به گزارش گروه دیگر رسانههای خبر ساز، روزنامه صبح نو در ویژهنامه نوروزی خود گفتوگویی با امیر سیاح، رییس مرکز ملی مطالعات پایش و بهبود محیط کسبوکار وزارت اقتصاد انجام داده است که مشروح آن پیش روی شماست.
راهی که اقتصاد در ۱۰سال گذشته طی کرده چه ویژگیهایی داشته و کجا را اشتباه رفتیم؟
در ۱۰سال گذشته راهی که اقتصاد ایران رفته است، بیشتر تلاش برای مواجهه با تحریم خارجی بوده، چون تحریم خارجی از اوایل دهه۹۰ شروع شد و مواجهه نمیگویم مقابله که بسیاری از سالها مقابله هم نبود و بیشتر تلاش برای تسلیم شدن یا تلاش برای رفع تحریم بود، نه خنثی کردن تحریم و نه دور زدن تحریم و نه حتی استفاده از کردن منافع ضمنی تحریم. بهجز این ویژگی خاص دهه۹۰ مثل دهه۸۰ و قویتر از آن بر تولید دانشبنیان تاکید شد و از تولید دانشبنیان حمایت شد و تولید صادرات محصولات با تکنولوژی بالا و همینطور دستیابی به تکنولوژی روز دنیا و حتی مرزشکنی علم و فناوری تاکید زیادی شد و درست است که دستاوردهایش آنطور که باید به نتیجه نرسیده است و به نتیجه نرسیدن به معنی اینکه تولید ناخالص ملی ما را جهش بزرگی نداده و سهمش در تولید ناخالص داخلی ما هنوز برجسته نشده است و همینطور محصولات دانشبنیان ایرانی هنوز در بازارهای دنیا شناختهشده نیستند؛ مثلا گوشی یا فناوری محصولات با فناوری برتر نداریم که در دنیا مشهور و صادر شود اما همین که چرخه اقتصادی تولید و صادرات محصولات دانشبنیان در دهه۹۰ شکل گرفته دستاورد خیلی بزرگی است و یکی از بزرگترین دستاوردهای دهه۹۰ است. درواقع این نوع محصولات اثرش را روی جیدیپی نگذاشته ولی شروع شده و راه خیلی درستی است.
اما کجا راه را اشتباه رفتیم؟ فکر میکنم در سیاستگذاری توسعه از نرمافزارهای توسعه کشور غافل شدیم. نرمافزار توسعه عمدهترینش در نگاه من مقررات است. مقررات و شیوهنامهها یا شیوههای حکمرانی بهویژه تضمین حقوق مالکیت و امنیت سرمایهگذاری است. در واقع هم در ۱۰سال گذشته و هم قبلتر از آن کشور ما تصور میکرد یعنی سیاستگذاران ما تصور میکردند که اولویت برای توسعه اقتصادی این است که زیرساخت درست کنند و زمانی که زیرساختهای ما منهدم شده بود مثل دهه۶۰ و زیرساخت لازم بود اما تا جایی که زیرساختهایمان نسبتا خوب شد - اوایل دهه۹۰ خوب بود_ اما نرمافزارهای توسعهمان هنجارها، مقررات و تنظیمگریهایمان خیلی عقب افتاد و انحصارها مدیریت نشد و انحصار جدیدی پیش آمد. نهادهای تنظیمگر انحصارمان عملا ناکارآمد بودند و نهادهای تنظیمگر امنیت سرمایهگذاری ناکارآمد بودند و متاسفانه همچنان ناکارآمد ماندند و منظورم دقیقا نیروی انتظامی و دستگاه قضایی است.
ممکن است درمورد این محور بیشتر توضیح دهید؟
بله، در ابتدای دهه۹۰ یا در دهه۹۰ انتظار میرفت که بعد از اینکه زیرساختهای کشور قوی شد، حکومت به این نتیجه برسد که همتش را از زیرساختسازی به اصلاح نرمافزارهای توسعه رو بیاورد و همچنین اصلاح نیروی انتظامی و تقویت دستگاه قضایی؛ به این معنی که دستگاه قضایی و نیروی انتظامی آنقدر قوی باشد هیچکس نتواند کلاه کسی را بردارد؛ چون اطمینان داشته باشد اگر حق کسی را بخورد، به مال کسی تجاوز کند یا چکش را پاس نکند، به وعده خودش در قراردادها عمل نکند یا قراردادش را زیر پا بگذارد و بیتعهد باشد و حرفش را زیر پا بگذارد، مطمئن باشد که دستگاه سیستم قضایی کشور آن را میبیند و فوری به کمکاریاش رسیدگی میکند. درواقع بهگونهای شود که ناجا میتواند حاضر شود و قدرتمند، شفاف و پاسخگو از حقوق دیگران دفاع کند، اما خوب اینها را نداشتیم و انتظار میرود در دهه جدید این موارد را داشته باشیم یعنی حقوق مالکیت تضمین شود، حاکمیت قانون برقرار شود و روشهای جدید حکمرانی بهجای روشهای سنتی و کهنه بیایند و قوانین کهنه و قوانینی که برای قبل اصل۴۴ هستند، اصلاح شود.
