آیا تغییرات اقلیمی، دریای خزر را خشک می‌کند؟/ سدهای روسیه نیز بحران را افزایش می دهند

طارق نیازی در فارین پالیسی این فوکِس FPIF در سپتامبر 2024 مقاله ای منتشر کرد که ترجمه آنرا می خوانید:

جمهوری آذربایجان از میزبانی اجلاس اقلیمی سازمان ملل (COP29) در نوامبر امسال بهره مند است. الهام علی‌اف، در یک تور جهانی سریع به دنبال جذب کشورهای بزرگ برای یک توافق مالی اقلیمی است که در آن ابتکار تازه این کشور درباره «هدف جمعی کمّی نوین(NCQG) " ارائه خواهد شد. این هدف در ابتدا تعهدی برای تأمین سالانه 100 میلیارد دلار برای اقدامات اقلیمی در کشورهای در حال توسعه بود. علی‌اف همچنین حمایت همسایه‌اش، روسیه، را جلب کرده است.

در روزهای 18-19 اوت، ولادیمیر پوتین، سفری دو روزه به جمهوری آذربایجان داشت. علی‌اف او را برای شرکت در COP29 دعوت کرد. پوتین علاقه‌ای به نشست‌های اقلیمی نشان نداده اما این اجلاس ممکن است برای او غیرقابل اجتناب باشد. اگر او شرکت کند، برای اولین بار از زمان تهاجم به اوکراین، در کنار رهبران کشورهای P5، G-7، بریکسG-20 و 38 کشور عضو OECD (سازمان همکاری اقتصادی و توسعه) خواهد نشست. به‌جز G-7، روسیه عضو کلیدی تمامی این گروه‌هاست.

پوتین ممکن است وسوسه شود از ابتکار NCQG حمایت کند زیرا این فرصت را به او می‌دهد تا کشورهایی را که بزرگترین منتشرکنندگان گازهای گلخانه‌ای (GHG) هستند را نام برده و سرزنش کند. اما اینجا یک تناقض وجود دارد. اقتصاد روسیه به شدت وابسته به استخراج منابع، به‌ویژه نفت و گاز طبیعی است. روسیه چهارمین منتشرکننده بزرگ گازهای گلخانه‌ای در جهان است یعنی پس از چین، ایالات متحده و هند. اگر روسیه کشورهای ثروتمند را به خاطر سهم تاریخی‌شان در انتشار گازهای گلخانه‌ای مورد انتقاد قرار دهد، این همانند ضرب‌المثل «دیگ به دیگ می‌گوید رویت سیاه» خواهد شد.

علاوه بر گذشته مشترکشان به عنوان جمهوری‌های پیشین اتحاد جماهیر شوروی، جمهوری آذربایجان و روسیه کشورهای ساحلی هم‌مرزی هستند که خط ساحلی طولانی و فراملی دریای خزر را با هم به اشتراک می‌گذارند. دریای خزر با مساحت 143,000 مایل مربع، بزرگترین پهنه آبی درون‌مرزی جهان است. این دریا "درون‌مرزی" است زیرا به هیچ آبراه بزرگتری مانند اقیانوس متصل نیست. رطوبت دائمی آن در طول سال باعث رونق اقتصادی مناطق ساحلی می‌شود.

جمهوری آذربایجان، به عنوان یکی از پنج کشور ساحلی خزر — در کنار قزاقستان، روسیه، ایران و ترکمنستان —بیشترین وابستگی را به دریای خزر دارد. یک‌چهارم از ذخایر نفتی باکو در سواحل دریای خزر نهفته. جمهوری آذربایجان شاید بدون این نفت بتواند زندگی کند، اما بدون غذا، آب و گنجینه‌های بوم‌شناسی که خزر ارزانی می‌دارد، نمی‌تواند. ماهی خاویار، ملکه ماهیان خزر است که تخم آن به عنوان خاویار، از جمله گرانبهاترین خوراکی‌های جهان شناخته می‌شود. تا 90 درصد خاویار جهان از دریای خزر تأمین می‌شود. باکو، پایتخت جمهوری آذربایجان و میزبان COP29، در ساحل دریای خزر بنا شده است. این دریاچه منبع آب و غذا برای باکوست.

اما دریای خزر به سرعت در حال خشک شدن است. با افزایش دماهای ناشی از تغییرات اقلیمی، این دریاچه به سرعت در حال تبخیر است و پهنه‌های وسیعی از زمین‌های خشک را برجای می‌گذارد. به طور متوسط، دریای خزر سالانه 20 سانتی‌متر عقب‌نشینی می‌کند و پیش‌بینی می‌شود که آب آن تا پایان این قرن، 18 متر کاهش سطح داشته باشد، در حالی که عمق دریای خزر شمالی هم‌اکنون تنها 5-6 متر است. این دریا اکنون به سطحی زیر آستانه‌ای رسیده که بتواند اکوسیستم دریایی را پشتیبانی کند.

