شاعری را که دیروز درگذشت، بهتر بشناسیم/ کیومرث عباسی قصری، مردمی و اخلاق‌مدار بود

کیومرث عباسی قصری شاعر غزلسرا سرانجام به علت کهولت سن در غروب جمعه درگذشت. او از دید شاعران و هنرمندان برجسته انقلابی چون علیرضا قزوه، علی‌محمد مؤدب، میلاد عرفان‌پورو ... شاعری مردمی و اخلاق‌مدار بوده است.

به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبر ساز، کیومرث عباسی قصری شاعر غزلسرا سرانجام به علت کهولت سن در غروب دیروز جمعه ۲۸ مرداد ۱۴۰۱ درگذشت. کیومرث عباسی متخلص به «قصری» ۲۲ آبان ۱۳۲۰ در قصر‌شیرین متولد شد. او استعداد شاعری خود را مدیون پیرمرد کفاشی است که مغازه‌اش محل رفت و آمد شعرا بوده است. وی فارغ‌التحصیل کارشناسی رشته علوم قضایی است و مدتی ریاست راهنمایی و رانندگی کرمانشاه را بر عهده داشته است. عباسی با درجه سرهنگی بازنشسته شده و در تهران سکونت داشت. وی با زبان کردی نیز شعر می‌نوشت و اشعارش تاکنون در روزنامه‌ها و مجلات مختلفی چاپ شد. مجموعه شعرهای «آیه‌های زمینی آواز»، «قناری در قفس» و «گزیده ادبیات معاصر شماره ۴۰» دربردارنده اشعار فارسی او بود.

در سال ۹۴ در خبر ساز و در سال ۹۶ سازمان هنری اوج برای این هنرمند پیشکسوت مراسم پاسداشتی با حضور شاعران و هنرمندان انقلابی برگزار کردند که در این مراسم هر یک از هنرمندان در خصوص کیومرث عباسی قصری مطالبی را بیان کردند که در ادامه آمده است:

شعر کردی او بی‌نظیر است

محمدعلی سلطانی نویسنده و پژوهشگر ادبیات کردستان می‌گوید: در شعر او جنگ ایران و عراق و آوارگی ملت به زبان ملی و بومی سروده شده است. من کیومرث قصری را سال‌ها است از دو جنبه ادبی و اخلاقی می‌شناسم او دارای شخصیت زلال و شفافی است که معایبی در او ندیده‌ام. در لابی‌های ادبی که در روزگار ما مرسوم است هیچ‌وقت نامی از او دیده نمی‌شود. قصری نه تنها به شعر فارسی بلکه به شعر کردی هم توجه نشان داده و شعر کردی او بی‌نظیر است.

در شعر انقلاب کسی مانند او به دقایق و ظرایف سبک هندی نزدیک نشده

کوروس احمدی، شاعر معتقد است: در تاریخ شعر بعد از انقلاب کمتر کسی را داریم که بتواند به دقایق و ظرایف سبک هندی مانند کیومرث عباسی قصری نزدیک شود و سخت‌تر اینکه این اتفاق هم در شعر فارسی و هم کردی او می‌افتد. عباسی قصری شخصیتی محجوب، متواضع و اخلاق‌مدار است که شخصیت او نه اهل نوچه‌پروری بود و نه زیر علم کسی حرکت کردن در او دیده شده است. قوت و شاعرانگی عباسی قصری این قدرت را به تاریخ ادبیات نمی‌دهد که او را فراموش کنند هرچند او در هیچ کدام از مافیای ادبی نبوده است.

عباسی‌قصری خودش را خرج انقلاب کرده است

علیرضا قزوه شاعر و نویسنده هم می‌گوید: چند تن از شاعران بزرگتر از من هستند که به آنها بدهی دارم و کیومرث عباسی قصری یکی از آنهاست. او خودش را خرج انقلاب کرده و از این‌رو هر نشری حاضر نیست، اشعار او را چاپ کند. اگر از من بخواهند نام چند شاعر هندی‌ سرای انقلاب را ببرم، یکی از آنها استاد عباسی قصری است. غزل او غزل فخیم و استخوان‌داری است و میناتوری سروده شده است.

عباسی قصری برای ما جوان‌ترها سرمشق است

میلاد عرفان‌پور شاعر و غزل‌سرا هم می‌گوید: اخلاق و منش استاد عباسی قصری برای ما جوان‌ترها سرمشق است زیرا با این پیشینه ادبی اما با جامعه ادبی با تواضع روبه‌رو می‌شود. زمان‌شناسی و زمانه‌شناسی ویژگی شعر او است و هیچ‌گاه شعرشان را در یک زمان خاص متوقف نکرده‌اند که این نیز یک درس برای جوان‌ها است.

در آثار عباسی قصری شکوهمندی شعر فارسی را می‌بینیم

اسماعیل امینی شاعر طنزپرداز و پژوهشگر می‌گوید: ادب نفس گمشده این روزهای مجامع ماست و اشتغال و حواشی موجب شده که اصل را فراموش کنیم. در آثار عباسی قصری شکوهمندی شعر فارسی را می‌بینیم و اما بخش دیگری از ویژگی او که در آثارش نیست، شخصیت اوست که از عظمت روح او نشأت می‌گیرد و به قلم درنمی‌آید. اسم شهر قصر شیرین استعاره خوبی برای معرفی اشعار عباسی قصری است که هم مانند قصر شکوهمند است و هم شیرین و عاطفی است.

همان وجهی که شهریار در زبان ترکی دارد، کیومرث عباسی در زبان کردی دارد

مصطفی محدثی خراسانی شاعر معتقد است: وجه دیگر و کم‌تر دیده‌شده این شاعر، آن احساس نیازی است که در دوره‌ای از زندگی به آن رسید که باید به زبان کردی هم بپردازد و به سمت سرودن و خوب سرودن برود. همان وجهی را که شهریار در زبان ترکی دارد، در برخی آثار کیومرث عباسی در زبان کردی می‌توان این مثال را منطبق دانست.

غزلی از کیومرث عباسی قصری شاعر و غزل‌سرای معاصر که در غروب روز گذشته درگذشت بخوانید:

باز پیچیده مگر نام علی در گوشم؟
کز طرب پر شده تا پرده‌ی آخر گوشم

تاب این حلقه کجا و تب این زخمه کجا
می تپد تندتر از نبض کبوتر گوشم

در شب نام گذاری چه به گوشم خواندند؟
که به روی احدی وا نکند در گوشم

جز به نام علی این قلعه نشد هرگز فتح
می کند فخر به خود چون درِ خیبر گوشم

تا کنون هر چه شنیده ست به جز نام علی
همه را کرده برون از در دیگر گوشم

گوش من یک صدف خالیِ بی گوهر بود
گشت با نام علی معدن گوهر گوشم

بعد از این نافه از این ناف به چین خواهد رفت
بس که چون نافه‌ی چین گشته معطر گوشم

ز زمانی که شدم حلقه به گوش در او
نیست چون خضر، بدهکار سکندر گوشم

«قصری» از شوق غلامی شده یک پارچه گوش
قنبری کو که دو صد حلقه کند در گوشم


مرحوم کیومرث عباسی قصری در سنین جوانی/ عکس از صفحه سیدعلی اکبر میرجعفری

انتهای پیام/

بیشتر بخوانید