درمورد مساله تولید و حمایت از تولید ملی در دهه۹۰ دقیقا چه اتفاقی رخ داد؟
در دهه۹۰ رهبرمعظم انقلاب بهصورت پیدرپی سالها را به نام حمایت از تولید و در راستای حمایت تولید نامگذاری کردند اما در دستگاههای تقنینی و اجرایی حمایت از تولید صرفا با ذهنیت دادن پول به تولیدکننده و دادن یارانه به تولیدکننده تعبیر و تفسیر شد و این تلقی اشتباه از حمایت از تولید باعث انحراف بزرگ و بسیار خطرناک کارآفرینی در ایران شد؛ بهطوریکه وقتی یارانه نقدی که بعضا مبتنی بر دلار بود برای تولید میگذاشتند عملا عده زیادی از کسانی که تولیدکننده نبودند، بلکه رانت جو بودند برای گرفتن این یارانه و کمکهای نقدی به دستگاهها مراجعه میکردند و نه فقط باعث فساد میشدند و این روش فسادآمیز بود، توزیع رانت بلکه باعث میشد که عملا تولیدکننده واقعی ما که روشهای ناشایست و ناهنجار رانتجویی را بلد نیست هم یاد بگیرد و هم اینکه آنهایی که نمیخواستند یاد بگیرند و از رانت دوری میکردند عملا کمکها شاملشان نمیشد و از همه بدتر اینکه تولیدکننده ما ذهنیتش را به این سمت سوق داد که بهجای اینکه مثل رقبای خارجی به این فکر کند که چطور میتواند فناوریهای جدید را به دست بیاورد و چطور میتواند قیمت تمامشده محصول پایین بیاورد و چطور میتواند با رقبا رقابت کرده و چطور به مشتری خدمت کند و فروش را بالا ببرد، همه فکر و ذکرش شد چطور میتواند رانت به دست بیاورد و پولهایی را که حکومت توزیع میکند به دست بیاورد و از چه کسی نامه بیاورد، با چه کسی لابی کند، به چه کسی بگوید، دم چه کسی را ببیند و این اتفاق بسیار خطرناک و شومی بود که به اسم حمایت از تولید متاسفانه در دهه۹۰ اتفاق افتاد و امیدوارم با پایان دهه۹۰ و پشتسرگذاشتن قرن قبلی در قرن جدید نگاهها به حمایت از تولید عوض شود و بهجای توزیع رانت و پول دادن دولت بتواند کاری کند که تولیدکننده سود ببرد و قوانین اذیتکننده را از جلوی پایش بردارد؛ قوانین و مقررات را اصلاح کند و دستگاههای تضمینکننده حقوق مالکیت را پاسگاه و دادگاهها را درست کند تا اگر به حقوق فعال اقتصادی تجاوز شد بتواند از مسیر درست، راحت، سالم و سریع حقش را بگیرد.
نکته دیگر در همین باب، روش کهنه و اشتباه حمایت از تولید در ایران است. در ایران قوانین و مقرراتش مربوط به دهههای ۳۰، ۴۰ و ۵۰ و زمانی است که اقتصاد بسیار دولتی بود و در این اقتصاد بسیار دولتی، دولت کارخانه میساخت و متناسب با ساختن کارخانه به دست دولت قانون وضع کرده بودند. برای ساختن کارخانه و برای راهاندازی یک نهاد تولیدی باید اول مجوز بگیریم، سپس پروانه بهرهبرداری بگیریم و بعد از آن دو-سه مرحله دیگر هم دارد. این مال وقتی بود که با پول دولت کارخانهها ساخته میشدند، میگفتند طرح توجیهی بدهید که تصویب شود چون دولت میخواست از منابع دولتی هزینه کند میگفت که طرح توجیهی بیاورید ببینم آیا سود میدهد یا نه. بعد بیاییم و نگاه کنیم ماشینآلاتی که خریدید و نصب کردید آیا واقعا کار میکند یا خیر؟ سپس تایید میکنم. این قانون مال ۴۰ -۵۰سال پیش است که دولت کارخانه تاسیس میکرد، الان بعد از قانون اصل۴۴ دولت نباید کارخانه تاسیس کند ولی قانونها مربوط به زمان کارخانههای دولتی است. الان وقتی افراد میخواهند با پول خودشان کارخانه تاسیس کنند، دولت همچنان به آنها میگوید که طرح توجیهی بیاورید ببینم.
این قوانین کهنه بوده که بهروز نشده است؛ بهخصوص بعد از تصویب سیاستهای کلی اصل۴۴ که قرار بود انقلاب شود و واقعا ماهیتا انقلاب است ولی انقلابی نشد چون قانون و مقررات بعد از آن اصلاح نشد.
با توجه به عملکرد و رویکرد اقتصادی دولت آقای رئیسی از زمان رویکار آمدنشان و با توجه به میراثی هم که از دهه۹۰ برای ایشان گذاشته شده است فکر میکنید نقاط قوت و ضعف رویکرد اقتصادی دولت ایشان را چطور میتوان ارزیابی کرد؟
درباره دولت آقای رئیسی به نظرم مهمترین ویژگیاش این است که انگیزه بسیار بالایی برای کار دارد و مهمترین فرصتش هم این است که کارهای انجامنشده در حوزهای مختلف اقتصادی زیاد است. متاسفانه دولت قبل بسیاری سیاستهایی که میتوانست اجرا کرده و اقتصاد ایران را قوی کند و میتوانست کشور را نجات بدهد و کشور را تهدیدناپذیر کند ولی در انجامش تعلل کرد و اینها همه برای دولت جدید مانده است و خوشبختانه جهتگیریها در بسیاری از زمینهها درست است و شاید تنها چیزی که کم دارند زمان است. امیدوارم که بتوانند در سال۱۴۰۱ اقتصاد ایران را بهطور واقعی از منافع سیاستگذاری جدید بهرهمند کنند.
انتهای پیام/