به گزارش خبرنگار اقتصادی خبر ساز، سند ملی آمایش سرزمین پس از مدتها در اسفند سال 1399 توسط سازمان برنامه و بودجه کشور تصویب و ابلاغ شد. بر مبنای اطلات مندرج در این سند، کاهش هدررفت در زنجیره تولید، انتقال و توزیع انرژی تا سطح استانداردهای بینالمللی و بهینهسازی مصرف انرژی باید تا سال 1424 به عنوان سیاست راهبردی پیگیری شود.
در همین ارتباط، یکی از محورهای مهم این سند، مسئله ارتقاء بهرهوری و کاهش شدت انرژی است. به منظور بحث پیرامون این بخش از سند آمایش سرزمینی بهتر است در ابتدا تعریف مناسبی از شاخص شدت انرژی داشته باشیم.
*شاخص شدت انرژی بیانگر چیست؟
در حال حاضر یکی از اساسیترین شاخصهای جهانی موجود در حوزه انرژی که بیانگر اوضاع هر کشور در این حوزه است، شاخص شدت انرژی نام دارد.
بر اساس تعریف، میزان انرژی مورد نیاز برای تولید یک واحد از تولید ناخالص ملی هر کشور، شدت انرژی نام دارد، به عبارت دیگر فرض کنید، یک کارخانه سالانه 100 تومان سود دارد، از طرفی میزان مصرف انرژی این کارخانه 10 کیلوگرم معادل انرژی نفت خام است، بنابر این شاخص شدت انرژی برای این واحد صنعتی برابر 0.1 کیلوگرم معادل انرژی نفت بر تومان محاسبه خواهد شد.
بسیاری از کارشناسان شاخص شدت انرژی را یک معیار به منظور برآورد کارآمدی نظام اقتصادی تلقی میکنند، زیرا شدت انرژی بالا برای یک اقتصاد بیانگر میزان مصرف انرژی زیاد برای تولید است فلذا این مسئله میتواند میزان کارآمدی یک نظام اقتصادی را تعیین کند.
در همین رابطه، سیما غفاری، کارشناس حوزه انرژی ضمن اشاره به یک مثال برای فهم ارتباط کارآمدی اقتصاد و شاخص شدت انرژی گفت:« شدت انرژی بالا بیانگر قیمت یا هزینه بالای تبدیل انرژی به تولید ناخالص داخلی است و به همین صورت شدت کم انرژی بیانگر قیمت یا هزینه پایینتر تبدیل انرژی به تولید ناخالص داخلی است.»
این کارشناس حوزه انرژی ادامه داد:« مثلاً اگر شدت مصرف انرژی در کشور ایران 2 برابر کشور ترکیه باشد یعنی ایران برای تولید میزان مشابهی از کالا و خدمات 2 برابر ترکیه انرژی مصرف کردهاست.»
*وضعیت شاخص شدت انرژی در ایران چگونه است؟
در شرایطی که سیاستگذاران کلان کشور در سندهای بالادستی نظیر سیاستهای کلی اصلاح الگوی مصرف بر کاهش شاخص شدت انرژی در کشور به معنای صرفهجویی در انرژی مورد نیاز به منظور تولید یک واحد از تولید ناخالص ملی تاکید کردهاند اما در عمل شاهد بیتوجهی به این شاخص و افزایش آن هستیم.
در همین راستا و بر مبنای آمار موجود از تولید ناخالص داخلی و میزان مصرف کل انرژی کشور «معادلسازی با نفت خام» میزان شدت انرژی کشور در طول 10 سال گذشته با حفظ روند نوسانی، رشد 15 درصدی را تجربه کرده است. این در حالیست که این شاخص در سایر کشورهای جهان با کاهش 20 درصدی مواجه شده است.
برای فهم بهتر از روند 10 ساله تغییر شدت انرژی در کشور، اگر در سال 2010 به طور مثال با یک بشکه نفت امکان درامدزایی 100 تومانی برای تولید ناخالص کشور مهیا میشد، با همان میزان یک بشکه نفت در سال 2020 تنها امکان درآمدزایی 86 تومانی برای کشور ایجاد میشود.
همانطور که اشاره شد، مسیر شاخص شدت انرژی در کشور شیب متفاوتی نسبت به مسیر این شاخص در سایر کشورها داشته و در حالیکه کشورهای دیگر جهان به سوی کاهش شاخص شدت انرژی حرکت کردهاند، این مسئله در ایران با افزایش قابل توجه مواجه شده است.
