خبر ساز - شهرستان دشتستان، زینب زنج کش: مشاغل زیادی هستند که برای آرامش و آسایش مردم ایران شبها را پلک بر هم نمیزنند، مرزبانان، پلیسها، آتشنشانان، کادر درمان و…در این میان شاید بسیاری از ما در طول زندگی دقایقی یا روزهایی را در بیمارستان کنار پرستاران زندگی کرده ایم، پرستاریی که مثل پدر یا مادر یا خواهر و برادر از ما مراقبت کردند. کسانی که نه شب می شناسند و نه روز و در همه حال درکنار بیماران هستند.
ایام ماه مبارک رمضان هست، دوست داشتم وقت سحر یکی از شبهای این ماه را با یکی از مشاغلی که همواره شب زندهدار است سپری کنم. به بخش اورژانس بیمارستان شهید صادق گنجی برازجان رفتم... در ادامه روایت ما را از حال هوای این بیمارستان و هم نشینی با یک پرستار میخوانید...
صدای تیک تیک و جیرجیر کفش پرستاران در سحرگاه
وارد بیمارستان که شدم ساعت از سه بامداد گذشته بود صدای تیک تیک و جیرجیر کفش پرستاران و چرخهای دستیشان که با خود ملزومات درمانی حمل میکردند تنها چیزی بود که از این بخش شنیده میشد. جلوتر که رفتم چراغهای روشن بخش اورژانس را دیدم و مریضهای بد حالی که در انتظار بودند که مرخص شوند و یا به بخش مورد نظرشان انتقال داده شوند.
مانیتورهای قلبی بیماران که حیات و وخامت حال را همزمان تداعی میکرد و صحبتهای همراهان بیمار که نشان از استرس آنها داشت و همچنین صحبتهایی از جنس تخصصی که کادر درمان برای ارائه برنامه درمانی بهتر در مورد بیماران با همدیگر داشتند، به گوش میرسید.
اینجا خط مقدم است...
شهر خواب بود و جنب و جوش در اورژانس انگار پایانی نداشت، و به قول پرستاری؛ اینجا خط مقدم است و مبارزه برای نجات افراد روز و شب نمیشناسد. بین بیماران بودم و از خانوادهها حال بیمارانشان را میپرسیدم یکی تصادف کرده بود و سرو صورتش خونی بود یکی از درد کلیه مینالید دیگری براثر مصرف بیاندازه شیرینی در وعده افطار به سرگیجه و تهوع افتاده بود یکی دل درد داشت و معلوم نبود آپاندیس است یا سنگ صفرا.
یکی براثر حمله آسم نمیتوانست خوب نفس بکشد و در این بین تنها چیزی که حالم را بهتر کرد و بسیار هم به چشم میآمد، دویدن پرستارانی بود که از خواب خود زده بودند تا حال بیماری را بهتر کنند و تمام تلاششان بهتر شدن حال بیمارانشان بود.
صدای صوت زیبای قرآن در بیمارستان
گرم گفتگو با کادر درمان و بیماران و همراهانشان بودم که صدای صوت زیبای قرآن در بیمارستان پیچید و پس از آن صدای زیبایی اذان؛ حس حال آن لحظه قابل توصیف نیست.
همراهان بیماران پس از گرفتن وضو به سمت نمازخانه بیمارستان میرفتند و شروع میکردند به راز و نیاز. در نمازخانه بیمارستان بهتر حال بیماران را درک کردم؛ زیرا از تمام بخشها حضور داشتند یکی دست به دعا بلند کرده بود و به هوش آمدن پسر نوجوانش را بلند از خدا طلب میکرد، چنان آه این مادر سرد و برنده و در عین حال جگر سوز بود که رفتن از آن نماز خانه برای هر شنوندهای بهترین راه برای کمتر سوختن جگرش بود.
یک خواهر که برای به دنیا آمدن خواهرزاده و وضع حمل هر چه آسان ترخواهرش بیتاب بود، همه همراهان دردی داشتند و نیازی که باید از طرف خداوند پاسخ داده میشد اما این دعاها با بقیه روزها فرق داشت همه خداوند را قسم میدادند که اگر ماه میزبانی خداست آنها را از رحمت خود بیبهره نکند و دست خالی از خانه خود بدرقه نکند.
به سمت اتاق دیگری رفتم تا با یکی از پرستاران شیفت شب به گفتگو بپردازم تا بهتر حال بیماران و پرستاران را در این شبها درک کنم. محمد قاسمی متولد ۱۳۷۱ در شهر برازجان پرستار بخش اورژانس بیمارستان شهید صادق گنجی این شهر که حدود هفت سال است مشغول به خدمت در بیمارستان است.