مگر اینکه منابع هیدروکربنی در دل زمین باقی بمانند، امیدی به نجات پدیدارهای طبیعی جهان مانند دریای خزر وجود ندارد

علی‌اف در جریان دیدار پوتین، سنگ‌هایی را به او نشان داد که از آب‌های کم‌عمق سر بر می آوردند. رهبر آذربایجان نگران است که این فرآیند در نهایت دریای خزر را به یک جزیره تبدیل کند، همان‌طور که این اتفاق برای دریای آرال افتاد. بستر دریای آرال اکنون به سطح خشکی تبدیل شده و مایل‌ها مسیرهای خاکی بر جای مانده است. شهر بندری آکتائو در قزاقستان هم اکنون خشک شده است و مرکز شهری پرجنب‌وجوش و اقتصاد آن به ویرانه تبدیل شده است.

گستره ی قزاقستان با بیش از یک میلیون مایل مربع مساحت، هم اندازه اروپای غربی است و می‌تواند از دست دادن یک شهر را تحمل کند. اما جمهوری آذربایجان بسیار کوچک است و با مساحتِ تنها 33,436 مایل مربع، فشرده‌تر است. آب‌های سرزمینی سطحی و زیرسطحی آن در دریای خزر دو برابر مساحت خشکی این کشور است. از دست دادن چنین بخش بزرگی از کشور به دلیل تغییرات اقلیمی برای هیچ آذری ای قابل تصور است.

پوتین به علی‌اف قول داده که دریاچه خزر را نجات دهد. با این حال، علی‌رغم وعده‌اش، پوتین کار چندانی نمی‌تواند انجام دهد. روسیه یک کشور بالادست در دریای خزر است. چهار کشور ساحلی دیگر، از جمله جمهوری آذربایجان، خواستار آن هستند که مسکو از انحراف مسیر رودهای ورودی به دریای خزر و ذخیره سازی آب آنها دست بردارد. یکی از این رودها، رودخانه ولگا است که طولانی‌ترین و بزرگترین رودخانه (از نظر حجم آب) در قاره اروپا است. سرچشمه‌های ولگا در شمال‌غربی مسکو قرار دارند. کشورهای ساحلی دریای خزر استدلال می‌کنند که ولگا 80 درصد از ورودی آب به این دریاچه را تأمین می‌کند. باقی‌مانده (20 درصد) از دو سیستم رودخانه‌ای پایین‌دست یعنی کورا و ارس تأمین می‌شود. جریان بدون وقفه ولگا برای زندگی دریای خزر حیاتی است.

اما روسیه 40 سد و مسیر انحرافی بر روی ولگا ساخته است و 18 سد دیگر نیز در مراحل مختلف توسعه قرار دارند که همه این‌ها جریان آب به دریای خزر را به شدت کاهش داده است. اگرچه سدها و انحرافات، ورود آب به دریا را کاهش می‌دهند، تغییرات اقلیمی نیز بر این وضعیت تأثیر می‌گذارند. اگر خود دریای خزر به دلیل شرایط گرم‌تر و خشک‌تر در حال تبخیر است، ولگا نیز از این پدیده مستثنی نیست. کاهش بارندگی نیز به این مشکل دامن می‌زند. نمونه‌ای از این وضعیت، رودخانه مرزی هیرمند است که از افغانستان به ایران جریان دارد. کمبود بارش‌ها جریان هیرمند را تا حدی کاهش داده که به ندرت به ایران می‌رسد و این مساله باعث تنش بین کابل و تهران شده است.

طعن ماجرا آنجاست که تمامی پنج اقتصاد ساحلی دریای خزر — جمهوری آذربایجان، ایران، قزاقستان، روسیه و ترکمنستان — به شدت به تولید سوخت‌های فسیلی وابسته هستند، که در قلب بحران اقلیمی قرار دارد. علیرغم شعارهای دست‌یابی به انتشار صفر خالص، اقتصاد جهانی سرمایه‌داری نیز به سوخت‌های فسیلی وابسته است. در نتیجه، انتشار کربن در حال افزایش است و دماهای جوی رکوردهای جدیدی را ثبت می‌کنند. از زمان پیمان اقلیمی پاریس در سال 2015، جهان در زمینه تغییرات اقلیمی عقب‌گرد داشته است.

مگر اینکه منابع هیدروکربنی در دل زمین باقی بمانند، امیدی به نجات پدیدارهای طبیعی جهان مانند دریای خزر وجود ندارد. اجلاس COP29 فرصتی بزرگ برای نشان دادن اهمیت دریای خزر برای منطقه و جهان است. ابتکار جمهوری آذربایجان در زمینه تأمین مالی اقلیمی نمی‌توانست در زمانی حساس‌تر از این مطرح شود تا به حفظ دریای خزر و دیگر شگفتی‌های طبیعی کمک کند. ایالات متحده با حمایت از هدف جمعی کمی جدید (NCQG) می‌تواند نقش مهمی در ثبات اقلیمی ایفا کند. جو بایدن می‌تواند میراث اقلیمی خود را با ارائه چشم‌اندازی در COP29 درباره «گذار بزرگ» به اقتصاد سبز جهانی بهبود بخشد. بایدن و دیگر رهبران باید فراتر از اقدامات معمول در تطبیق با تغییرات اقلیمی حرکت کنند و به ریشه مشکل، یعنی سرمایه‌داری فسیلی، حمله کنند.


آیا تغییرات اقلیمی، دریای خزر را خشک می‌کند؟/ سدهای روسیه نیز بحران را افزایش می دهند

بیشتر بخوانید