نتایج تحلیل جدید: نظریات فروید اشتباه درک شده و آن‌قدر‌ها هم درگیر «جنسیت» نبوده است

نسخه جدید نظریه‌های فروید درباره رویاها این استدلال را بیان می‌کند که فروید از «جنسیت» برای توصیف هر فعالیت صرفا لذت بخشی استفاده کرده است.

یک شوخی مشهور می‌گوید که برای یک روانپزشک، هر شیء که در یک رویا ظاهر شود، لزوما نمادی از آلت تناسلی (فالوس) است. اما بر اساس این نسخه جدید، به نظر می‌رسد حتی زیگموند فروید هم واقعا بر این باور نبود که تمام خیال‌های شبانه ما شهوت‌نگاره‌هایی سرکوب شده هستند و باور رایج از نظریات برجسته او سوءتفاهمی اساسی درباره کارهای این روانکاو پیشگام بوده است.

مارک سولمز، محقق در نسخه انگلیسی بازبینی شده‌ای از کتاب «تفسیر (تعبیر) خواب» زیگموند فروید، مهم‌ترین اثر او بسیاری از خطاهای ترجمه را اصلاح کرده و قصد دارد این باور رایج اشتباه را که می‌گوید فروید معتقد است انگیزه شهوانی پشت اکثر فعالیت‌های بشر است، به چالش بکشد.

مارک سولمز، روانکاو و عصب‌روانشناس مشهور اهل آفریقای جنوبی می‌گوید: «فروید درک بسیار گسترده‌ای از جنسیت داشت. از نظر او هر فعالیتی که به خودی خود برای لذت جویی انجام شود، هر فعالیتی که فرد برخلاف اهداف عملی، تنها برای لذت بردن انجام می‌دهد، جنسی بود.»

فروید به این ترتیب رفتارهایی مانند پستانک مکیدن نوزاد، توپ شوت کردن کودک و یا تاب‌ خوردن را «جنسی» توصیف می‌کند و این به معنای منشا خالص لذت است.

سولمز می‌گوید: «این واژه را چنان فراتر از استفاده رایج گسترش داد که به سوءتفاهم‌های قابل توجهی از نظریات او منجر شد. اواخر عمرش، فروید این را تایید کرد.»

ترجمه استاندارد انگلیسی جیمز استراچی از اثر فروید در دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ به چاپ رسید. مارک سولمز، آلمانی زبان است و در نامیبیا بزرگ شده و به همین خاطر به گویش قدیمی‌تری از زبان آلمانی که در این کشور صحبت می‌شود، آگاهی دارد. او اکنون اشتباهات را اصلاح کرده و عبارت «جنسی» را در بافت متن قرار داده است.

او می‌گوید: «من تعدادی از اشتباهات را اصلاح کرده‌ام: استراچی مسن بود و بینایی‌اش ضعیف شده بود. من همچنین برخی از اصطلاحات فنی که اکنون قدیمی شده‌اند را تغییر دادم و چند مقاله، سخنرانی و نوشته‌های دیگر را که در نسخه استراچی نبودند، اضافه کردم.»

صد سال پیش نظریات فروید درباره میل جنسی، معنای رویاها و جدال برای آزادی عاطفی، جرقه تولد سورئالیسم را زد، و الهام‌بخش هنر عصیانی سالوادور دالی، رنه مگریت و جورجیو دکیریکو شد. نوشته‌های آندره برتون، بنیان‌گذار جنبش سورئالیسم و نویسنده مانیفست سورئالیست نیز ملهم از همین نظریات است. اما مارک سولمز می‌گوید که این هنرمندان نیز نظریات فروید را اشتباه فهمیدند و می‌افزاید: «هیچ‌کدام از آنها نفهمیدند که فروید فردی نسبتا محافظه‌کار بود و هیچ‌ اشتراکی با تمایلات انقلابی اجتماعی آن‌ها نداشت».

مارک سولمز افزود: «سلیقه او در هنر نیز واقعا بسیار محافظه‌کارانه بود. فروید، دالی را دیوانه تندرو می‌دانست.»

آقای سولمز گفت که در حالی که برداشت‌ها از تمایلات ناخودآگاه ما منجر به وقوع انفجاری از هنرهای ساختارشکن شد، اصطلاحات فنی فروید به اشتباه در حمایت از ایده‌های افراط‌گرایانه سورئالیسم استفاده شدند. فروید نه تنها مروج هیچ‌گونه هرج و مرج یا آزادی جنسی نبود، بلکه یک متفکر اجتماعی محافظه‌کار بود که می‌خواست نظم را بازگرداند و قصد به چالش‌ کشیدن هنجارها را نداشت.

مارک سولمز گفت: «جنبش سورئالیستی صراحتا بر اساس کشفیات فروید پایه‌گذاری شده بود. برخی از آن‌ها، مانند دالی و دکیریکو، به طور مستقیم دنیای درونی ذهن را دقیقا همانطور که در رویاها آشکار می‌شوند، با ترکیباتی غیرعادی به تصویر کشیدند. در حالی که دیگران، مانند برتون، تحت تاثیر جنبه‌های عمیق‌تر کارهای فروید قرار گرفتند و نوشتن خودکار و ترسیم خودکار را بر اساس مدل روش تداعی آزاد فروید به کار بردند. درک ماگریت نیز از فروید در سطحی عقلانی‌تر بود.»


نتایج تحلیل جدید: نظریات فروید اشتباه درک شده و آن‌قدر‌ها هم درگیر «جنسیت» نبوده است

بیشتر بخوانید