روایت مهدی ژوله از ماجرای گریم بن لادن تا بازی نقش آقازاده‌ها

امیرمهدی ژوله با اشاره به اینکه در «ملاقات با جادوگر» با آقازاده‌ای بازنده و متفاوت از کلیشه‌های رایج مواجه هستیم، تأکید کرد: به نظرم فقط انتقاد کردن از آقازاده‌ها نگاه درستی نیست و پدران این افراد مقصران اصلی هستند.


فیلم سینمایی «ملاقات با جادوگر» به کارگردانی حمید بهرامیان به تازگی در سینماهای کشور اکران شده است. این فیلم سینمایی که در سال ۱۳۹۸ ساخته شد اولین تجربه بهرامیان در سینمای کمدی به حساب می‌آید که به قلم امیرمهدی ژوله نوشته شده و ژوله علاوه بر نگارش فیلمنامه، نقش اصلی «ملاقات با جادوگر» را نیز ایفا می‌کند که اولین تجربه این نویسنده و بازیگر در نقش اصلی یک اثر سینمایی به حساب می‌آید.


در سال‌های اخیر فیلم‌ها و سریال‌های متعددی ساخته و نمایش داده شده‌اند که به پدیده «آقازادگی» پرداخته‌اند و بعضی از این آثار مثل «ژن خوک» سعید سهیلی آثاری کمدی هستند. امیرمهدی ژوله «ملاقات با جادوگر» را فیلمی کمدی و رمانتیک می‌داند اما این فیلم علاوه بر این به موضوعاتی چون «آقازادگی» و «فساد» می‌پردازد که از این منظر می‌توان «ملاقات با جادوگر» را یک کمدی سیاسی نیز دانست.

به بهانه اکران این فیلم سینمایی با امیرمهدی ژوله (نویسنده و بازیگر فیلم) گفتگویی داشتیم که در ادامه مشروح این گفتگو را از نظر می‌گذرانید:

ایده فیلمنامه «ملاقات با جادوگر» چگونه شکل گرفت؟

ایده این فیلم متعلق به من نیست، در واقع از من خواسته شد که این فیلمنامه را که متعلق به پویا مهدوی‌زاده بود بازنویسی کنم که همین فیلمنامه هم بر اساس فیلمنامه «ماساچوست» پیمان عباسی نوشته شده بود.

علاوه بر مسئولیت بازنویسی فیلمنامه «ملاقات با جادوگر»، کارگردان فیلم به من پیشنهاد داد که نقش اصلی این فیلم را هم بازی کنم.

با وجود اینکه بازنویسی فیلمنامه را برعهده داشتید اما در شوخی‌ها و لحظات کمدی فیلم کاملاً ردپای شما به عنوان فیلمنامه‌نویس دیده می‌شود.

این قصه که دختری از خارج می‌آید و آقازاده‌ای با او نقشه‌ای پیش می‌برد به نظرم از ابتدا در فیلمنامه پویا مهدوی‌زاده بوده. من فیلمنامه پیمان عباسی را کامل نخوانده‌ام اما از فیلمنامه او هم چند سکانس استفاده کرده‌ایم که سکانس فرودگاه از اثر او برداشته شده و برخی سکانس‌ها مثل صحنه بن لادن هم از فیلمنامه پویا مهدوی‌زاده آمده است.

وقتی فیلمنامه را خواندم، آقازاده‌ای در این اثر معرفی شده بود که نمونه‌اش را در فضای مجازی دیده‌ایم؛ کسی که خوش‌گذرانی‌هایی به سبک خودش دارد و همیشه در پارتی‌ها و مهمانی‌ها به سر می‌برد که در ادامه قصه فیلمنامه درگیر ماجراهایی می‌شد.

