البته برخی نیز بر این باورند که شرکای وفادار هرگز آسیبپذیر نیستند؛ حتی زمانی که با جایگزینهای وسوسه انگیزی روبرو شوند.
اما واقعیت چیست و تحقیقات در این باره چه میگویند؟
در تحقیقی که در این باره از سوی پارواتی وارما و ساوراب ماهشواری در «مؤسسه فناوری هند جودپور» انجام و گزارش آن در سال ۲۰۲۴ منتشر شد، دو پژوهشگر اقدام به بررسی روند خیانت در میان زنان و مردان کردند و در این چهارچوب نیز به دنبال یافتن پاسخی برای این پرسشها بودند که خیانت چگونه اتفاق میافتد و چگونه حل میشود. آنها همچنین سعی کردند انگیزههایی که پشت خیانت پنهان شده را دریابند.
برای این کار، آنها رفتارهای ۴۰ نفر شامل ۲۱ مرد و ۱۹ زن را مورد مطالعه قرار دادند که خودشان اعلام کرده بودند که هنگامی که با کسی دوست بودند (و نه ازدواج) به آنها خیانت کردند.
این دو پژوهشگر دریافتند که خیانت در روابط، هم میتواند «خود به خودی» باشد و هم «از قبل برنامهریزی شده باشد».
آنها خیانت «خود به خودی» را نوعی گمراهی توصیف میکنند که در لحظه اتفاق می افتد و خیانت «برنامهریزی شده» را تصمیمی که از قبل به خوبی درباره آن فکر شده است.
بر اساس یافتههای آنها، خیانت «خود به خودی» معمولا با ورود یک جایگزین در رابطه آغاز میشود؛ جایگزینی که نقش بسیار مهمی را ایفا میکند.
اما در خیانت «از قبل برنامهریزی شده» یعنی جایی که شریک زندگی وقت داشته تا فکر کند، عواملی خطرآفرینی مانند نارضایتی از رابطه یا ویژگیهای شخصی فرد، دخیل بوده است.
به همین دلیل برای زوجهایی که به دنبال حفظ روابط خود هستند، مهم است کشف کنند که چگونه خیانت از یک ایده به عمل تبدیل شده است.
اکثر زوجها این را میدانند که ترکیبی از عوامل احساسی و موقعیتی معمولا منجر به خیانت فرد میشود و تقریبا همه نیز میدانند که یک شریک خیانتکار معمولا چه نوع احساسات یا رفتارهایی دارد.
وارما و ماهشواری نیز این واقعیت را تصدیق میکنند و به همین دلیل خیانت را هر رفتاری میدانند که «باعث سلب اعتماد میان دو شریک زندگی یا نقض تعهداتی میشود که هرکدام از آنها پذیرفته بودند که رعایت کنند و در قبال دیگری انجام دهند».
نمود خیانت نیز معمولا در رفتارهایی مانند قرار ملاقاتها با فرد جایگزین و درنهایت ارتباطات عاطفی یا جنسی خارج از محدوده دو شریک پدیدار میشود.
این دو پژوهشگر به بررسی کل فرآیند خیانت نیز پرداختند که شامل نارضایتی از رابطه، ظهور شرکای جایگزین، ارتباط با افراد جایگزین، تحریکات، تصمیم به افشای خیانت، پیامدها و بازتابهای پس از خیانت میشود.
آنها اولین مرحله این فرآیند را «وجود عوامل خطرآفرین» از جمله نارضایتی از رابطه، همچنین تمایل به «کاوش» توصیف و خاطرنشان میکنند که نارضایتی در رابطه میتواند ناشی از تعارض بین فردی یا حتی جدایی جغرافیایی باشد و راه را برای رفتن به سراغ گزینههای جایگزین هموار کند.
آنها به جنبههای عاطفی خیانت نیز میپردازند و اینکه فرآیند ارتباط با شریک جایگزین معمولا از مسیر احساس صمیمیت، افزایش مکالمات، کشش جنسی/جسمی و درنهایت راحتی با شریک جایگزین توسعه مییابد. این مسأله توضیح میدهد که چگونه برای بسیاری از شرکاء، یک رابطه عاطفی مقدم بر یک رابطه فیزیکی است.
به این ترتیب، انگیزههای خیانت متنوع است و از نارضایتی تا حواسپرتی و بیتوجهی را شامل میشود. داشتن یک رابطه خوب، مستلزم داشتن شریکی است که متعهد به مراقبت از یکدیگر همچنین متوجه رفتارهای خود باشد و از موقعیتهای اجتماعی که میتواند رابطه را به خطر بیندازد، اجتناب کند.
خیانت در رابطه؛ پدیده ای اتفاقی یا از قبل برنامه ریزی شده؟