گزارش ویژه فارس؛ اندیشکدهها: نشریه فارن پالسی به قلم سجاد صفایی در گزارشی[1] با این پرسش که آیا ممکن است جمهوری اسلامی امسال در آستانه یک انقلاب تمام عیار باشد یا خیر به آسیبشناسی آشوبهای اخیر ایران پرداخته و دلایل و راهکارهایی برای عدم تحقق یک انقلاب برشمرده و در پوشش بحثی آکادمیک تلاش کرده راهکار تحقق انقلاب در ایران را در این گزارش آشکار کند.
سجاد صفایی با استناد به تعاریف حسین بشریه از الگوی «وضعیت انقلابی» عواملی تعیین کننده را برای تعریف وضعیت انقلابی جنبشها ارائه میدهد و به آسیبشناسی آنها میپردازد و خروجی گزارش چیزی نیست جز ارائه راهکار تا وضعیت انقلابی محقق و منجر به انقلاب تمام عیار یا براندازی شود.
این مطلب، صرفاً جهت اطلاعِ مخاطبان، نخبگان، اساتید، دانشجویان، تصمیمسازان و تصمیمگیران جهت اطلاع از نگاه اندیشکدههای غربی ترجمه شده و منعکسکننده مواضع و دیدگاههای خبر ساز نیست
قبل از شروع ارائهای از آنچه در فارن پالسی منتشر شده، لازم است سجاد صفایی و حسین بشیریه برای مخاطبان معرفی شوند:
سجاد صفایی کیست؟
او فارغالتحصیل دکترای دانشگاه مارتین لوتر است. او هماکنون دانشجوی پستدکترای رشته «مردمشناسی اجتماعی» موسسه ماکس پلانک است. حوزه انتشار مطالب وی به سیاست خارجی آمریکا، خاورمیانه و عدم اشاعه هستهای مربوط است و یادداشتهای او در فارن پالسی، نشنال اینترست، الجزیره و لموند فرانسه منتشر میشود. صفایی که از حامیان نایاک است، تیم جدید مذاکرات برجامی در دولت رئیسی را مناسب توافق نمیدانست و در مسئله وضعیت محیط زیست و اثرات آن معتقد است اعتراضات مربوط به کم آبی و قطعی برق به یک واقعیت سیاسی در ایران تبدیل خواهد شد.[2]
حسین بشیریه کیست؟
بشیریه لیسانس علوم سیاسی را در دانشگاه تهران، فوق لیسانس رفتار شناسی سیاسی را در دانشگاه اکسس انگلیس و دکترای تئوری سیاسی را در دانشگاه لیورپول گذراند. او پروفسور علوم سیاسی در دانشگاه سیراکیوس آمریکا است. او دموکراسی را همان گونه میفهمد که در دانشگاههای غربی تدریس میشود.
رفتارها و نظرات بسیاری از سران جبهه منحله مشارکت مانند سعید حجاریان را باید در تفکرات حسین بشیریه جستجو کرد. شخصی که اگرچه شاگردانش شروع کننده جریان اصلاحات بودند اما خودش همیشه نقش پشت پرده را ایفا کرده است. بشیریه یکی از عناصر پشت پرده و از نویسندگان برنامه چهارم توسعه است. در برنامه چهارم توسعه قسمتهایی مبنی بر لزوم رابطه با رژیم صهیونیستی گنجانده شده بود.
شهریار زرشناس در معرفی حسین بشیریه میگوید: او روشنفکر مارکسیستی است که در دهه ۶۰ تمایلات نئومارکسیستی و چپ فرانکفورتی داشت. او در دولت اصلاحات فردی بسیار متنفذ شد و بسیاری از استراتژیستهای اصلاحطلب از شاگردان وی هستند. او نقش مؤثر در استحاله بخشی از نیروهای انقلابی و بدل شدن آنها به نیروهای نئولیبرال داشت. او از تئوریسینهای گذار به شبه مدرنیته لیبرال در ایران است. او از تئوریسینهای فتنه ۸۸ است.[3]
در ادامه خلاصهای از مقاله صفایی ارائه میشود.
