به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبر ساز، ایران مهد تمدنی کهن است که فرهنگ آن همواره با شعر و ادب فارسی همراه و همزاد بوده و با نیمنگاهی به تاریخ پرافتخار شعر و ادبیات در رخدادهای عظیم تاریخ این سرزمین اهواریی به والا بودن جایگاه شعر و نقش بیبدیل آن پی میبریم.
انقلاب اسلامی به عنوان بزرگترین و اولین انقلاب فرهنگی جهان هم از تأثیر عمیق ادبیات کهن و شعر فارسی بیبهره نبود و شعر و شاعران انقلابی توانستند نقش مهمی در به ثمر رسیدن این انقلاب مبارک ایفا کنند و انقلاب اسلامی هم متقابلاً با تأثیرگذاری عمیق خود در روح و جان مردم، همه شاخههای هنری کشورمان را متحول کرد.
به همین بهانه و در آستانه هفته هنر انقلاب با رضا اسماعیلی، شاعر و پژوهشگر به گفتوگو نشستیم تا از چگونگی شکلگیری شعر انقلاب و طی شدن روند آن تا به امروز آشنا شویم.
تولد شعر انقلاب اسلامی همزمان با قیام تاریخی ۱۵ خرداد سال ۴۲
شعر انقلاب تا امروز چه سیری را طی کرده و تا چه اندازه به اهداف خودش رسیده است؟
همزمان با قیام تاریخی ۱۵ خرداد سال ۴۲ شعر انقلاب اسلامی متولد شد و از همین رو این مقطع تاریخی را باید به عنوان تاریخ تولد شعر انقلاب اسلامی ثبت کنیم.
با پیروزی انقلاب در بهمن ماه ۵۷ و استقرار نظام مقدس جمهوری اسلامی و تأثیرپذیری شاعران معاصر از شخصیت انقلابی و سلوک معنوی و اجتماعی امام خمینی (ره)، لهجه ادبیات معاصر تغییر کرد و «گفتمان ادبی» جدیدی در حوزه ادبیات معاصر شکل گرفت که این گفتمان برآمده از بطن فرهنگ دینی و انقلابی و مبتنی بر آموزههای وحیانی و قرآنی بود.
پیروزی انقلاب اسلامی و درک حضور معنوی و با صلابت امام در جامعه، الهام بخش شاعران در خلق و آفرینش آثار ادبی با مضامین جدید شد و گفتمان ادبی ایستا و انفعالی قبل از انقلاب، تبدیل به گفتمان پویا و انقلابی شد و شعر معاصر در مسیر جدیدی به راه افتاد.
شاعران دهه شصت راه را برای بالندگی و زایندگی شجره طیبه شعر انقلاب اسلامی فراهم کردند
اولین نسل از شاعران انقلاب اسلامی، تودههای انقلابی و مردم کوچه و بازار بودند، مردمی که با شعارهای حماسی و انقلابی خود به صورت خودجوش، بنیان ادبیات انقلاب اسلامی را گذاشتند که از جمله آن میتوان به شعارهای انقلابی«نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» و «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» اشاره کرد. در واقع این مردم بودند که راه ادبیات انقلاب اسلامی را هموار کردند.
اگر سیر تکوینی و روند تکاملی شعر انقلاب را از سال ۱۳۵۷ تا امروز بررسی کنیم، شاهد رشد کمی و کیفی چشمگیری در این گونه ادبی خواهیم بود.
نسل شاعران انقلاب با نبوغ ادبی خویش، قالبهای فراموش شده ادب پارسی را با توانمندی تمام و مطابق با ذوق و ذائقه مخاطبان امروزی شعر بازسازی کردند و باعث شدند که این قالبها با وجود همه چالشهایی که بین نوسرایان و سنتی سرایان وجود دارد به عنوان محوریترین قالبهای ادبی بار دیگر به حیات باشکوه خویش ادامه بدهند. این ابتکارِ عمل باعث شد که در کنار جریان شعر نیمایی و سپید، قالبهای ادبی از پیله مهجوریت و انزوا بیرون بیایند و به خاطر انطباق با مؤلفههای شعر نیمایی (انطباق مضمونی و محتوایی) و همراهی شاعران انقلاب با جریان شعر معاصر، شاهد ظهور خجسته پدیده یا جریانی به نام «غزل و رباعی نیمایی» باشیم.
دیگر این که بعد از انقلاب، شاهد ظهور چهار نسل از شاعران انقلاب اسلامی هستیم. بدون هیچ اغراقی نقش شاعران دهه ۶۰ (نسل اول شاعران انقلاب) در شکلگیری و جهتدهی به شعر انقلاب، نقشی بیبدیل و غیرقابل انکار است.