البته به اذعان کارشناسان حوزه انرژی مقایسه شاخص شدت انرژی میان کشورها به تنهایی نمیتواند به تحلیل صحیح از مقایسه کارآمدی نظام اقتصادی منتج شود، زیرا عواملی نظیر اقلیم و آب و هوا تاثیر مستقیمی در میزان شدت انرژی دارد.
با این وجود و در شرایطی که فرض کنیم، آب و هوا در مدار استقرار ایران در حغرافیای جهانی مشابه باشد، لذا بازهم مقایسه شاخص شدت انرژی ایران با کشورهای هم مدار در دنیا نشان دهنده تفاوت معنادار و میزان مصرف انرژی بسیار زیاد در کشور است.
*چرا شدت انرژی در ایران روند افزایشی را طی میکند؟
اوضاع نامناسب مصرف انرژی در ایران تاکنون آثار زیانبار متعددی به جا گذاشته است، به طوریکه ایران به عنوان دارنده دومین مخازن بزرگ گازی در دنیا، کمترین میزان صادرات گاز را داشته و در مواقعی از سال نزدیک به 80 درصد از گاز تولیدی نه در بخش صنعت بلکه در بخش گرمایش خانگی مورد استفاده قرار میگیرد.
آگاهی از شرایط نامطلوب شاخص شدت انرژی در کشور، این سوال را به ذهن متبادر میکند که چرا فاصله و روند تغییر این شاخص در ایران تا این اندازه با سایر نقاط دنیا متفاوت است.
به عقیده کارشناسان یکی از دلایل اصلی افزایش شاخص شدت انرژی در کشور، مسئله تعرفهگذاری نادرست حاملهای انرژی در کشور است. این یعنی انرژی در کشور بیشتر از آنکه به منزله یک کالا تلقی شده و بهای آن از بازار عرضه و تقاضا مشخص شود، بیشتر به منزله یک یارانه رفاهی تلقی شده و بهایی بسیار نازلتر از ارزش واقعی در دست متقاضی قرار میگیرد.
طبیعی است، این تفاوت قیمت بین ارزش واقعی و بهای اندک فروش زمینه نادیده گرفتن موارد مرتبط با بهینهسازی مصرف انرژی را مهیا خواهد کرد.
در این خصوص، محمد پورحمید، کارشناس حوزه انرژی ضمن اشاره به این نکته که صنایع و بخش خانگی در ایران به دنبال بهینهسازی مصرف انرژی نیستند، زیرا بهای آن به قدری اندک است، که انگیزه صرفهجویی از بین میرود، تاکید کرد:« فرض کنید قیمت یک کولر کم مصرف 1 میلیون و قیمت یک کولر پر مصرف 500 هزار تومان باشد، با قیمت اندک انرژی برق در حال حاضر، میزان مصرف بیشتر انرژی کولر پر مصرف در سالیان دراز از هزینه سرمایهای کولر کم مصرف پیشی گرفته فلذا همه مردم به سراغ کولر ارزان قیمت اما پرمصرف میروند.»
پورحمید در بیان این نکته که افزایش شاخص شدت انرژی حرکت بر خلاف همه اسناد بالادستی است، گفت:«زمانی که میزان تولید انرژِی تجدیدناپذیر در کشور محدود شود، با شرایط فعلی وارد یک بحران گسترده انرژی خواهیم شد.»
*ایجاد بحران در صورت بیتوجهی به شاخص شدت انرژی
افزایش شاخص شدت انرژی بیانگر آن است که بهروری استفاده از هر واحد انرژی در ایران نه تنها بسیار فراتر از کشورهایی با شرایط مشابه ایران است، بلکه در مسیر سیاستهای انرژی کشور هیچ انگیزهای به منظور کاهش این شاخص نیز دیده نمیشود.
در حالی که براساس سیاستهای کلی نظام در مسئله انرژی، هدف ایران در سالهای آینده، تبدیل شدن به هاب انرژی منطقه است، مسئله بیتوجهی به شاخص شدت انرژی میتواند در سالهای نه چندان دور خودکفایی راهبردی ایران در مسئله انرژی را هدف گرفته و زمینه وقوع بحران گسترده را فراهم کند.
به عبارت دیگر در شرایطی که منابع پایانپذیر انرژی کشور به بهای اندک و با بهرهوری نامناسب در اختیار گرمایش خانگی قرار میگیرد، هیچ بعید نیست که با ادامه روند کنونی مجبور به واردات انرژی از سایر کشورهای دنیا بشویم.
اهمیت صیانت از منابع انرژی «پایانپذیر» درحالی بیشتر احساس میشود که دسترسی ایران به سایر منابع انرژی از جمله انرژی هستهای به دلیل محدودیتهای سیاسی اقتصادی متعدد، مسیر همواری را در پیش رو ندارد.
انتهای پیام/