تبلیغات در شمار محدودی از ایالتهای تعیینکننده میکنند که میتواند موازنه را به سود آنها تغییر دهد.
چرا با وجود کالج الکترال رأی میدهیم؟
وقتی رأیدهندگان در انتخابات ریاستجمهوری رأی میدهند، در واقع گروهی از الکترالها را انتخاب میکنند که با حسن نیت نماینده حزبی خواهند بود که نامزد مورد نظر آنها به آن وابسته است. افرادی که این نقشها را بر عهده میگیرند توسط حزبشان انتخاب میشوند و معمولاً مقامات محلی یا حامیان سیاسی متعهد هستند.
تورنینگ رأی مردمی برای ریاستجمهوری را "یک معیار واقعاً غیررسمی از انتخابات" می نامد.
او می گوید: «در حالی که رأیدهندگان به پای صندوقهای رأی میروند و نام یک نامزد ریاستجمهوری را روی برگه رأی میبینند، در واقع به الکترالهایی رأی میدهند که نماینده آن نامزدها هستند. هر کسی که الکترالهای پیروز در آن انتخابات باشد، در نهایت آراء کالج الکترال را به نامزدها اختصاص میدهد. بنابراین، دوره پس از انتخابات، واقعاً فرآیندی برای تبدیل این آراء مردمی به کالج الکترال است."
پس از انتخابات ماه نوامبر، الکترالها در هر ایالت در ماه دسامبر گردهم میآیند تا رسماً به برنده ایالت خود رأی دهند.
چرا برخی منتقدان خواهان حذف کالج الکترال هستند؟
منتقدان کالج الکترال عمدتاً با این مسئله مشکل دارند که این سیستم امکان دارد نتیجه انتخابات را به گونهای منعکس نکند که مطابق با نتیجه آراء مردمی باشد. این موضوع اخیراً در سال ۲۰۱۶ اتفاق افتاد؛ زمانی که ترامپ با اکثریت آراء کالج الکترال به ریاستجمهوری رسید، در حالی که هیلاری کلینتون، نامزد دموکراتها، با تقریباً سه میلیون رأی بیشتر، آراء مردمی را در سراسر کشور به دست آورده بود.
موارد مشابهی در چندین انتخابات ریاستجمهوری پیش از این نیز رخ داده، از جمله در سال ۲۰۰۰، زمانی که جورج بوش در حالی کالج الکترال را برد که در آراء مردمی از ال گور، معاون رئیسجمهور وقت، عقبتر بود. در آن انتخابات، تفاوت آرای مردمی میان بوش و گور بسیار کم بود؛ بسیار کمتر از سال ۲۰۱۶.
تورنینگ می گوید: «با گذشت زمان، جهان تغییر کرده است، حتی اگر کالج الکترال آنچنان تغییر نکرده باشد. بهنظر میرسد که در دوران مدرن، برخی افراد رویه غیرمستقیم آراء مردمی برای ریاستجمهوری را غیردموکراتیک میدانند."
در یکی از پیشنهادهای جایگزین که "پیمان آراء مردمی ملی" نام دارد، ایالتها توافق میکنند که آراء الکترال خود را به نامزدی بدهند که آراء مردمی ملی را به دست آورده است — حتی اگر نتیجه در ایالت آنها متفاوت باشد.
تیم والز، فرماندار مینهسوتا و معاون انتخاباتی کامالا هریس، اخیراً در یک رویداد تبلیغاتی در کالیفرنیا به مخالفت با کالج الکترال پرداخت و گفت: «ما به یک رأیگیری مردمی نیاز داریم."
او افزود: «فکر میکنم همه ما میدانیم که کالج الکترال باید حذف شود. اما این دنیایی نیست که ما در آن زندگی میکنیم. پس باید در شهرستان بیور در پنسیلوانیا پیروز شویم. باید بتوانیم در یورک در پنسیلوانیا پیروز شویم. باید در غرب ویسکانسین و رنو، نوادا پیروز شویم."
کمپین هریس-والز با بیانیهای گفت که نظرات والز بازتاب دهنده موضع رسمی آنها در این موضوع نیست.
تورنینگ اشاره می کند که در حالی که سیستم کالج الکترال بخشی از قانون اساسی است، میتوان آن را اصلاح کرد.
او گفت: «فکر میکنم ما باید به بحث درباره جنبههای دموکراسی و آنچه در قانون اساسی ما آمده ادامه دهیم. اما در نهایت، این سیستمی است که تا کنون بر سر آن توافق کردهایم و باید سیاستهای خود را از طریق این سیستم اجرا کنیم و تغییرات این سیستم را نیز از طریق همین سیستم انجام دهیم. اگر حمایت کافی برای این تغییر وجود داشته باشد، راهی برای ایجاد آن تغییر هست."
چرا "کالج انتخاباتی"؟