سرنوشت 3 مرجع تقلیدی که مقابل امام خمینی ایستادند

پیروزی انقلاب اسلامی با رهبری امام خمینی (ره)، باطن برخی از روحانیون را پیش از بیش بر ملا ساخت. روحانیونی که در قامت مرجع تقلید سد راه نظام شدند و هزینه‌های سنگینی را به اسلام و انقلاب تحمیل کردند.

به گزارش خبرنگار قرآن و فعالیت‌های دینی خبر ساز، ۶ فروردین‌ماه سال ۱۳۶۸، امام خمینی (ره) معمار کبیر انقلاب اسلامی، یکی از مهم‌ترین تصمیماتشان را برای آینده انقلاب اسلامی گرفتند. او در بخشی از نامه‌شان در چنین روزی برای آیت‌الله منتظری درباره عدم صلاحیت برای تصدی رهبری نظام جمهوری اسلامی، خطاب به مردم ایران نوشتند: سخنی از سرِ درد و رنج و با دلی شکسته و پر از غم و اندوه با مردم عزیزمان دارم: من با خدای خود عهد کردم که از بدی افرادی که مکلف به اغماض آن نیستم، هرگز چشم پوشی نکنم. من با خدای خود پیمان بسته‌ام که رضای او را بر رضای مردم و دوستان مقدم دارم؛ اگر تمام جهان علیه من قیام کنند، دست از حق و حقیقت برنمی‌‌دارم.

تاریخ اسلام پر از خیانت بزرگانش به اسلام است

امام خمینی در بخشی دیگر از نامه اینچنین ادامه دادند: ‏من کار به تاریخ و آنچه اتفاق می‌افتد ندارم؛ من تنها باید به وظیفه شرعی خود عمل کنم.‏‎ ‎‏من بعد از خدا با مردم خوب و شریف و نجیب پیمان بسته ام که واقعیات را در موقع‏‎ ‎‏مناسبش با آنها در میان گذارم. تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام؛ سعی‏‎ ‎‏کنند تحت تأثیر دروغ‌‌های دیکته شده که این روزها رادیوهای بیگانه آن را با شوق و‏‎ ‎‏شور و شعف پخش می‌کنند نگردند. از خدا می‌‌خواهم که به پدر پیر مردم عزیز ایران‏‎ ‎‏صبر و تحمل عطا فرماید و او را بخشیده و از این دنیا ببرد تا طعم تلخ خیانت دوستان را‏‎ ‎‏بیش از این نچشد. ما همه راضی هستیم به رضایت او؛ از خود که چیزی نداریم، هر چه‏‎ ‎‏هست اوست.

اما منظور امام درباره اینکه تاریخ اسلام پر از خیانت بزرگانش است، چه بود؟ بهتر است در این مسأله نگاهی به روزها و ماه‌های ابتدایی انقلاب داشته باشیم؛ جایی که پای سه مرجع تقلید مشهور دهه ۵۰ و ۶۰ به نام‌های آیت‌الله سیدکاظم شریعتمداری، آیت‌الله حسینعلی منتظری و آیت‌‌الله سیدمحمد شیرازی در میان است.

نغمه‌های ناساز آیت‌الله شریعتمداری و حمایتش از کودتای نوژه

آیت‌الله سیدکاظم شریعتمداری که طبق شواهد برجای مانده با دربار پهلوی ارتباط داشت، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در همان ابتدا در اسفندماه سال ۱۳۵۷ با حمایت از «حزب جمهوری خلق مسلمان» تلاش کرد به عنوان قطبی در برابر رهبری امام (ره) خودش را مطرح کند. هدایت حزب خلق مسلمان توسط او در روزهای ابتدایی انقلاب چالشی خطرناک را فراهم ساخت. علی‌محمد بشارتی که آن‌ روزها مسؤول وقت اطلاعات سپاه پاسداران بود، در گزارشی آورده بود که آقای شریعتمداری در مشهد گفته است: من بالاخره علیه آقای خمینی اعلام جنگ می‌کنم!

نخستین اقدام علنی آیت‌الله شریعتمداری علیه نظام را می‌توان اشغال رادیو و تلویزیون تبریز با رهبری معنوی او توسط حزب خلق مسلمان در آذرماه سال ۱۳۵۸ دانست. او حتی به قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز رأی نداد.