حال بیمار به کار خودمان اولویت دارد
او میگوید: در شغل پرستاری مراقبت از بیمار به صورت شبانه روزی است؛ شرایط و وضعیت جسمانی بیمار به ما اجازه این را نمیدهد که دور از فکر بیمار به شرایط استراحت خود فکر کنیم و حال بیمار به کار خودمان قطعا اولویت دارد. به همین خاطر در ماه مبارک رمضان و شیفتهای شب معمولا که این ماه ۲۹ تا ۳۰ روز است حداقل ۱۰ روز آن را شب کار هستیم که سحرگاه هم به ما طبیعتا میخورد و این زمان که سرشار از عرفان و ملکوت است مراقبت و درمان بیماران لذت بخشتر است.
این پرستار میگوید: حرفه پرستاری همانطور که از تعریف پرستاری بر میآید یک شغل بسیار سخت است؛ کسی که تحمل، صبر و بردباری لازم را نداشته باشد نمیتواند پرستار خوبی شود و یا حتی اصلا دوام بیاورد. خیلی جالب است که در ماه مبارک رمضان با همکارانی که هم شیفت و هم روزه دار هستیم یک نفر مجبور است که کار ما را هم کاور کند یعنی کارهایی که قرار بود ما انجام دهیم توسط یکی از همکاران ما انجام میشود تا ما یک افطار مختصر و یا مناجاتی کوتاه داشته باشیم و سریع برگردیم. به علت اینکه کادر پرستار همیشه از لحاظ تعداد، نسبت به بیماران کمتر است و با کمبود نیرو مواجه هستیم و همکاران همیشه این شرایط را درک میکنند و نه از روی اجبار بلکه از روی لطف و نوع دوستی هم دیگر را درک میکنند و کاملا با هم همکاری کرده و کاری را که قرار است همکارشان در ساعت افطار به جای او انجام میدهد تا همکارش به راز نیاز کوتاهی بپردازد و پس از آن ما سعی میکنیم به سرعت بر سر وظیفه خود بر گردیم تا اقدامات درمانی متناسب با حال بیمار را انجام دهیم و قطعا این چرخه محبت و لطف بین ما جریان خواهد داشت و به نظر من همکاران ما از این محبت ثواب بسیاری خواهند برد.
قاسمی عنوان میکند: پرستاری از بیمار در همه ماهها بسیار سخت است و یک کار با حوصله و دقت است در ماه مبارک رمضان هم فردی که میخواهد افطار خود را باز کند بالاخره گرسنه است و طبق نیاز فیزیولوژیکش نیاز به تغذیه دارد و آن ساعت ممکن است از نظر گرسنگی به او فشار وارد شود این نیز به سختی کار ما افزوده میشود ولی ما در کنار همه اینها سعی میکنیم آن صبر را در ارتباط با بیمار و هم تحمل گرسنگی و هر آن چه که نیاز عمل به روزه است را به درستی به جای بیاوریم.
خاطرات تلخ و شیرین
این پرستار بیان میکند: شغل ما شغلی است پر از خاطرات تلخ و شیرین که با درد و رنج بیمار گره خورده است؛ اما از خاطرات مرتبط با این ماه عزیز جالب بود که یک بار یکی از مراجعه کنندگان، حالا چون در جو محلی خودمان هستیم برای سحرشان از نانهای محلی که در اصطلاح و گویش محلیمان به آن مُشتَک نیز میگوییم درست کرده بودند و او از آن در وعده سحر از آن خورده بود با یک دل درد بینهایت و خنده همراهانش به بخش اورژانس مراجعه کرده بود و از دل درد به همراه خنده شکایت داشت. خلاصه دارویی هم که میخواست دریافت کند تا برایش تهیه شود مقداری زمان برد و همانطور با درد و خنده گفت «کاش حداقل یکی دیگهاش رو هم خورده بودم که سیر میشدم بعد به بیمارستان میآمدم».
او میگوید: خاطرات ما بسیار است خاطرات شیرین زیادی داریم در این دوران مثل تولد نوزاد که بسیار زیباست در این خصوص خاطرهای بگویم یک شب آمبولانس از بخشهای پشت کوه آژیرکشان آمد ما فکر میکردیم بنده خدا اتفاق بدی برایش افتاده و نیاز به احیا دارد که گویا یک خانم باردار بود که به همراه خانم پرستار و یا بهیار مرکز درمانی طلحه مراجعه کرده بودند و همان لحظه که رسیدند سریع آنها را فرستادیم به قسمت زایشگاه و فرزندشان که پسر بود با صحت و سلامت به دنیا آمد، حدود سه سال قبل در ماه مبارک رمضان و در کشاکش کرونا بود.
ایام کرونا و وحشت اولیه
قاسمی عنوان میکند: در زمان کرونا همه دنیا متوجه شدند چقدر سخت است بیماری و بیمار داری، و چقدر سخت است از بیماری مراقبت کنیم که میدانیم امکان انتقال بیماریاش به ما وجود دارد و این بیماری بسیار مهلک و کشنده بود. برای این بیماری واکسن، درمان و تشخیص قطعی در زمان شروع پاندمی وجود نداشت و این کار را پیچیده و سخت میکرد هم برای بیماران و هم کادر درمان.یک تعبیر از یکی از پرستاران در ایتالیا است که میگوید: پرستاری در زمان کووید مثل این است که پرستار میبیند یک آتش در حال زبانه کشیدن و شعلهورتر شدن است اما پرستار به تمام وجودش بدون ذرهای شک و ترس به سمت این آتش میدوید تا این آتش را خاموش کند.