جمهوری اسلامی را به سمت «بحران مشروعیت» سوق دهید
تحقق «بحران مشروعیت» برای جمهوری اسلامی از فاکتورهایی است که در گزارش فارن پالسی به آن اشاره شده است. این گزارش با بررسی آنچه در فتنه ۸۸ رخ داد تا انتخابات ۱۴۰۰ و تصمیم شورای نگهبان در تأیید کاندیداهای آن انتخابات، بخشی از عوامل شروع اعتراض را همین "بحران مشروعیت" میداند. صفایی در گزارش خود اشارهای به میزان مشارکت مردم در انتخابات ۱۴۰۰ ندارد و نسبت به مشارکت ۵۰٪ مردم سکوت کرده و بااینحال از بحران مشروعیت برای توصیف شرایط فعلی جمهوری اسلامی استفاده کرده است.
«انسجام نخبگان» را بشکنید
دومین فاکتوری که صفایی در گزارش خود مورد بررسی قرار میدهد «انسجام نخبگان» در کشور است. او با بررسی فتنه ۸۸ معتقد است «وحدت نخبگان» در آن جریان آسیب دید و شکافی در طبقه «نخبگان طبقه حاکم» به وجود آمد. بر اساس این گزارش مسیر تحقق «انسجام نخبگان» از تداوم گسست عمیق درون سیاست نخبگان و حرکت به سمت مجراهای درونی نخبگان حاکم کشور عبور میکند و در این حالت به ادعای صفایی میتوان یکی از فاکتورها در الگوی «وضعیت انقلابی» را عینیت بخشید.
فشار اقتصادی؛ راهکار مخدوش کردن «مدیریت کارآمد»
مخدوش شدن انگاره «مدیریت کارآمد» در جمهوری اسلامی از فاکتورهای مطلوب این گزارش برای رسیدن به الگوی «وضعیت انقلابی» است. نگارنده وضعیت اقتصادی کشور را نماد مخدوش شدن انگاره «مدیریت کارآمد» میداند و با بررسی چند عامل اعتراف میکند تحریمهای آمریکا نقش غیرقابل انکاری در بدتر شدن وضعیت اقتصادی و انزوای ایران از اقتصاد جهانی داشته است. مشخصاً تداوم تحریمها موجب تقویت این انگاره شده و آنچه که این گزارش «وضعیت انقلابی» میخواند با تداوم تحریمهای آمریکا به سمت تحقق حرکت میکند.
شکست انسجام نیروهای سازمانی؛ هدف بعدی است
نگارنده معتقد است برای رسیدن به الگوی «وضعیت انقلابی» به شکستن «وحدت» و «ظرفیت» نیروهای «مردمی» و «سازمانی» حاکمیت نیاز است. صفایی با بررسی روند شکست آشوبهای اخیر در کشور، اعتراف میکند نشانهای دال بر اینکه «انسجام» نیروهای مردمی، نظامی، انتظامی، امنیتی و قضایی در معرض خطر جدی قرار گرفته باشد، وجود ندارد. وحدت نیروهای مردمی و سازمانی جمهوری اسلامی به عنوان نقطه قوت و از عوامل شکست آشوبها از نکات پرتکرار در اندیشکدههای آمریکایی-انگلیسی است و حتماً و حتماً شکستن این انسجام و وحدت از مهمترین هدفگذاریهای دشمن خواهد بود. صفایی نوشته است اعتراضات سال جاری که در مقایسه با اعتراضات سال ۸۸ بسیار کوچکتر بوده، هیچ چالش واقعی برای نیروی انسانی و اعضای دستگاه امنیتی ایران ایجاد نکرده است.
نگارنده معترف است با دست نخورده بودن وحدت و ظرفیت نیروهای منسجم جمهوری اسلامی، یک عنصر کلیدی برای یک وضعیت انقلابی هم اکنون وجود ندارد.
