گروه ویژه فارس: خط ویژه، رصدی است روزانه از لابهلای روزنامههای داخلی و عملیات رسانهای پایگاههای خبری رسانههای ضد انقلاب، در این رصد برآنیم که بتوانیم خطوط مشترک میان بعضی از رسانههای داخلی و ضد انقلاب را بررسی و تحلیل کنیم.
*******
مصاحبه روزنامه شرق با جاسوس فراری
روزنامه شرق در شماره امروز مصاحبهای با «کاوه مدنی» جاسوس فراری دوتابعیتی مصاحبهای ترتیب داده است.
این روزنامه اصلاح طلب در ابتدای این مصاحبه با تعریف و تمجید از این جاسوس فراری نوشت: «میگوید "امیدوار" است، به همان اندازه هم "نگران". میگوید اگر روزی امیدش را از دست دهد، دیگر درباره ایران حرفی نخواهد زد. درباره محیط زیست ایران؛ اما هنوز به جنگلها و تالابها، به درختان بلوط و هیرکانی، به خرسها و یوزها و گورخرهای ایرانی امید دارد. حتی به دریاچه ارومیه هم امید دارد. دریاچه ارومیهای که این روزها حالش نزار شده و درمانده. کاوه مدنی، پژوهشگر و فعال محیطزیستی ایرانی و معاون سابق سازمان حفاظت محیط زیست ایران در گفتوگو با «شرق» از این امروز و فردای دریاچه ارومیه گفت.»
کاوه مدنی در بخشی از این مصاحبه میگوید: «مملکت به هر حال تصمیم گرفته یک مسیر توسعهای را دنبال کند. بعضی از حوزهها برای نظام در اولویت بیشتری بوده و برای آنها حاضر است بها بدهد. محیط زیست و سلامت جزء این موارد نبودهاند و به همین دلیل به مرور زمان وضعیت محیط زیست بدتر و بدتر شده است.»
من به شخصه وقتی در ایران بودم، فرصتهایی پیش آمد که جاهای دیگری در دولت هم قرار بگیرم، اما نخواستم این کار را بکنم و دلیلم این بود که باور داشتم نمیتوانم تغییرات بزرگی را ایجاد کنم... متأسفانه من فکر میکنم در خیلی از موارد دستگاههای دیپلماسی کشور خوب عمل نمیکنند بهویژه در حوزه محیط زیست که یکسری بدبینیهای عجیب وجود دارد و یک میزانی هم حرکات غیرتخصصی وجود دارد. من این را در دوران محدود کارم در ایران خیلی دیدم».
مدنی در پایان این مصاحبه میگوید: «امیدوار هستم بشود تغییری ایجاد کرد اما این به این معنی نیست که فکر میکنم روند کنونی آینده خوشی دارد. قطعاً روند کنونی سرزمین ایران را نابود میکند. سرزمینی که همهچیزش از بین میرود و مردم برای تأمین ابتداییترین نیازهایشان دچار مشکل میشوند. آن موقع دیگر به خیلی از موضوعات دیگری که امروز ما درموردشان وقت فکرکردن داریم، نخواهد پرداخت. من امیدوار، اما بسیار نگران هستم.»
اینکه یک روزنامه داخلی از یارانه و بیت المال بهره مند شده و همزمان با یک جاسوس فراری مصاحبه میکند، تأمل برانگیز و البته تأسف برانگیز است. این انتظار از دستگاهها و نهادهای ذیربط قضایی و امنیتی وجود دارد که با چنین اقدامات مغایر با منافع ملی برخورد کنند.
گفتنی است چندی پیش روزنامه جمهوری اسلامی نیز یادداشتی از کاوه مدنی با عنوان «تکرار دروغ خشکسالی سی ساله» منتشر کرده بود. این جاسوس فراری در بخشی از این یادداشت نوشته بود: «تا زمانی که همه مشکلات بخش آب را بر گردن خشکسالی و تغییر اقلیم و دشمن و نفوذی و جاسوس و ابردزد بیفتد، فقط و فقط فرصت سوزی میشود و هزینه تغییر بالا میرود. متاسفانه طبیعت برای انسان صبر نخواهد کرد تا عقلش سر جایش بیاید. هر چه جلوتر برویم، خساراتی که به محیط زیست میزنیم، جبران ناپذیرتر خواهند شد!».