او افزود: برای ما هم دوره سختی بود خیلی از دوستان و آشنایان و حتی همکارانمان را از دست دادیم هرچقدر بگویم از درد آن کاسته نمیشود بیمارانمان را از دست میدادیم و این بسیار غمانگیز بود و ما پرستارانی که گاهی کاری از دستمان بر نمیآمد و واقعا دلمان لبریز از غصه میشد. خیلی از مرگها را به خاطر داریم مثل مرگ جوانی جلوی چشمهای مادر و پدرش یا مرگ پدر و مادری جلوی چشم فرزندشان و این بخاطر کمبود در بیمارستان ما نبود بلکه هنوز جهان شناختی از این ویروس نداشت یا دیر مراجعه کردن بیماران به بیمارستان یا توصیه نابجای دارو از سمت افراد نابلد و غیر ماهر به افراد بیمار که خود پر از بحث است.
قاسمی میگوید: در دوره کووید هر کدام از پرستاران به جای سه تا چهارنفر کار میکرد و تا صبح نمیخوابیدند و فعالیت میکردند. ماه مبارک رمضان در دوران کووید بیشتر ما سحرکار میکردیم و شیفت بودیم انسان وقتی در محیطی قرار میگیرد که همیشه درد و رنج و ناملایمتی بشر است به این فکر میکند که تکیه گاه کجاست باید به چه کسی پناه ببرد باید از چه کسی تمسک بگیرد و از کی کمک بخواهد این بشر که با یک ویروس ناچیز این همه کشته میدهد به کجا بند است و باید به چه کسی پناه ببرد؟ این حالت معنوی در زمان کووید که اگر در ماه رمضان هم میبود قطعا بیشتر میشد و در زمان سحرگاه هم همکارانم را میدیدم که نمازشان از ته قلب بود دعاهایشان از ته قلب بود بعضی اوقات اشکهایشان را میدیدم که چطور در چشمهایشان حلقه زده است بخاطر صحنههایی که قلب هرکسی را به درد میآورد. لحظات ملکوتی ماه رمضان در زمان کووید به جرئت میگویم بیشتر از هرزمان دیگر بود.
او همچنین از تقارن ماه مبارک رمضان و نوروز باستانی و میزان افزایش کار خود هم می گوید: با آمدن مهمانان نوروزی بیمارستان به خودی خود شلوغ میشد اما حالا امسال نوروز به ماه مبارک رمضان خورده بود و مصادف شده بود باهم که در هرکدام از این مناسبتها به طور جداگانه مراکز درمانی به خودی خود شلوغ میشود حالا فکرش را کنید این دو در یک زمان مشترک اتفاق افتاده و مصادف شده بود و قطعا کار ما چندبرابر شده بود. اما کادر درمان مثل همیشه با صبر و بردباری از پس این هم بر آمدند.
توصیههایی به روزه دارن
قاسمی همچنین توصیههایی را برای روزه داران دارد و میگوید: در ماه مبارک رمضان از انجام فعالیتهای شدید پرهیز کنید و فاصله بین افطار تا سحر از خوردن آب به اندازه کافی بدن خود را بهرهمند کنند که بدنشان دچار کم آبی نشود و از فعالیت در نور خورشید بپرهیزند و از فعالیتی که بدن را به تعریق میاندازد دوری کنند زیرا املاح مورد نیاز و مفید بدن را با همین عرق دفع میکنند. از خوردن سبزی و مایعات غافل نشوند و در کنارش حتما تحرک داشته باشند چونعدم مصرف آب به میزان کافی، عدم مصرف سبزیجات و کاهش تحرک موجب این میشود که سیستم گوارش به خوبی کار نکند و فرد دچار یبوست شود. سعی کنید افطارتان را با غذاهایی باز کنند که در ابتدا سهل الهضم باشد یعنی به آسانی بتواند توسط معده هضم شود و هم این که محرک نباشد مثل مصرف ادویهجات زیاد یا تند و یاخیلی سرد و گرم باشد که با دمای داخلی بدن جور نباشد قطعا مضر خواهد بود.
به گزارش فارس، در میان گفتههای این پرستار این گفته پرستار برایم خیلی جالب بود که برای یک افطار خوردن هم یک نفر هست که افرادی باید باشند که آنان را هم پوشانی کنند. سختی این شغل به گونهای است که حتی یک دقیقه هم نمیتوانند چشم از بیمار بردارند. امید است مسئولان نیز نسبت به مشکلات پرستاران بینا باشند.
انتهای پیام/