من این کاراکتر را به یک آقازاده لوزر (بازنده) تغییر دادم چون احساس کردم که آقازاده‌هایی اینچنین زیاد دیده‌ایم و بهتر است شکل دیگری از این پدیده را ببینیم و از طرفی به نظرم مشکل فقط به آقازاده‌ها مربوط نیست بلکه پدرانشان هم به هر حال نقشی دارند و مدام آن‌ها را مورد انتقاد قرار دادن کافی نیست. در فیلم هم شاهد هستیم که پدر شخصیت اصلی است که کلاهبرداری می‌کند و در نهایت کلاهِ کلاهبردار بین‌المللی را هم برمی‌دارد.

در فیلمنامه پویا مهدوی‌زاده استادیوم آزادی را به فروش گذاشته بودند که من معتقد بودم فروش این استادیوم خیلی انتزاعی است و بهتر است از یک نمونه عینی و واقعی‌تر استفاده کنیم. وقتی قصه کلاهبردارها را در اخبار و تاریخ مرور می‌کردم به نمونه‌هایی مثل کلاهبرداری که کاخ دادگستری را فروخته بود، رسیدم که او هم همینطور دو مرحله‌ای کلاهبرداری کرده بود و ما هم از همین ایده استفاده کردیم و نفت را وارد ماجرا کرده و قصه‌ای با موقعیت پدر و آقازاده فیلم طراحی کردیم.

فیلمنامه به شکلی اساسی بازنویسی شد و تغییرات زیادی داشت که فکر می‌کنم به همین دلیل اسم من به عنوان فیلمنامه‌نویس در این فیلم مطرح شده است وگرنه نباید اسم من به عنوان فیلمنامه‌نویس مطرح می‌شد چون من بازنویسی آن را بر عهده داشتم.

حدود پنج سال از ساخت «ملاقات با جادوگر» می‌گذرد. جامعه ما طی این چند سال با اتفاقات و تغییراتی همراه بوده، آیا این گذر زمان موجب کهنگی این فیلم نشده است؟

این فیلم به نسبت جریان جدید کمدی کهنه است و نسبت به فیلم‌های کمدی حال حاضر سینمای ایران جنس شوخی‌هایش متفاوت است و شاید آن ریتم و ضرباهنگ سرسام‌آور را هم نداشته باشد وگرنه در مضمون هنوز آقاها و آقازاده‌ها همان‌هایی هستند که پنج سال پیش بودند، چین همان چین است، نفت هم همان نفت است و شرایط فروشش برای ما تغییری نکرده است.

اتفاقاً وقتی فیلم را می‌دیدم با خودم گفتم که فیلم شرایطی را به تصویر کشیده که ما نمی‌توانیم نفت بفروشیم و شرایط خاصی داریم و عده‌ای تحریم‌ها را دور می‌زنند و این شرایط هنوز هم وجود دارد و مراوداتمان با چین هم هنوز همان شکل است و هنوز آقاها و آقازاده‌هایی داریم که از رانت و لابی به موقعیت رسیده و ارتزاق می‌کنند.

بنابراین اگر امروز «ملاقات با جادوگر» را می‌نوشتید، همین اثر نوشته می‌شد؟

قطعاً اگر امروز این فیلمنامه را می‌نوشتم هم شکل دیگری نوشته میشد و هم شکل دیگری نقشم بازی می‌کردم. پس از این فیلم من بازیگری را بیشتر تجربه کردم، هم کار جدی و هم تئاتر مونولوگ بازی کردم و این تجربه برای نقش‌آفرینی در «ملاقات با جادوگر» تأثیر می‌گذاشت.

قطعاً یک بار دیگر فیلمنامه «ملاقات با جادوگر» را بازنویسی می‌کردم چرا که فیلمنامه یک بار دیگر نیاز به کمدی‌نویسی دارد و باید شوخی‌های بیشتری داشته باشد. با این حال معتقدم که «ملاقات با جادوگر» فیلم آبرومندی است و کارگردان هم همین فیلمنامه را می‌خواست.