در واقع باید گفت شاعران دهه ۶۰ راه را برای بالندگی و زایندگی شجره طیبه شعر انقلاب اسلامی فراهم کردند. شعر دهه اول هرچند شعر دوران آزمون و خطاست، ولی از نظر ارجمندی، سلامت مضمون و برخورداری از موضع در بالاترین پله قرار دارد.
شاعران انقلاب فرزندان خلف شاعران بزرگ تاریخ ایرانزمین هستند
آیا شعر انقلاب توانسته جریانساز باشد؟
شعر انقلاب اسلامی، ادامه منطقی سیر تکوینی و روند تکاملی ادبیات پارسی است و شاعران انقلاب، فرزندان خلف شاعران بزرگی همچون عطار، مولانا، فردوسی، سعدی، حافظ و نیما هستند. از این منظر بعد از انقلاب اسلامی، نسل شاعران جوان انقلاب نیز به پیروی از بزرگان ادب پارسی در همان مسیری که گذشتگان پیشاروی آنان نهاده بودند، طی طریق کردند. یعنی اکثر شاعران انقلاب در حوزه قالب و فرم، متأثر از یکی از سبکهای ادبی تثبیت شده پیش از خود بودند (سبکهای خراسانی، عراقی، هندی و نیمایی).
حرکت در مسیر اعتدال ادبی و دست یافتن به شعری سهل و ممتنع، احیای قالبهای ادبی فراموش شده (رباعی و دوبیتی) و استفاده از ظرفیتهای همه سبکهای ادبی از ویژگیهای بارز شعر این دوره است. با این همه و با توجه به تعاریفی که از سبک ارائه شده است، نمیتوان گفت که شعر بعد از انقلاب از نظر قالب و فرم به سبک جدیدی رسیده است.
البته از حق نباید گذشت که شاعران انقلاب، دارای ابداعاتی در حوزه قالب و فرم هستند که از جمله آنها تلفیق قالبهای ادبی، دخل و تصرف هنرمندانه در موسیقی کناری (قافیه و ردیف) و همچنین خلاقیت در واژهسازی و ترکیبسازی است، اما به نظر میرسد تنها ابداعاتی در این سطح برای ظهور یک سبک ادبی کافی نیست. اما از منظر مضمون و محتوا، شعر انقلاب با شعر دورههای پیشین متفاوت است و دارای وجوه تمایزی است که در حوزه «جریانسازی» قابل بررسی است.
تأثیرگذاری عمیق شعر انقلاب اسلامی در ادبیات معاصر
با عنایت به این که یکی از مؤلفههای سبکی، تحلیل مضمونی و محتوایی آثار ادبی یک دوره است، از این نظرگاه میتوان گفت که شعر انقلاب اسلامی به دلیل برخورداری از مؤلفههای مضمونی زیر که در آثار ادبی این دوره از بسامد بالایی برخوردارند، دارای سبکی خاص و ویژه است و بر ادبیات معاصر به صورت مستقیم و غیرمستقیم تأثیر گذاشته است. موارد زیر پارهای از این مؤلفههای مضمونی است:
ـ مضمون محوری ومعنا بنیادی
ـ حماسی، عرفانی بودن لهجه شعر انقلاب اسلامی
ـبسامد بالای تلمیحات دینی و قرآنی در اشعار شاعران
ـ بسامد بالای مضامین سیاسی اجتماعی
ـ مخاطب اندیشی و مردم گرایی (بیرون آوردن شعر از دایره خواص)
ـ «خودنقدی» به جای مفاخره (در اشعار شاعران دورههای قبل جز مفاخره چیزی نمیتوان یافت).
نکته آخر این که با توجه به گذشت بیش از چهار دهه از تولد شعر و ادبیات انقلاب، اکنون زمان آن رسیده است که شاعران، پژوهشگران و ادبای عصر انقلاب به ارائه تعریفی کاربردی و شفاف از شعر انقلاب اسلامی بپردازند تا این مولود مبارک که امروز دوران میانسالی خود را پشت سر میگذارد، بتواند با مکاتب ادبی جهان به تعامل و گفتمان سازنده بپردازد.
لازمه این کار نیز معرفی مؤلفههای سبکی (ساختاری و مضمونی) این جریان و نظریهپردازی درباره آن است. اگر به این اتفاق دست پیدا کنیم بدون شک دیگر امکان دستاندازی دیگران بر این جریان نیست و میتوان به تثبیت شعر انقلاب فکر کرد و حتی از بانیان دیگر مکاتب ادبی و طرفداران شان نیز خواست تا به شکلی جدی به این پدیده توجه کنند. با ارائه یک تعریف دقیق علمی، زمینه برای باروری و بالندگی بیش تر شعر انقلاب فراهم میشود و راه برای ترجمه و معرفی آن به علاقه مندان شعر و ادبیات در سراسر جهان هموار میشود.
انتهای پیام/