شریعتمداری و شیرازی

نکته مهم این‌که که طبق اسناد لانه جاسوسی، آیت‌الله شریعتمداری حتی با سفارت آمریکا نیز ارتباط داشته است. در گزارشی که در ۳ اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۵۸ از سفارت آمریکا در تهران به وزارت امور خارجه این کشور مخابره شده است، درباره گرایش شریعتمداری به آمریکا نوشته شده است: «او ابراز امیدواری کرد که آمریکا نباید احساسات ضد آمریکایی گسترده کنونی را به عنوان احساسات تمام مردم ایران تلقی کند و زیرکانه گفت که اظهارات امام خمینی تا حد زیادی به این افکار ضدآمریکایی کمک کرده است.... او اضافه کرد که آمریکایی‌ها باید از فرصت‌هایی که مـوجب استحکام دوستی آمریکا با ایران می‌شود، استفاده کنند و با توطئه ضد آمریکایی مبارزه کنند!

در تیرماه سال ۱۳۵۹، هنگام کشف و خنثی‌سازی توطئه‌ای خطرناک کودتای نقاب (نوژه)، مشخص شد که آیت‌الله شریعتمداری از آن توطئه باخبر بوده و حتی به طور تلویحی کودتاچیان را مورد حمایت قرار داده است.

سرانجام در ۳۱ فروردین‌ ماه سال ۱۳۶۱، آیت‌الله سیدکاظم شریعتمداری به دلیل پیشینه سوء، با حکم مدرسین و مجتهدین عالی‌رتبه قم از مرجعیت خلع شد. در بخشی از اعلامیه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم درباره شریعتمداری آمده است: بنا به وظیفه شرعی بر خود لازم دانستیم که سقوط مشارالیه از شایستگی مرجعیت را بالصراحه اعلام نمائیم تا افرادی از مسلمانان که در حالت تردید و دودلی بودند تکلیف خود را بدانند و احیاناً با تقلید خود به اسلام و انقلاب ضربه وارد نکرده باشند.


۱۳۵۸. نمایی از دیدار برخی اعضا و حامیان حزب خلق مسلمان با آیت‌الله سیدکاظم شریعتمداری در منزلش در قم

بنابراین با افشای نقش آیت الله شریعتمداری در توطئه‌های خطرناک علیه انقلاب اسلامی، بعد از عزل او از مرجعیت، تصمیم بر محدود کردن رفت و آمدها به بیت او گرفته شد و این محدودیت‌ها تا آخر عمر او ادامه داشت. سرانجام آیت‌الله شریعتمداری در غروب روز پنج‌شنبه ۱۳ فروردین‌ماه سال ۱۳۶۵ در «بیمارستان مهراد» تهران، بر اثر نارسایی کلیه درگذشت.

تصمیم غافلگیرکننده امام (ره) برای یک مرجع تقلید

و اما آیت‌الله حسینعلی منتظری از سال ۱۳۶۴ به عنوان قائم‌مقام رهبری انتخاب شد. مجموعه اقدامات منتظری در کسوت قائم‌مقام رهبری بحران‌هایی را برای نظام تحمیل کرد. او بعد از یک دهه از پیروزی انقلاب، اختلافات جدی با امام (ره) پیدا کرد و از افرادی بود که به صورت جدی از جریانی که به اصطلاح لیبرال بود و جریانی که ما به عنوان منافقین می‌شناسیم، حمایت می‌‌کرد. همین امر منجر به عزل او در سال ۱۳۶۸ شد و بعد از این سال ۱۳۶۸ آیت‌الله منتظری تبدیل به یکی از مخالفین جدی انقلاب شد.

اما اصل ماجرا چه بود؟

یکی از مهم‌ترین موضع‌گیری‌های منتظری در دوران قائم مقامی‌اش، دفاع او از مهدی هاشمی علیرغم مشخص شدن جنایت‌هایش بود و آیت‌الله منتظری سرسختانه از او حمایت می‌کرد. این حمایت به حدی رسید که بعد از دستگیری مهدی هاشمی، منتظری با اعتصاب خود باز هم به حمایت از او ادامه داد.