در این فیلم علیرضا خمسه ایفای نقش می‌کند که یک کمدین متخصص است، مانی حقیقی و هستی مهدوی بازیگران معتبری در سینمای جدی هستند و ترکیب بازیگران متفاوت از دیگر آثار کمدی است و چیدمان به شکلی نیست که با کمدی‌های آن مقطع تناسب داشته باشد.

«ملاقات با جادوگر» هم اولین تجربه حمید بهرامیان در سینمای کمدی است و هم اولین تجربه من در ایفای نقش اصلی به حساب می‌آید، علاوه بر این «ملاقات با جادوگر» اولین فیلمنامه سینمایی است که من نوشته‌ام که البته با همکاری خانم آیه کیانپور نوشته شد و ایشان در ساختار اثر به من بسیار کمک کرد که در نگارش فیلمنامه «شیشلیک» هم با ایشان همکاری داشتم. با توجه به این مسائل به نظرم این فیلم اثر آبرومندی است.

پس از این فیلم هم دیگر نقش اصلی هیچ فیلمی بازی نکردید.

با این وضعیت فروش فکر می‌کنم این اولین و آخرین فیلمی باشد که نقش اصلی‌اش را بازی کردم.

انتظار ما برای فروش بیشتر بود اما فیلم در ماه محرم و صفر اکران شده که به نظر می‌رسد تولیدکنندگان اثر نتوانسته‌اند یا نخواسته‌اند وقت دیگری به اکران این اثر اختصاص دهند و صرفاً اکران کردن برایشان در اولویت بوده است چراکه در این ایام قطعاً میزان فروش کمتر از زمان‌های دیگر است.

مشکل اکران تنها به پخش مربوط نیست، علاوه بر ماه محرم و صفر، گرمای شدید تابستان، انتخابات ریاست جمهوری، فضای سیاسی کشور و التهاباتی که در منطقه و کشور ما به وجود آمده قطعاً در کمتر شدن میزان مخاطبان تأثیرگذار است و فکر می‌کنم «ملاقات با جادوگر» اصلاً در زمان مناسبی اکران نشد.

انتخاب شما به عنوان بازیگر اصلی چقدر در طراحی شخصیت این کاراکتر تأثیرگذار بود؟

وقتی آقای بهرامیان به من پیشنهاد داد که نقش اصلی این فیلم را بازی کنم دلیلش را پرسیدم و ایشان دلیلش را شباهت چشم‌های من به چشم‌های مادرش عنوان کرد که گویا مظلومیتی در چهره‌ام دیده بود. یکی از دلایل اینکه من تصمیم گرفتم آقازاده فیلم شبیه نمونه‌های معروف‌شده‌ای مثل ساشا سبحانی نباشد و فردی مظلوم و شکست‌خورده باشد این بود که خودم هم بتوانم این نقش را بازی کنم.

البته پس از نگارش فیلمنامه همه تلاشم را بکار بردم که شخص دیگری این نقش را بازی کند. من از جواد عزتی، سام درخشانی، مجید صالحی و پژمان جمشیدی خواستم که این نقش را بازی کنند اما شرایط مهیا نبود. حتی چند روز پس از فیلمبرداری هم از کارگردان خواستم که به جای من از یک کمدین استفاده کند چون من در این سال‌ها که تجربه فیلمنامه‌نویسی دارم کاملاً تأثیر یک کمدین را در بالا بردن سطح فیلم دیده‌ام اما آقای اعتباریان تأکید داشتند که این نقش به من می‌آید و من باید آن را بازی کنم.

اینکه شخصیت اصلی که یک آقازاده است با همه آقازاده‌هایی که در ذهن ما نقش بسته‌اند متفاوت است به دلیل این بود که خودتان قرار بود نقشش را ایفا کنید یا خلق چنین شخصیتی برآمده از نگرش و نگاه شما نسبت به پدیده آقازادگی است؟

در این فیلم مجرم شخصیت آقازاده نیست بلکه او هم به نوعی قربانی است. قطعاً من این موضوع را باید در نظر می‌گرفتم که شخصیت اصلی برای اینکه من نقشش را بازی کنم، مناسب باشد؛ آقازاده‌های خیلی مطرحی که در فضای مجازی هستند ظاهر و شمایلی دارند که اصلاً شباهتی به من ندارد.