کاوه مدنی بعد از مفتوح شدن پرونده قضائی او در پیوند با جاسوسی از مراکز نظامی و اخلال در برنامههای محیط زیستی در ایران در حالی که ممنوع الخروج بود، در قالب مأموریت از ایران فرار کرد (و به عبارتی فراری داده شد) و مستقیم به لندن رفت و در بخش مطالعات ایران در مرکز مکمیلان دانشکده علوم سیاسی دانشگاه ییل مشغول به کار شد. نکته قابل تأمل اینجاست که چند تن از یهودیان صهیونیست از قبیل «دیوید بریون دیویس»، «ریچارد گیلدر» و «لوئیس لرمن» این مرکز ضدایرانی را راهاندازی کرده و در حقیقت این مرکز با مدیریت صهیونیستها علیه ایران فعالیت میکند.
دُم خروس بیرون زد
روزنامه اعتماد در یادداشتی به قلم «عباس عبدی» نوشت: «گروهی گمان میکنند که اگر سیل آمد، مدیران عالی باید وارد گِل و لای شوند و از نزدیک به کار امدادرسانی و رفع آثار سیل نظارت کنند و احتمالاً با کفش ورنی تا زانو وارد گل و لای شوند و عکاسان محترم نیز تصاویر آنان را بازتاب دهند. طبیعی است که رویکرد مقابل نه تنها اینها را نمایشی و صوری میداند، بلکه معتقد است که زیانبار نیز هست. شاید حضور مدیران رده سوم و چهارم در چنین وضعی توجیهپذیر و ضروری باشد، ولی مدیران رده یک و دو وظایف دیگری برعهده دارند.»
در ادامه این مطلب آمده است: «مردم بیش از چنین حضوری انتظار دارند که خدماترسانی و آواربرداری سریعتر و بهتر انجام شود، ولی این حضور هم نیازمند رفتن در گل و لای و عکس گرفتن نیست، چون هیچ آدم عاقلی چنین انتظاری از مسوولیت رده یک و دو ندارد. بله اگر جایی ضرورت خیلی خاصی رخ دهد، مساله فرق میکند، ولی در قریب به اتفاق موارد مدیران رده بالا میتوانند در محل حضور یابند تا فقط احساس همدردی را منتقل کنند، وظیفه اصلی آنان در اتاقهای مدیریت و پیگیریهای لحظهای و تأمین پشتیبانی و نیازهای ماموران در صحنه است و از همه مهمتر هماهنگ کردن میان نهادهای گوناگون برای عبور از یک بحران موقتی است... بنده این مساله را درباره سفرهای آقای رییسی نیز متذکر شدم... اتفاقاً در اتاقهای مدیریت و هماهنگی زیر کولر باید برای کشور برنامهریزی کرد.»
این روزنامه اصلاح طلب تاکید کرده که یک مدیر باید زیر کولر در اتاق نشسته و از حضور میدانی و قرارگرفتن در میان مردم پرهیز کند. اینجاست که دُم خروس هجمه رسانهای به زاکانی و دیگر مدیران در ماجرای سیل اخیر بیرون می زند.
این اعتراف روزنامه اصلاح طلب بیش از پیش ثابت کرد که هجمه گسترده رسانهای اصلاح طلبان همصدا با رسانههای معاند به مدیران انقلابی در جریان سیل اخیر با کلیدواژه «شلوارهای گِلی» ناشی از یک نگرانی روزافزون بوده و هست.
نگرانی از اینکه افکارعمومی رفتار مدیران انقلابی را با مدیران اشرافی و غربگرا مقایسه خواهد کرد. قطعاً میان شهردار اصلاح طلبی که وسط بحران در شهر تهران برای تفریح به سفر میرود و غیب میشود و شهردار انقلابی که بلافاصله پس از سیل در وسط میدان حاضر میشود، تفاوت وجود دارد.
قطعاً میان رئیس جمهوری که همزمان با غائله سیل به سفر تفریحی در جزایر خلیج فارس میرود و رئیس جمهوری که بلافاصله پس از وقوع سیل به میان مردم میرود و از نزدیک بحران را مدیریت میکند، تفاوت وجود دارد.
همصدایی حزب اتحاد ملت با افسر موساد
کانال تلگرامی امتداد- ارگان رسانهای حزب اتحاد ملت- در مطلبی با عنوان «دو خط موازی» نوشت: «مردم رسماً اعلام میکنند میتوان با مقاومت تحریم را بیاثر کرد، بنابراین وظیفه خود میدانیم به خواست مردم ایستادگی مقابل زیادهخواهان و مقابل نظام سلطه را در دستور کار قرار دهیم و از مواضع جمهوری اسلامی عقبنشینی نکنیم (رئیسجمهوری، رسانهها، 6/5).»
