شخصیت «مالک» در فصل سوم سریال «زخم کاری» ساخته محمدحسین مهدویان، برخلاف فصل دوم که در حاشیه قصه حضور داشت، اینبار در مرکز روایت قرار گرفت و داستان حول محور کاراکتر او روایت میشود.
ابتدا پیشبینی میشد بازگشت «مالک» میتواند شکست فصل قبل را تا حدودی جبران کند، اما این اتفاق رخ نداد و ضعفهای فیلم نامه و همچنین وجود بعضی اتفاقات غیرمنطقی مهم باعث شد که بازگشت «مالک» به تنهایی، چاره کار «زخم کاری» نباشد. البته ناگفته نماند در قسمتهای اخیر سریال، مسیر قصه طوری پیش رفت که «مالک» و «سمیرا» مجبور شدند با یکدیگر صلح کنند و به کمک هم نقشههایشان را پیش ببرند، این اتفاق جان تازهای به سریال تزریق کرد و هیجان آن بالا رفت، اما زمانی که حدود نیمی از «زخم کاری ۳» بدون هیجان لازم پیش رفت و انتظارات مخاطبان از جدال «طلوعی» و «مالک» برآورده نشد. در حالی که فصل سوم ساخته مهدویان آرام آرام به پایان راه نزدیک میشود، مروری داریم بر دلایل ناکامی و ضعفهای «زخم کاری ۳».
ظرفیت کم قصه برای دنبالهدار شدن
به نقل از صبا جنگ قدرت در فصل اول سریال «زخم کاری»، به بهترین شکل نمایش داده شد و عواقب هولناکی هم داشت. افراد زیادی بیگناه یا گناهکار کشته شدند، «مالک» به شخصیتی بسیار بیرحم تبدیل شد و در نهایت هیچ کس نتوانست پیروز مسلم این جنگ باشد. قرار بود «زخم کاری» طی یک فصل ساخته شود، اما تصمیم برای ساخت ادامه سریال باعث شد که سروکله شخصیت «طلوعی» که در فصل اول در سایه بود و نامش را شنیده بودیم، در «زخم کاری ۲» پیدا شود و شاهد جدال او و وارث «مالک» یعنی «میثم» باشیم. نتیجه ناامیدکننده بود و فصل دوم شکست خورد. در فصل سوم، «مالک» بازگشت و بار دیگر پرونده پول نروژیها باز شد. طبق اتفاقاتی که در فصل اول دیدیم، جنگ مالکیها و ریزآبادیها به پایان رسیده بود و قصه ظرفیت چندانی برای تولید فصل های جدید را نداشت، اما «زخم کاری» به فصل دوم و سوم رسید. در فصل دوم ناکام بود و در فصل سه نیز به اندازه انتظارات ظاهر نشد.
جنگ بیهیجان قدرت و ثروت
پس از مرگ فرزندان «سمیرا» و «سیما» با نقشه «طلوعی»، این دو کاراکتر تصمیم گرفتند از او انتقام بگیرند، بنابراین یارگیری کردند و فصل تازهای از جنگ قدرت در «زخم کاری ۳» آغاز شد، اما این جدال در فصل های جدید به اندازه فصل اول جذاب و درگیرکننده نبود. در فصل سوم «مالک» و «سیما» با یکدیگر متحد شدند، «سمیرا» نیز در ظاهر با «طلوعی» همپیمان شده بود، اما تلاش میکرد «مالک» را به سمت خودش بکشد.
در این میان پای کاراکترهای جدیدی مانند «پانتهآ»، «اسپاد»، «انسیه» دختر گمشده و «اسماعیل» برادر «طلوعی» به قصه باز شد و هرکدام بنابر منافعشان کنار یکی از شخصیتها قرار گرفتند. تقریبا نیمی از سریال شخصیتها مدام بر سر منافع مشترکشان با یکدیگر، یا نقشهها و ترفندهایی که برای شکست طرف مقابل داشتند، با هم بحث و گفتوگو میکردند و این جدال پیشرفت قابل توجهی نداشت.
«مالک» به اندازهای که از او ترس و وحشت داشتند، نقش تعیینکنندهای در این جنگ قدرت و ثروت نداشت، «سیما» بیش از ظرفیت کاراکترش میدان عمل داشت و هوشمندی خاصی از او نمیدیدیم. «طلوعی» نیز مانند فصل قبل، به اندازهای که سریال وانمود میکرد، قدرتمند نبود.