نکته دیگر این است که من نگاهی تحلیلی هم داشتم و معتقد بودم این نگرش که فقط به آقازاده‌ها فحش بدهیم، یقه آن‌ها را بگیریم و آن‌ها را انگل اجتماع بدانیم اشتباه است چرا که این افراد خانواده‌ای دارند که پدرشان به واسطه موقعیتی که دارد موقعیت‌هایی برای فرزندش فراهم می‌کند و او هم از این موقعیت استفاده می‌کند و آقازاده‌هایی هم هستند که اصلاً از این موقعیت استفاده نمی‌کنند یا حتی با پدرشان در نگرش و سبک زندگی اختلاف دارند و نمی‌خواهند که راه و مسیر او را دنبال کنند.

علاوه بر این مسائل من سعی داشتم به این نکته هم اشاره کنم که فقط آقازاده‌ها را نقد کردن و مقصر دانستن راه درستی نیست و باید به این نکته هم توجه داشته باشیم و یک بار هم این مسئله را در نظر داشته باشیم که مقصر اصلی پدران این افراد هستند. همه این نکات باعث شد که آقازاده فیلم «ملاقات با جادوگر» اینگونه شود که امروز در این فیلم می‌بینیم.

گریم بن لادن مسئله‌ای است که در تبلیغات فیلم خیلی روی آن حساب شده اما در کلیت فیلم اینگونه به نظر می‌رسد که این سکانس فقط برای استفاده تبلیغاتی در فیلم اضافه شده است.

به نظر من این ایراد فیلم است و این تبلیغات اتفاقاً مخاطب را گمراه می‌کند. من به عنوان یک مخاطب وقتی پوستر «ملاقات با جادوگر» را می‌بینم تصور می‌کنم که گویا قصه مربوط به شخصیتی است که او را با بن‌لادن اشتباه گرفته‌اند و او دچار مخمصه‌ای شده که حالا باید خود را نجات دهد و احتمالاً جادوگر هم همان بن‌لادن است.

اصلاً قرار نبود از این سکانس استفاده شود، این سکانس مربوط به نسخه‌ای است که پویا مهدوی‌زاده نوشته و کارایی‌اش در فیلمنامه هم برای معرفی کاراکتر مانی حقیقی بود که می‌خواست نشان دهد او چه کلاهبرداری‌هایی کرده است که در نسخه نهایی به نظر من این سکانس اضافه بود و لزومی نداشت که از آن استفاده شود.

وقتی در پوستر از آن استفاده شد ذهنیتی درباره جنس کمدی فیلم ایجاد کرد که مخاطب وقتی فیلم را می‌بیند انتظار ایجاده شده‌اش برآورده نمی‌شود. این پوستر گمراه‌کننده است و به نظرم به فیلم آسیب زده است.

البته باید بگویم که حال سینما چند سالی است که خوب نیست و مشکل فراتر از این است که بخواهیم بهانه‌هایی مثل پوستر را جدی بگیریم. برای این فیلم امیدواریم پس از محرم و صفر وضعیت کمی بهتر شود.

آیا می‌توان «ملاقات با جادوگر» را یک کمدی سیاسی دانست؟

نه، به نظرم «ملاقات با جادوگر» یک کمدی رمانتیک درباره پسری است که عاشق شده و به خاطر عشقش کارهایی که در زندگی انجام نداده را انجام می‌دهد و در این بین چیزهایی از دست می‌دهد و چیزهایی به دست می‌آورد.

اینکه شخصیت اصلی یک آقازاده سیاسی است فیلم را به اثر سیاسی تبدیل نمی‌کند. اگر قرار بود «ملاقات با جادوگر» اثری سیاسی باشد باید این وجه ماجرا را که به آقازاده بودن شخصیت اصلی مربوط می‌شود، بیشتر از این بسط می‌دادیم اما چنین قصدی نداشتیم.