همچنین انتقادهای تلخ آیت‌الله منتظری در بهمن‌ماه سال ۱۳۶۷ در دهمین سالگرد پیروزی انقلاب از عملکرد ۱۰ ساله نظام و نیز افشای نامه‌های او خطاب به امام در محکوم‌کردن مجازات عناصر مجاهدین خلق در همان سال (به ویژه بعد از ماجرای عملیات فروغ جاویدان توسط منافقین)، امام را به نتیجه رساند که آقای منتظری، هرگز صلاحیت رهبری نظام اسلامی را ندارد. بنابراین امام، خود متکفل عزل او شد و در ۶ فروردین‌ماه سال ۱۳۶۸، معظم‌له تصمیم قاطع خود برای برکناری قائم‌مقام رهبری را اعلام کردند. تصمیمی که گفته شد با وجود پیشینه‌ اختلافات، برای مسؤولان کشور تکان‌دهنده و غافلگیرکننده بود. سرانجام او در روز یکشنبه ۲۹ آذرماه سال ۱۳۸۸ در منزلش در قم درگذشت.

آیت‌اللهی که خودش را مرجع تقلید خواند و از صدام حمایت کرد!

نفر سوم، آیت‌‌الله سیدمحمد شیرازی از مراجع تقلید وقت و از افرادی است که ما به طیف شیرازی آن‌‌ها را می‌شناسیم. او از رهبران معنوی جریان شیرازی‌ها در ایران و عراق به شمار می‌رود. البته یک ویژگی دیگری هم دارد و آن اینکه از مخالفان حرکت انقلابی مردم ایران است. آیت‌‌الله سیدمحمد شیرازی فرزند میرزامهدی شیرازی از خاندان حسینی شیرازی و برادر سیدصادق حسینی شیرازی است.


آیت الله سیدمحمد شیرازی

چند سال بعد از رحلت مرحوم میرزا مهدی شیرازی، سیدمحمد شیرازی که در آن زمان کمتر از ۴۰ سال سن داشت اعلام مرجعیت کرد. اما این علام مرجعیت او با واکنش علمای طراز اول روبرو شد. آیت‌الله شیخ یوسف خراسانی حائری در جواب عده‌ای درباره مرجعیت سیدمحمد اعلام کرد که «سیدمحمد شیرازی قطعاً مجتهد نیست و تقلید از او جایز نیست». این رد مرجعیت و صلاحیت علمی او توسط آیت‌الله العظمی خویی، بزرگ حوزه علمیه نجف و آیت‌الله سیدمحمود شاهرودی نیز اعلام شده بود.


متن جوابیه آیات عظام خویی و شاهرودی درباره عدم‌صلاحیت علمی سیدمحمد شیرازی

بعد از پیروزی انقلاب خاندان شیرازی‌ها همگی به ایران آمدند و سیدمحمد شیرازی به مرجعیت خود در قم آزادانه ادامه داد. در سال‌های جنگ تحمیلی، آیت‌الله سیدمحمد شیرازی به حرمت جنگ علیه عراق فتوا داد و آن را برادرکشی نامید! فتوایی که عملاً به‌ نفع رژیم بعث عراق بود و در آن اوضاع و شرایط به نوعی همراهی با صدام و حمایت از متجاوز و تضعیف جبهه مظلوم ملت ایران تلقی می‌شد. او همچنین مخالف ولایت مطلقه فقیه بود. سرانجام نیز در ۲۶ آذرماه سال ۱۳۸۰ در قم درگذشت.

بنابراین حرکت و قیام امام خمینی (ره) این گونه نبود که موافقت همه روحانیت را به همراه داشته باشد. چرا که یک طیف روحانیت سنتی با حرکت‌های اجتماعی و مردمی مخالف بودند و حتی مقابل امام خمینی(ره) ایستادند، آن‌ها از برخی کودتاها علیه نظام حمایت کردند و چشمانشان را به روی جنایات‌های کودتاچیان و منافقان علیه مردم بستند. در حالی که امام خمینی (ره) جزو نوادری از روحانیت بود که توانست با همراهی مردم بزرگ‌ترین انقلاب معاصر را رقم بزند.

پایان پیام/

بیشتر بخوانید