نارضایتی توده را با محرک سیاسی ترکیب کنید
نگارنده برای تحقق «لحظه انقلاب» شرایطی متشکل از ناآرامی اجتماعی در انتظار شعله ور شدن را تصور میکند و تاکید دارد «نارضایتی توده» در چنین شرایطی «به تنهایی» منجر به تحقق وضعیت انقلابی نخواهد شد. صفایی به نقل از حسین بشیریه معتقد است «نارضایتی اجتماعی-اقتصادی و فرهنگی زمانی مؤثر واقع میشود که از طریق یک کاتالیزور خاص به واقعیت تبدیل شود و این کاتالیزور باید سیاسی شود تا تأثیرات سیاسی داشته باشد».
فقدان ظرفیت سازمانی-رهبری؛ پاشنه آشیل آشوب ۱۴۰۱
صفایی با آسیبشناسی آشوبهای اخیر معترف است کاستیهای آشوب از نظر ظرفیت سازمانی و رهبری، دو عامل کلیدی در عدم تحقق انقلاب بر مبنای نارضایتی توده بوده است.
صفایی تأکید دارد اعتراضات ۸۸ بر شبکههای سازمانی گستردهای تکیه کرد که در طول ماههای منتهی به انتخابات فشرده قبل از اعتراضات ایجاد شده بود. این شبکههای تثبیت شده شامل ستادهای انتخاباتی، احزاب سیاسی، تشکلهای دانشجویی و گروههای کارگری و غیره بودند؛ در مقابل، اعتراضات ۱۴۰۱ فاقد شبکههای مستقر شبیه به سال ۸۸ بود. بیشتر سازماندهیها در سال جاری از طریق پلتفرمهایی همانند اینستاگرام و تیک تاک انجام شد.
نگارنده معترف است: «این ظرفیت سازمانی محدود تا حدی به دلیل فقدان رهبران قوی و قابل تشخیص در اعتراضات ۱۴۰۱ است. در حالی که جنبش سبز سال ۸۸ به واسطه چهرههایی همانند موسوی و کروبی رهبری میشد، اعتراضات ۱۴۰۱هیچ رهبر مشخصی نداشت. برای مثال، این روند میتواند مهار تظاهرات را با دستگیری رهبران کلیدی برای مقامات دشوارتر کند. اما در مجموع، فقدان رهبری قوی تا کنون نشان داده که برای ظرفیت سازمانی جنبش کنونی بسیار مضرتر بوده است تا این که بخواهد سودمند باشد».
ایدئولوژی مطلوب: ایدئولوژی تهاجمی اپوزیسیون
صفایی بر مبنای اندیشه بشیریه معتقد است: «ایدئولوژیهای اپوزیسیون میتوانند حالت تهاجمی یا تدافعی به خود بگیرد. ایدئولوژیهای توهین آمیز از بازنگری بنیادی در نظم و ساختار سیاسی اجتماعی موجود حمایت میکنند، درحالیکه ایدئولوژیهای تدافعی بر بیان نارضایتیهای عمومی و عقبنشینی از تخطی درک شده به حقوق و آزادیها توسط نخبگان تمرکز میکنند».
صفایی با مقایسه اعتراضات ۸۸ با ۱۴۰۱؛ اعتراض اولی را تدافعی و اعتراض سال جاری را تهاجمی میداند که نیات براندازانه دارد و معتقد است تداوم اعتراضاتی چون ۱۴۰۱ باید به یک ایدئولوژی تهاجمی سازشناپذیر تبدیل شود تا منجر به ورود به شرایط انقلابی و براندازانه شود.
[1]-https://foreignpolicy.com/2023/01/17/irans-protests-are-nowhere-near-revolutionary/
[2]-https://foreignpolicy.com/2021/12/21/iran-delay-delay-nuclear-negotiations-vienna/
[3]-https://www.mashreghnews.ir/news/7037
پایان پیام/./ ت 671