آیا با سانسور هم مواجه شدید؟

بعید می‌دانم، چون فیلم چیزی برای سانسور شدن ندارد اما اگر فیلمنامه را دوباره می‌نوشتم قطعاً شوخی‌هایی به آن اضافه می‌کردم که شاید با سانسور مواجه می‌شد چراکه به نظر می‌رسد فیلم‌های اینچنین فروش چندانی ندارند.

«ملاقات با جادوگر» فیلمی آرام و معتدل است که می‌توانست بیشتر به خط قرمزها نزدیک شود اما نگاه کارگردان اینگونه نبود و قطعاً بخشی از ماجرا هم به پتانسیل و ظرفیت من در مارکت و بازار فروش مربوط می‌شود.

با این حال فیلم مدتی متوقف بود، در وهله اول کرونا شرایط اکران را سخت کرد و طبق شنیده‌هایم‌عدم اکران «ملاقات با جادوگر» در دو سال اخیر به دلیل حضور مانی حقیقی در فیلم بود. نمی‌خواهم وزن سیاسی خارج از اثر به فیلم بدهم اما گویا در این مورد مشکلاتی وجود داشت که در نهایت فیلم پس از چند سال که از ساخت آن می‌گذرد اکران شد.

به عنوان نویسنده از محصول نهایی رضایت دارید؟

قطعاً، حمید بهرامیان را خیلی دوست دارم و اعتمادی که به من کرد برایم بسیار ارزشمند بود. معمولاً فیلمساز برای اولین اثرش به سراغ بازیگران امتحان‌پس‌داده‌تر می‌شود ولی ایشان و آقای اعتباریان به من اعتماد کردند.

از طرفی «ملاقات با جادوگر» اولین تجربه سینمایی من در نگارش فیلمنامه بود که با خانم کیانپور آن را نوشتیم و برایم تجربه ارزشمندی بود. بازی کردن در کنار هستی مهدوی و مانی حقیقی نکته دیگری است که باید بگویم برایم اتفاق خیلی خوبی بود چون من از طرفداران مانی حقیقی و سینمای او به عنوان کارگردان هستم.

«ملاقات با جادوگر» فیلم آبرومندی است و از آن دست کمدی‌هایی است که می‌توان آن را با خانواده دید و شوخی‌هایی در آن وجود ندارد که این امکان را از بین ببرد.

من به اشکالاتی که وجود دارد واقف هستم و معتقدم که فیلم می‌توانست شوخی‌های بیشتر و بالاتری داشته باشد، برخی سکانس‌های اضافی‌اش می‌توانست حذف شود و برخی سکانس‌ها که کنار گذاشته شده‌اند هم می‌توانستند به فیلم اضافه شوند اما در نهایت با وجود اینکه همه چیز در همه امور اعم از شرایط و زمان اکران و… می‌توانست بهتر باشد، معتقدم که «ملاقات با جادوگر» یک کمدی محترمانه است.

این فیلم در زمان دولت دوازدهم ساخته شد، پس از پایان دولت سیزدهم اکران شد و این روزها هم شاهد استقرار دولت چهاردهم هستیم که اکران آن ادامه دارد. در کشوری که سرعت اتفاقات تا این حد بالاست همینکه این فیلم هنوز هم می‌تواند نظر مخاطب را به خود جلب کند به نظر من اتفاق خوبی است؛ هر چند که انتظار بیشتری برای فروش این فیلم داشتم و امیدوارم در نمایش خانگی مردم بیشتر از این اثر استقبال کنند.

وقتی «ملاقات با جادوگر» اکران شد دقیقاً در بحبوحه گمانه‌زنی‌ها درباره انتقام از اسرائیل بودیم و شرایط ملتهبی وجود داشت و از طرفی انتخابات ریاست جمهوری و روزهای پس از آن و گرمای هوا و مسائلی از این دست هم وضعیت را بدتر کرده بود. این فیلم، یک کمدی سیاسی نبود اما فیلمی کمدی بود که در بدترین شرایط سیاسی اکران شد.