در ادامه این مطلب آمده است: «اقتصاد ایران مانند هر اقتصادی برای آنکه نمیرد نیاز به ارتباط با جهان دارد بدون این ارتباط با جهان هر روز اندازههای این اقتصاد کوچکتر و به اقتصادی معیشتی و بخور و نمیر تبدیل میشود.»
ارگان رسانهای حزب اتحاد ملت در ادامه نوشت: «بیارتباطی و شکاف عمیق بین دغدغه حکومتها و مردم در یک قرن اخیر، جز در لحظاتی، همواره مانع اصلی در مسیر توسعه کشور بوده است، مردمی که از حکومتها چیزی جز فراهمآوردن امکان تأمین معیشت سالم و مناسب و حقوق انسانی و مداخلهنکردن در زندگی روزمره و صلح و آشتی با جهان را طلب نکردهاند و دولتها و حکومتهایی که رؤیاهای دیگر در سر دارند که با این مطالبات جور درنمیآید و خط موازی با آن است.»
خط رسانهای این حزب تندرو اصلاح طلب دقیقاً همراستا با توصیه رسانهای یکی از افسران موساد است که اخیراً افشا شده است.
چندی پیش اطلاعات ویژهای از یکی از خبرنگاران رویترز مستقر در پاریس به نام «جان آیریش» به شبکههای اجتماعی درز پیدا کرده که نشان میدهد وی جاسوس سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی (موساد) است. لنی (اسم مستعار افسر موساد) طی تماسهای مکرر با جان (خبرنگار رویترز مستقر در پاریس) اطلاعاتی را علیه ایران ارسال میکند.
در یکی از گفتوگوها، لنی که سعی میکند اطلاعات خود را بهصورت کنترلشده در اختیار جان قرار دهد، تأکید میکند: «جمهوری اسلامی ایران به مرحلهای رسیده که چه با برجام و چه بدون برجام، توانایی رسیدن به سوخت ۲۰ درصد و بالاتر از آن را هم دارد و این نشان میدهد تحریمها و تأثیر آن بر اقتصاد ایران، کارایی قبلی خود را از دست داده اما باید فضای رسانههای بینالمللی بهگونهای باشد که نخبگان در ایران را به این تحلیل برساند که بدون برجام، اقتصاد ایران شکست خواهد خورد.»
این خط تبلیغاتی و عملیات روانی مورد اشاره توسط افسر موساد در سالهای اخیر توسط برخی رسانههای داخلی منتسب به جریان اصلاحات و همچنین رسانههای معاند همواره دنبال شده است.
رونویسی وبسایت ضدایرانی از روزنامه اصلاح طلب با چاشنی سیاه نمایی
متاسفانه برخی رسانههای اصلاح طلب رسماً به منبع خبر و تأمین محتوا برای رسانههای ضدایرانی تبدیل شدهاند. این رسانهها با انتشار اخبار سیاه دقیقاً همراستا با خط رسانهای جریان معاند عمل کرده و خوراک مورد نظر آنان را تأمین میکنند.
در حقیقت این رسانهها یکی از نقاط ضعف جدی رسانههای معاند یعنی عدم حضور میدانی و تهیه گزارش را برطرف کرده و گزارشی با محتویات مدنظر رسانههای ضدایرانی را تهیه میکنند.
همین چند روز پیش بود که روزنامه شرق گزارشی سیاه و مغرضانه درباره زنان منتشر کرده و با کلیدواژههایی از جمله «زن کشی»، «قتل ناموسی»، «قتل توسط یک طلبه جوان» و...رسانههای معاند را به وجد آورده و موجب شد که این رسانهها با ذوق زدگی به بازنشر گزارش مذکور اقدام کنند.
در جدیدترین نمونه روزنامه شرق با تهیه یک گزارش میدانی از سیل امامزاده داوود با چاشنی سیاه نمایی و یأس آفرینی، ذوق زدگی رسانه سعودی- انگلیسی «ایران اینترنشنال» را در پی داشت.
این وبسایت ضدایرانی همان رسانهای است که گردهمایی گروهک تروریستی و جنایتکار منافقین را به صورت زنده پوشش داده و همواره حامی تحریم و جنایت علیه مردم ایران است.
انتهای پیام/.