تقریبا از قسمت نهم سریال به بعد، با رودست زدن «سمیرا» به «پانی» و حمایت از «مالک»، رو شدن اسناد مهم علیه «طلوعی» و کنار گذاشتن «پانی» از هلدینگ، اتفاقات مهمی در قصه رخ داد و این جنگ قدیمی، برای مخاطب جذاب و مهم شد. این اتفاق بسیار دیرهنگام و تقریبا از نیمه سریال رخ داد.
اتفاقات غیرمنطقی و ساده
هرچند که وقوع اتفاقات پیشبرندهای که اشاره کردیم، هیجان خوبی به قصه تزریق کرد، اما به واسطه اتفاقات غیرمنطقی، زمینهچینی خوبی برای این رخدادها انجام نشده بود. به عنوان مثال، «طلوعی» خیلی ساده فریب «سیما» را میخورد و از احساس شک خود نسبت به خیانت او پشیمان میشود. کاراکتر «انسیه» هم به سرعت به «اسپاد» علاقه مند میشود و این اتفاق عینا برای «فرناز» نیز رخ میدهد.
غیب شدن ناگهانی شخصیت «دستمالچی» نیز توجیهی ندارد. قتل «اسپاد» و همکاری «سیما» هم سادهانگارانه اتفاق میافتد. گذشته از اینها، تمام زنانی که در قصه حضور دارند، در گذشته عاشق «مالک» بودهاند و این دستاویزی برای «مالک» میشود تا نقشههایش را پیش ببرد.
پس از «منصوره» در فصل اول، دیدیم که «پانی» و حتی «سیما» نیز به «مالک» علاقه مند بودهاند، در حالی که پیشتر هیچ اشارهای به این موضوع نشده بود. هرچند که سریال تلاش میکند به واسطه فلاشبک پیشینهای برای شخصیتها بسازد، اما بدون زمینهچینی لازم در فصول قبل، تنها به واسطه فلاشبک این موضوع باورپذیر نیست.
و اینک اتحاد «مالک» و «سمیرا»
با وجود ضعفهایی که اشاره کردیم، همدستی «مالک» و «سمیرا» با همه اختلافاتی که داشتند، قسمتهای پایانی «زخم کاری ۳» را جذاب کرده و توانسته است این مجموعه را از سقوط کامل نجات دهد. از ابتدا در سریال دیدیم که «مالک» شخصیتی ترسو دارد و سلطه «سمیرا» میتواند کارساز باشد. در فصل سوم، پس از سختیهایی که «مالک» از سر گذراند، روحیه او تغییر کرده و شجاعتر شده بود، اما باز هم «مالک» به هوش و نفوذ «سمیرا» نیاز دارد، بنابراین وقتی این دو شخصیت با یکدیگر متحد میشوند، نقشه انتقام و تصاحب قدرت و ثروت، به خوبی پیش میرود و پیروزی نزدیک میشود. قرار گرفتن «مالک» بر سر دو راهی همدستی با «سمیرا» برای حذف «سیما» یا نجات «سیما» و مقابله با «سمیرا» نیز مخاطبان را کنجکاو کرده است.
فصل چهارم در راه است
«زخم کاری ۳» هفته آینده با انتشار قسمت ۱۴ به پایان میرسد، اما فصل چهارم نیز در راه است. با غلبه «مالک» به «طلوعی»، از سر راه برداشتن دار و دسته او و احتمالا پیروزی «مالک» پرونده فصل سوم بسته خواهد شد، در این شرایط معلوم نیست فصل چهارم چه حرفی برای گفتن خواهد داشت؟ آیا قرار است شاهد رویارویی «سمیرا» و «سیما» باشیم یا مانند فصل سوم، پای شخصیتهای جدید برای ادامهدار شدن جن ثروت و قدرت به قصه باز میشود؟ فعلا با توجه به کیفیت فصل دوم و سوم، نمیتوان با قطعیت درباره موفقیت «زخم کاری ۴» صحبت کرد و اما و اگرهای فراوانی درباره آن وجود دارد.
آقای مهدویان! کاش دیگر زخمکاری نسازید