قطعاً اگر فیلم همان زمان که ساخته شد بر پرده سینماها می‌رفت اتفاقات بهتری رخ می‌داد. حتی برای من هم شرایط متفاوتی وجود داشت، آن زمان حال و هوای دیگری داشتم و این فرصت وجود داشت که حتی من پس از تجربه بازی در نقش اصلی یک فیلم مسیر حرفه‌ایم تغییر کند و جزو کمدین‌های نقش اصلی سینما شوم اما الآن اصلاً خودم هم چنین هدفی ندارم و به برنامه‌سازی و تولید اثر فکر می‌کنم. عدم اکران این فیلم حتی مسیر حرفه‌ای من را هم تغییر داد. من هم در تئاترهای پر فروش و خوب کار کردم و هم در سریال‌های پرمخاطب نقش نویسنده داشتم اما از سینما واقعاً خیری ندیدم.

حتی تجربه بعدی شما «شیشلیک» هم با مشکل مواجه شده و سال‌ها از ساخت آن می‌گذرد اما هنوز خبری از اکران این فیلم نیست.

خبری از «شیشلیک» ندارم و به عنوان فیلمنامه‌نویس هم کاری از دستم برنمی‌آید که برای فراهم شدن شرایط اکران این فیلم انجام دهم. آخرین بار با سرمایه‌گذار «شیشلیک» و محمدحسین مهدویان صحبت کردم و به نظر می‌رسد که اتفاق تازه‌ای برای اکران رخ نداده است.

به نظر من کسی حاضر نیست و دلش نمی‌خواهد هزینه اکران این فیلم را بدهد و همه از اکران «شیشلیک» ترس دارند. زمانیکه فیلمنامه این اثر را نوشتم، «شیشلیک» یک فیلم فانتزی بود و حالا هرچقدر جلوتر می‌رویم فیلم به واقعیت نزدیک‌تر می‌شود.

«شیشلیک» دقیقاً فیلمی است که من آن را نوشته‌ام و به ذهنیات من نزدیک است و رد من در آن پیداست و از ایده، طرح و فیلمنامه این اثر متعلق به من است؛ فیلمی که شبیه «قهوه تلخ»، «شب‌های برره»، «مرد هزار چهره» و دیگر آثاری است که من نقشی در نگارش آن‌ها داشتم و می‌توان به آن یک کمدی سیاسی گفت اما «ملاقات با جادوگر» یک کمدی رمانتیک سرگرم‌کننده است.

باید منتظر باشیم تا مدیران جدید سازمان سینمایی مشخص شوند و ببینیم که آیا مدیریت جدید امکان اکران این فیلم را فراهم می‌کند یا خیر، پس از «شیشلیک» همه ما در همین کشور کار کردیم و از جای دیگری فیلمنامه این اثر را ننوشتیم و فکر می‌کنم بهتر است مسئولان نگاه بازتری به این فیلم داشته باشند.

«شیشلیک» فیلمی است که واقعاً عاشقش هستم ولی متأسفانه پس از چند سال هنوز اکران نشده و حتی این اتفاق هم بر سرنوشت حرفه‌ای من در سینما تأثیر گذاشت. همانطور که پیش‌تر گفتم «شیشلیک» اثری است که می‌توانم فیلمنامه آن را مطلقاً اثر خودم بدانم و اگر این فیلم اکران می‌شد قطعاً نگارش چنین فیلمنامه‌هایی توسط من ادامه پیدا می‌کرد اماعدم اکران آن به نوعی من را هم در ادامه مسیر حرفه‌ایم در سینما دچار مشکل کرد.




روایت مهدی ژوله از ماجرای گریم بن لادن تا بازی نقش آقازاده‌ها

بیشتر بخوانید